انسان ها و معبودهای ساختگی آنها که هیزم و آتشگیرانه های جهنم می شوند. معنی و مفاد بسیاری از آیات دلالت دارد که آتشگیرانه جهنم، انسان و معبودهای ساختگی است همچون آیه 24 از سوره بقره: «فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة اعدت للکافرین؛ پس اگر نتوانستید سوره ای همانند سوره قرآن بیاورید (و هیچگاه هم نمی توانید که بیاورید) بنابراین از آتشی که آتشگیرانه آن مردم و سنگ می باشد پرهیز کنید!» و همچون آیه 98 از سوره انبیاء «إنکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم انتم لها واردون؛ به درستی که حقا شما خودتان، و آنچه غیر از خدا می پرستید، همگی خار و خاشاک و موادی هستید که برای جهنم است؛ و شما در جهنم ورود خواهید نمود.»
کیفیت ظهور معبودهای بی جان کافران در آخرت
البته معلوم است که انسان که در آتش می رود و به جهنم می افتد برای آن است که عصیان خدا را نموده است و از یاد او غافل شده و او را فراموش و نسیان کرده است، که این عنوان همان محجوبیت است که عین آتش و عین دوزخ است. لیکن باید دید به چه علت سنگ ها نیز در جهنم می روند؟ و البته باز معلوم است که مراد از حجاره و سنگ، همان اصنام و بت هائی است که می تراشیدند و پرستش می کردند. چون نفس چوب و گل و سنگ و سایر اشیائی که با آن بت می تراشند که گناهی ندارند که مستوجب آتش باشند؛ ولیکن با مختصر تامل در این آیات به دست می آید که آنچه در جهنم می رود و مستحق آتش است «ما تعبدون من دون الله» است، یعنی نفس معبودی غیر از خداوند تبارک و تعالی. و معبودیت من دون الله پرورده ذهن و فکر شخص عبادت کننده و بت پرست است؛ آن جهت و آن حیثیت در آتش می سوزد. بنابراین نفس انسان و آنچه متولد و زائیده نفس اوست از همان تخیل موهومی معبود غیر از خدا، در جهنم می رود و می سوزد؛ و همان، آتش افروز یعنی آتشگیرانه دوزخ است. و اصنام و بت ها گرچه خود گهنکار نیستند، ولی صورت تخیلی آنها در ذهن عبادت کنندگانشان به عنوان معبودیت، خطا و گناه است؛ و آن صورت تخیلیه باید بسوزد زیرا که معبود سوی الله است.
کیفیت ظهور معبودهای جاندار در آخرت
اما اگر آن معبودها دارای نفس ناطقه و اراده و اختیار باشند، و خودشان دعوت به عبادت نموده باشند، مانند فراعنه مصر، و قیاصره روم، و خواقین چین، و سلاطین و شاهنشهان ایران که مردم را به عبودیت و عبادت خود می خوانده اند، و عملا خود را فعال مایشاء و حاکم ما یرید می دانستند؛ معلوم است که نفس آنها نیز معبود من دون الله است و باید در آتش برود و بسوزد.
اما بعضی از معبودها دارای نفس ناطقه و اراده می باشند ولی ابدا مردم را به عبودیت خود دعوت نکرده اند، بلکه مردم خود کورکورانه آنان را معبود پنداشته و برای آنان شائبه ربوبیت قائلند؛ گرچه خود آنان از این پندار مردم سخت در انکار و ستیز باشند. همچون ملائکه که بعضی آنها را می پرستیدند و دختران خدا می دانستند. و همچون حضرت عیسی بن مریم و حضرت عزیر، که دامنشان از لوث دعوت به عبودیت خود پاک بود و از این عبادت مردم بیزار و متنفر بودند، زیرا که لازمه مقام قرب و خلوص آنهاست که خود را معبود ندانند؛ ولی مردم پس از آنها خود به خود گرایش به عبادت کردن و مستقل در امور دانستن آنها نموده، نصاری قائل به الوهیت مسیح شدند و یا او را پسر خدا و یا ثالث ثلاثه دانستند، و یهود عزیر را پسر خدا پنداشتند و او را معبود قرار داده و عبادت کردند.
