جستجو

مقایسه نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت و اسلام (گناه)

مقدمه

مسئله فلاح و رستگاری و نائل شدن به حیاتی طیبه، سعادتمند و جاودان و نیز نجات از هرگونه درد و رنج و فنا و نابودی، نه تنها یکی از دغدغه های مهم، بلکه از امور فطری بشر در طول تاریخ حیات وی بوده است. هبوط در این دنیای فانی و پر از آفت و شرور و مشاهده انواع آلام و رنجهای دنیای مادی و فکر رهایی از یک وضعیت نامطلوب و یافتن راهی برای پاسخ به نیازهای روحی و معنوی و ناتوانی و عجز علم و تکنولوژی در برآورده کردن این نیازها از یک سو و سؤالات اساسی بشر درباره مفهوم نهایی حیات، رابطه انسان با خدا به عنوان سرچشمه حیات و اصل تمام کمالات متعالی و سؤالات اساسی دیگر درباره هدف و غایت زندگی و چگونگی کسب حیات طیبه و جاودان و رسیدن به رستگاری حقیقی از سوی دیگر، موجب شد اندیشه نجات برای ابنای بشر روز به روز اهمیت فوق العاده ای پیدا کند. به هر حال، انسان که موجودی است طالب کمال مطلق و همواره در پی رسیدن به کمال مطلوب و رستگاری ابدی و فرار از فنا و نابودی، دست از تلاش و کوشش برنداشته و فطرتا ضرورت مسئله نجات و فلاح را در زندگی دنیوی و اخروی دریافته است.
تمام تلاش انسان و از جمله برگزیدن دینی خاص، گرایش به مذهب و مکتبی ویژه، پایبندی به اخلاق و یا گوشه نشینی و عزلت، گواه صادقی بر علاقه و عطش او به یک زندگی جاودان و سعادتمند، همراه با رستگاری ابدی است. نوع انسانی که در میان مخلوقات الهی دارای جایگاهی ویژه و مقامی خاص است، برای رسیدن به سرمنزل مقصود و هدف غایی آفرینش که همان سعادت حقیقی و فلاح واقعی است، همواره از هدایتهای تکوینی و تشریعی پروردگار خویش از قبیل ارسال رسل و انزال کتب بهره مند بوده است، اما جهل و بی خبری و غفلت از معرفت حقیقی خالق جهان هستی و عدم شناخت گوهر ذات و شرافت انسانیت خویش و در نتیجه فریفتگی دنیا و مظاهر گوناگون آن و تحیر و سرگردانی شدید درباره آینده پرمخاطره خویش، بزرگترین مانع او برای رسیدن به این هدف بوده است. از این رو از شاخصه های مهم ادیان، خصوصا ادیان توحیدی که همواره مدعی نجات بخشی بشر بوده اند، طرح مسئله فلاح و رستگاری و معرفی ماهیت، عوامل و موانع آن است. فلاسفه دین نیز به این ویژگی مهم ادیان اشاره کرده اند.
فیلسوف شهیر مسلمان، صدرالمتألهین، در این باره می گوید: «غرض و هدف کلیه شرایع الهی، سوق دادن بندگان به جوار الهی و سعادت لقای پروردگار و ارتقاء از حضیض نقص به ذروه کمال و از ذل و دنائت هبوط در دار دنیا به شرف فضیلت عالم آخرت است.» جان هیک، فیلسوف دین در مغرب زمین، می گوید: «در کلیه ادیان بزرگ و متکامل جهانی به نوعی، اعتقاد به رستگاری و مبحث نجات شناسی وجود دارد. در این ادیان عقیده به انتقال از یک حیات اساسا مصیبت بار به وضعیتی کاملا امید بخش و بهتر در کار است و هر یک از این ادیان به طرق مختلف از هستی کنونی انسان که دارای سرشتی گمراه کننده، تحریف کننده، تحریف شده و ناصواب است، سخن می گویند.»
حیات کنونی، حیاتی است «هبوط یافته» و بیگانه از خدا، حیاتی است گرفتار آمده در وهم جهانی. هر یک از این ادیان بر اساس اصل نجات شناسی خود، طریق خاصی را برای دست یافتن به وصال هستی مطلق پیشنهاد می کند، از طریق ایمان و در پاسخ به رحمت الهی، از طریق فنا شدن در ذات باری تعالی و یا از راه اخلاص روحی و اخلاقی، به نجات و اشراق راه می برند. در بین ادیان توحیدی، اسلام و مسیحیت به طور گسترده ای به طرح مسئله فلاح و رستگاری و حیات جاودان (که ناظر به بعد اخروی نجات و حیات پس از مرگ است) پرداخته و عوامل و موانع آن به تفصیل برای پیروان خود تشریح کرده اند. آنچه در این تحقیق مورد بحث قرار گرفته است، بررسی مسئله نجات، فلاح و رستگاری و عوامل و موانع آن از دیدگاه دو دین توحیدی بزرگ یعنی اسلام و مسیحیت است.

نجات در آیین مسیح

مسئله نجات به عنوان یکی از آموزه های عمده کتاب مقدس و یکی از مسائل مهم در حوزه کلام و فلسفه دین، همواره مورد توجه متفکران کلامی و فلاسفه مسیحی بوده است.

نگرش آیین مسیح به انسان
برای فهم مسئله ی نجات از دیدگاه مسیحیان، در ابتدا، باید نگرش این دین به انسان مطرح شود. از منظر «عهدین»، انسان نخستین (حضرت آدم) با گناه و تمرد از دستور الهی و سرپیچی از فرمان او، گرفتار گناه بزرگی شد. این گناه، با ذات او عجین گردید و انسان، ذاتا، گناهکار و پلید شد، لذا از درگاه خدا رانده و به زمین تبعید شد. گناه ذاتی یا اولیه که باعث اخراج آدم از بهشت شد، موجب گردید که انسان نتواند به سرشت پاک و الهی خود برگردد. گناه اولیه، ذات انسان را خراب، و سرشت او را فاسد کرد: «وقتی حضرت آدم گناه کرد، گناه او، تمام نسل انسان را آلوده ساخت. گناه او، حتی باعث انتشار مرگ در سراسر جهان شد.» (رومیان، 6: 12- 13) پیامبران زیادی برای رهایی و نجات انسان، با شریعت و قانون آمده اند، اما شریعت هم نمی تواند انسان را آزاد کند. قبح مسئله، آن قدر زیاد، و فاجعه، به قدری عمیق است که این مهم (تطهیر سرشت انسان از گناه ذاتی) از عهده شریعت برنمی آید.
این نکته، از مباحث مهم و کلیدی در اندیشه مسیحی است که با شریعت و قانون، نمی توان از بند و اسارت گناه اولیه آزاد شد. نه تنها شریعت در فرایند آزادسازی انسان مشارکت ندارد که خود، احیانا، قید و بندی برای تحکیم و تقویت اسارت انسان است: «وقتی آدم گناه کرد، گناه او، تمام نسل انسان را آلوده ساخت. اطمینان داریم که گناه آدم، باعث آلودگی مردم شد; چون، اگر چه مردم از زمان آدم تا موسی گناه می کردند، ولی خدا در آن روزها، ایشان را به جهت زیر پا گذاشتن قوانین الهی، مقصر نمی شناخت و به مرگ محکوم نمی کرد. برای این که هنوز نه قوانین خود را به ایشان عطا کرده بود و نه فرموده بود چه کارهایی از ایشان انتظار دارد. با این وجود، آنان همه مردند; ولی نه به همان دلیل که آدم مرد.» (رومیان 6: 12- 14)
بر این اساس، شریعت های سابق هیچ نقش کلیدی در نجات انسان ها نداشته اند: «پس ده فرمان موسی چه نقشی در نجات انسان از گناه دارد؟ ده فرمان به این دلیل عطا شد تا بر تمام مردم مسلم شود که تا چه حد قانون های خدا را زیر پا گذاشته اند.» (رومیان 5: 20) «لذا باید از قید شریعت نیز آزاد شد; چرا که قانون مذهبی نمی تواند کسی را خوب و پاک کند.» (رومیان 7: 2- 3) مسیحیان معتقدند که خداوند، برای رهایی و نجات انسان، پیامبران گذشته را با شریعت و قانون فرستاد، اما به جهت تمرد انسان این