آیا طبق آیه شریفه، باید نفس آنان نیز چون «معبود من دون الله» هستند در آتش بسوزد؟ حاشا و کلا. این معبودیت از ناحیه آنان نیست؛ مردم آنها را معبود دانسته اند، و ایشان در این امر نازیبای مردم سهیم و شریک نبوده اند، به چه گناهی و به چه خطائی باید در آتش روند؟ و لذا برای روشن شدن این معنی، بعد از آیه وارده در سوره انبیاء، پس از ذکر دو آیه 99 و 100 سوره انبیاء «لو کان هؤلآء ءالهة ما وردوها و کل فیها خالدون* لهم فیها زفیر و هم فیها لا یسمعون؛ اگر هر آینه ایشان خدایانی بودند، البته در جهنم وارد نمی شدند، ولی همگی در جهنم وارد شونده هستند. از برای آنان در جهنم ناله و فریادی است، و آنان در جهنم چیزی را نمی شنوند.» می فرماید: «إن الذین سبقت لهم منا الحسنی اولئک عنها مبعدون؛ و آنانکه درباره ایشان وعده خوبی و سعادت و وعده به بهشت از جانب ما پیشی گرفته است و چنین وعده ای داده شده است، آنان از جهنم دور گردیده شده اند.» (انبیاء/ 101) یعنی حضرت عزیر (ع) و حضرت عیسی (ع) و فرشتگان و نظائر آنها که از عبادالله الصالحین هستند، و درباره آنها از طرف خداوند خلوص و اخلاص و قرب و صحت عمل و گفتار و عدم شائبه دعوای ربوبیت و انانیت مقرر و معین گشته است؛ از این قاعده مستثنی هستند، و آنان حصب جهنم و خار و خاشاک و مواد سوخت دوزخ نخواهند بود.
شیخ طبرسی آورده است که چون آیه ی: «إنکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم انتم لها واردون»، نازل شد، عبدالله بن زبعری به نزد رسول خدا (ص) و گفت: ای محمد! آیا تو چنین نمی پنداشتی که عزیر مرد صالحی بوده است؟! و عیسی مرد صالحی بوده است!؟ و مریم زن صالحه ای بوده است؟! رسول الله فرمود: آری! ابن زبعری گفت: اینان معبودهائی غیر از خدا هستند! و بنابراین در آتشند!؟ خداوند این آیه را فرستاد: «إن الذین سبقت لهم منا الحسنی اولئک عنها مبعدون»، یعنی عیسی و عزیر و مریم و ملائکه ای که مورد پرستش مردم واقع شدند، و ایشان این امر را ناپسند و ناخوشایند داشتند؛ از جمله ی «و ما یعبدون من دون الله» استثناء شده اند.
البته لفظ استثناء در روایت نیست، و از کلام خود شیخ طبرسی است؛ و آنچه مفاد روایت است آن است که ایشان از مصداق آیه شریفه: «الذین سبقت لهم منا الحسنی» بوده و بنابراین از جهنم دورند. و از اینجا می توان با دقت عقلی، موضوع مهمی را استنتاج نمود و آن این است که اصولا در آیه استثنائی نیست. و بیان این مطلب آن است که: در احکام عقلیه و یا قوانین و احکام شرعیه که مبتنی بر اصول عقلیه است استثناء معنی ندارد؛ و اگر جائی دیدیم که به صورت استثناء بود، این فقط صورت است و در حقیقت استثناء نیست. معبود من دون الله، باید حصب جهنم باشد؛ این قابل استثناء نیست. هر چیزی که جز خداست باید در آتش رود و آتش افروز آن باشد، زیرا که جهنم از این آتش افروزها تشکیل شده است و اگر اینها نبودند دوزخی نبود.
عیسی بن مریم و عزیر و مریم و فرشتگان، اصل وجود و نفوس، و اعمال و کردارشان همه پاک و طاهر است و ابدا جهنمی نیست؛ ولی صورت تخیلیه از آنها را که مردم در اذهان و افکار خود آورده و آن را پرستیدند (و آن صورت تخیلیه ربطی به آنها ندارد، زیرا که قائم به اذهان و نفوس عبادت کنندگان است) باید بسوزد و محو و نابود گردد. و عجیب است تعبیر قرآن کریم که می فرماید: «و ما تعبدون» که معبودیت آنان را به نفوس عابدین قائم می داند. و این اصل مهمی است که در بسیاری از معارف إلهیه که به صورت استثناء است مفید فائده و مثمر ثمر خواهد بود. همچون آیات 5 تا 9 از سوره همزة: «و مآ ادریاک ما الحطمة* نار الله الموقدة* التی تطلع علی الافـدة* إنها علیهم مؤصدة* فی عمد ممددة؛ و ای پیغمبر! چگونه تصور سختی آتش دوزخ که خرد می کند و در هم می شکند را می توانی کرد؟! آن آتشی که بر افروخته شده خشم و غضب خداست، و آن آتشی که بر دلها شعله ور است! آن آتش از هر جهت بر آنها احاطه کرده است، و در ستون های بلند و کشیده استوار و ثابت است.»
بنابر همین اصل و قاعده کلی، هر کس که دارای انانیت باشد، انانیت او حجاب اوست، و در جهنم است، «فو ربک لنحشرنهم و الشیاطین ثم لنحضرنهم حول جهنم جثیا؛ و سوگند به پروردگار تو! که ما ایشان را و شیاطین را محشور خواهیم کرد، و سپس در حول جهنم به زانو در آمده حاضر خواهیم ساخت!» (مریم/ 68)