نجات تحقق نیافت، مگر در یک مورد که آن هم ناقص و به صورت جزئی بود. آن مورد، «نجات و رهایی» برای قوم یهود بود. در عهد عتیق، اشاره به اقدامی مهم برای آزادسازی و نجات شده و آن، «خروج دسته جمعی بنی اسرائیل» از سرای اسارت مصر است. هنگامی که خداوند، بندگان خود را از بردگی و شرایط سخت اقتصادی و سیاسی نجات داد و خواست از آنان (از طریق میثاق و عهد در طور سینا) یک ملت روحانی و قوم مقدس بسازد.» (سفر خروج 6: 19)
مهمترین جنبه این خروج دسته جمعی، جنبه مذهبی و عبودیت است، اما مردم از این میثاق الهی تمرد کردند و جامعه، گرفتار فقر و پریشانی و بی عدالتی شد. آنان در دوره جدید، منتظر «منجی» بودند تا همه را نجات دهد، لذا دکالوگ (ده فرمان مقدس موسی)، نتوانست روند نجات را به نحو کامل و تام اجرا کند: «پس نگذارید کسی از شما ایراد بگیرد که چرا این را می خورید و آن را می نوشید، یا چرا در روز تعطیل شنبه کار می کنید; چون، این ها، دستورهای موقتی بودند که با آمدن مسیح، از اعتبار افتادند. آن ها، فقط، سایه آن واقعیتی بودند که قرار بود بیاید و آن واقعیت، خود مسیح است.» (کولسی - 2: 17- 18)
پیامبران قبل از حضرت عیسی، فقط زمینه را برای نجات بخشی آماده کرده بودند، اما عیسی (ع) در «سیر نجات بخشی» نقش اساسی را ایفا می کند و آن جا که قانون و شریعت، نمی تواند تاوان گناه ذاتی انسان باشد، پسر خدا، پسر انسان، خود را فدیه می کند تا انسان از بند اسارت گناه ذاتی، آزاد شود و «سر صلیب» بدین صورت آشکار می شود که پسر انسان، خود را برای «نجات بخشی» فدیه می کند: «چه تفاوت بزرگی بین آدم و مسیح هست که قرار بود بیاید و چه فرق بزرگی بین گناه آدم و بخشش خدا وجود دارد; چون، آدم، با گناه خود، باعث مرگ عده ی زیادی شد، ولی مسیح، از روی لطف عظیم خداوند، باعث بخشش گناهان بسیاری گشت. آدم با اولین گناه خود، باعث شد عده ی زیادی محکوم به مرگ شوند، در حالی که مسیح، بشر را، رایگان، پاک می کند و باعث می شود که خداوند عده ی بسیاری را بی گناه بشناسد.» (رومیان، 6: 15) آن چه از این قسمت های مختلف عهد جدید استفاده می شود، عبارت است از:
1- آدم، با گناه خود، ذات انسان ها را گناه آلود کرد و باعث مرگ آنان شد.
2- گرچه در فاصله آدم تا موسی (عهد قدیم)، انسان ها گناه می کردند، اما مقصر نبودند و مقصر اصلی، آدم بود.
3- شریعت و قانون، توان رهایی بشر را ندارند.
4- آدم و عیسی، یک فرق جوهری با هم دارند. آدم، باعث مرگ و بدبختی انسان ها (!) و مسیح، باعث حیات و نجات انسان ها است.
مسیح، به رایگان و بدون هیچ تعامل و مشارکتی، یک سویه گناهان بشر را پاک می کند و باعث نجات آنان می شود. برنامه نجات مسیحی تا این جا ادامه می یابد و با صلیب، بشر از گناه ذاتی نجات می یابد و بس: «قربان گاه واقعی ما، صلیب است که مسیح روی آن، جان خود را قربان ما کرد. کسانی که تلاش می کنند با اطاعت از قوانین مذهبی یهود نجات پیدا کنند، هرگز بهره ای از صلیب مسیح نمی برند.» (عبرانیان، 13: 10- 11) از نگاه مسیحیت، انسان گرفتار هوا و هوس، زمانی طعم آزادی و نجات و رهایی را به طور کامل خواهد چشید و آن گاه گام در مدینه فاضله خواهد نهاد که مسیح، در آخرالزمان رجعت کند تا برای همیشه نجات انسان ها را تامین و تضمین کند. «نجات و رهایی»، به طور کامل، خود را هنگام رجعت و آمدن دوباره مسیح به بشر می نمایاند. در فرهنگ مسیحی، دومین آمدن مسیح (رجعت) در پایان جهان (به عنوان منجی ای که همه ی تبعیض ها، ظلم ها، بی عدالتی ها، تاریکی ها و یاس ها را تبدیل به عدالت، امید و مهر می کند) جایگاه بلند و ممتازی دارد.
همه مسیحیان، امید دارند که مسیح (چنان که پیام صلح، دوستی و مهر را برای انسان ارمغان آورد) در آمدن دوم خود، طعم «مهر و صلح» را به همه بچشاند. مسیحیان، بعد از مصلوب شدن عیسی (به اعتقاد خودشان) منتظر بازگشت مجدد او هستند; چرا که خود، وعده آمدن داده بود که بار دیگر بر می گردم. مسیح، دوباره در آخرالزمان خواهد آمد و برنامه نجات را کامل خواهد کرد; زیرا، در حقیقت، شنیده ایم که او نجات دهنده عالم است. (یوحنا، 4: 42) «هم چنین مسیح چون یک بار قربانی شد، تا گناهان بسیاری را رفع کند، بار دیگر، بدون گناه، برای کسانی که منتظر او هستند، ظاهر خواهد شد به جهت نجات.» (عبرانیان، 9: 28)
آنان، بر این باورند که در بازگشت مسیح، پسر انسان، جهان، روی سعادت را خواهد دید. انتظار بازگشت عیسی در جامعه مسیحی اولیه، آن قدر زنده و پویا بود که مسیحیان، دست از زندگی روزمره کشیده و به طور دسته جمعی برای بازگشت او روز شماری می کردند. و بر این باور بودند که وقتی که مسیح بیاید، ملکوت خدا و پادشاهی پسر انسان و غلبه خیر بر شر خواهد بود و جهان در صلح و آرامش به سر خواهد برد. مسیح، می آید و جهان پس از ظهور آن منجی، در صلح و صفای کامل به سر خواهد برد و زمین ایشان از طلا و نقره پر خواهد شد. (اشعیا، 2: 7) و جنگ و خونریزی، از جهان رخت بر می بندد و امتی بر امتی شمشیر نخواهد کشید. (اشعیاء، 2: 4) یوسفوس، مورخ مشهور اسرائیلی، می گوید: «اسنی ها، آخرالزمان را نزدیک می دانستند و در انتظار ظهور مسیح به انزوا می گذراندند و این عقیده، نه تنها مخصوص اسنی ها، بلکه عمومی بود.»

نجات از گناه و مرگ ابدی در مسیحیت

نجات شناسی در مسیحیت بر این امر مبتنی است که تمام انسانها به دلیل «گناه نخستین» یا گناه موروثی، ذاتا فاسد و در حضور خداوند گناهکار و محکوم به مرگند و مرگ عیسی بر صلیب و رستاخیز او، تنها عامل نجات انسان است. بنابراین، نجات از گناه و مرگ ابدی، از مسائل بنیادین این بحث در اندیشه کلامی مسیحیت است. در زمان مسیح این اعتقاد وجود داشت که گناه آدم و حوا در بهشت بر همه فرزندان و نسلهای بعدی آنان اثر گذاشته است و تمام انسانها از روزی که آدم از بهشت رانده شد، گناهکار متولد می شوند و عیسی نیز اعلام کرد که آمده است تا افراد بشر را از گناه نجات دهد و یا «بازخرید» کند. برای بخشایش و نجات انسان از گناه و مرگ، پدر که در آسمان است، به دلیل مهر پدری به ابنای بشر، با قربانی کردن پسر خود و مصلوب شدن او، بشریت را از گناه رها ساخته و نجات داده است. این امر به نام «بازخرید گناه بشر با خون عیسی» معروف است: خدا برای نجات شما قیمتی پرداخته تا شما را از قید روشهای پوچ و بی فایده زندگی که از اجداد خود به ارث برده بودید، آزاد کند. قیمتی که خدا برای آزادی از این اسارت پرداخت، به طوری که می دانید، طلا و نقره نبود، بلکه خون گران قیمت مسیح بود که همچون بره ای بی گناه و بی عیب و لکه قربانی شد. به اعتقاد الهیدانان مسیحی، از آنجا که نجات، کار مهم و روحانی خداوند در مورد انسان است، خداوند نجات بشر را اراده کرده و آن را در تاریخ محقق ساخته است و در این مورد دارای نقشه، برنامه و روشی مشخص است. هنری تیسن در کتاب الهیات مسیحی نقشه نجات را این گونه بیان می کند:۱. خداوند انسان را خلق فرمود. ۲. اجازه داد تا سقوط کند. ۳. نجات مسیح را که برای همه کافی بود فراهم ساخت. ۴. عده ای را برای نجات برگزید. ۵. روح القدس را فرستاد تا کار نجات برگزیدگان را اجرا نماید.

نجات و رستگاری در عهد جدید

عهد جدید به طرق گوناگون و در آثار مختلف و با تعبیرات گوناگون، رستگاری (سوتریا، اعمال رسولان، 4: 12) را به عنوان اقدامی رهایی بخش و در نتیجه به عنوان شرط تحقق زندگی در آزادی توصیف می کند. اما چنان رهایی در اینجا دیگر کاملا و منحصرا با نام و شخص عیسی مسیح به عنوان نجات بخش (سوتر، لوقا، 2: 18) پیوند یافته است. اساسا این رهایی که از طریق عیسی مسیح صورت می گیرد رهایی از سلطه گناه و مرگ است. و در اصل هر فردی در این رهایی و رستگاری بر اساس توبه، تغییر کیش و ایمان شرکت می جوید. رستگاری در نهایت حادثه ای است که در آینده واقع خواهد شد و به واسطه آن مرگ مغلوب می شود (رومیان، 8: 4-23، مکاشفه، 21: 7-4) اما در عین حال هدیه ای است که در زمان حاضر اعطاء می شود. لوقا، 17: 19، رومیان، 5: 5 -1، مکاشفه، 5:5 -1، یوحنا، 5: 26- 24)
هر چند همواره با چالشی مستمر بر علیه گناه، رنج و مرگ نیز همراه است. اما خطاست اگر رستگاری را از نظر عهد جدید تنها امری فردی تلقی کنیم (رستگاری ارواح) در عوض، تلقی عهد جدید وعده های رفاه مادی و اجتماعی را آنچنان که در عهد قدیم آمد تأیید و توصیف می کند. (لوقا، 4: 19 – 18) شفابخشی هایی که توسط عیسی انجام می گیرد در واقع به اقدام نجات بخشی او اشاره دارد. رستگاری فرد از طریق تعمید و اجماع بر میثاق جدید با رستگاری جامعه پیوند خورده است (اعمال رسولان، 2: 47- 38، غلاطیان، 3: 8-27، افسسیان، 2: 22-19) با اینهمه رستگاری را می توان خوردن و آشامیدن دوستانه در ملکوت خدا توصیف کرد (لوقا، 22: 30) و ما درباره آسمانی جدید و زمینی جدید و شهر خدایی جدید سخن می شنویم. (مکاشفه، 21: 5-1) پولس به همه آفرینش می اندیشد و در انتظار آمرزش برای همه جهان است. (رومیان، 8: 21-19)
عهد جدید همچنین مسأله رستگاری را به شکلهای گوناگون توصیف می کند. در قالب مواعظ عیسی، پیام او درباره ملکوت خدا به عنوان یک واقعیت همگانی، فردی و اجتماعی در حال حاضر و آینده، جایگاهی والا دارد پس از عید پاک، عمل نجات بخشی عیسی مسیح به عنوان آشتی، آمرزش، رسالت روحانی، قربانی و غیر آن تفسیر می شود. این نوع رستگاری که توسط عیسی مسیح به فرد عطا می شود به عنوان آزادی، برائت، احیا، تقدیس، تنویر، حیات و مانند آن تعبیر می گردد. بنابراین کتابهای مختلف عهد جدید راه را بر تفسیرها و تلقی های متفاوتی از رستگاری می گشایند.

منابع

  • جان هیک- فلسفه دین- ترجمه بهزاد سالکی- تهران- انتشارات بین‌المللی الهدی- ۱۳۷۶
  • هنری تیسن- الهیات مسیحی- ترجمه ط. میکائیلیان- تهران- انتشارات حیات ابدی
  • براون رابرت مک آفی- روح آیین پروتستان- ترجمه فریبرز مجیدی- تهران- نشر نگاه معاصر- ۱۳۸۲
  • ویلیام میلر- مسیحیت چیست؟- ترجمه کمال مشیری- تهران- انتشارات حیات ابدی، ۱۹۱۸
  • ویلیام هوردرن- راهنمای الهیات پروتستان- ترجمه طه طاووس میکائیلیان- تهران- شرکت انتشارات علمی و فرهنگی- ۱۳۶۸
  • عبدالله جوادی آملی- تسنیم (تفسیر قرآن کریم)- جلد ۵- قم- مرکز نشر إسراء- ۱۳۸۲
  • سید محمدحسین طباطبایی- تفسیر المیزان- جلد 1 و 5- ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی- قم- دفتر انتشارات اسلامی- ۱۳۶۳
  • حسن طالبی- مقاله نجات شناسی از دیدگاه مسیحیت- سایت باشگاه اندیشه
  • سید محمد ادیب آل على- مسیحیت- انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم
  • محمدرضا زیبایى نژاد- مسیحیت شناسى مقایسه اى
  • اولریخ کوهن- مقدمه ای بر شناخت مسیحیت- ترجمه و تدوین دکتر همایون همتی- صفحه 93- 102
  • حسین علی سعدی- مقاله نجات‏شناختی تطبیقی (اسلامی - مسیحی)- مجله انتظار- شماره 4

کلید واژه ها

مسیحیت رستگاری باورها انسان گناه آخرالزمان حضرت عیسی (ع)

مطالب مرتبط

مقایسه نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت و اسلام (مرگ مسیح) مقایسه نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت و اسلام (اشکالات) مقایسه نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت و اسلام (کلیسا) نقش خداوند در رستگاری انسان از دیدگاه مسیحیت نقد دیدگاه مسیحیت در مورد رستگاری انسان از نظر علامه طباطبایی دیدگاه های مختلف در مورد تثلیث در مسیحیت اشکالات وارد بر نظریه فداء مسیحیان از دیدگاه علامه طباطبایی

اطلاعات بیشتر

مقایسه نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت و اسلام (کلیسا) مقایسه نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت و اسلام (مرگ مسیح) مقایسه نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت و اسلام (اسلام) مقایسه نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت و اسلام (اشکالات) کلام و فلسفه مسیحی (فدا و نجات) کلام و فلسفه مسیحی (فدا و نجات) فدا و نجات در کلام و فلسفه مسیحی (راه نجات از گناه) مفاهیم نجات و موعود (در سنت عهدین) مفاهیم نجات و موعود (مسیح و مسیحا) مفاهیم نجات و موعود (هزاره گرایی)

ابزار ها