خلود کفار با توجه به سوره فرقان
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «والذین لا یدعون مع الله إلها ءاخر و لا یقتلون النفس التى حرم الله إلا بالحق و لا یزنون و من یفعل ذلک یلق أثاما* یضاعف له العذاب یوم القیمة و یخلد فیه مهانا* إلا من تاب و ءامن و عمل عملا صالحا فأولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفورا رحیما* و من تاب و عمل صالحا فإنه یتوب إلى الله متابا؛ آنها کسانى هستند که معبود دیگرى را با خداوند نمى خوانند، و انسانى را که خداوند خونش را حرام شمرده جز به حق به قتل نمى رسانند، و زنا نمى کنند، و هر کس چنین کند مجازاتش را خواهد دید، چنین کسى عذاب او در قیامت مضاعف مى گردد، و با خوارى همیشه در آن خواهد ماند. مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد که خداوند گناهان این گروه را به حسنات تبدیل مى کند و خداوند آمرزنده و مهربان است و کسى که توبه کند و عمل صالح به جا آورد به سوى خدا بازگشت مى کند و پاداش خود را از او مى گیرد.» (فرقان/ 68- 71) در این آیه، نخست از مساله شرک، سپس قتل نفس و بعد از آن زنا سخن به میان آمده، از بعضى از روایات استفاده مى شود که این سه گناه از نظر ترتیب اهمیت به همین صورت که در آیه آمده اند مى باشد.
ابن مسعود از پیامبر اکرم چنین نقل مى کند. عرض کردم: کدام گناه از همه گناهان بزرگتر است؟ فرمود: این که براى خدا شبیهى قرار دهى در حالى که او تو را آفرید، عرض کردم بعد از آن کدام گناه؟ فرمود: اینکه فرزند خود را از ترس اینکه مبادا با تو هم غذا شود به قتل برسانى! باز عرض کردم بعد از آن کدام گناه؟ فرمود: اینکه به همسر همسایه ات خیانت کنى در این هنگام خداوند تصدیق سخن پیامبر (ص) را در این آیه نازل کرد: «و الذین لا یدعون مع الله الها آخر...» گرچه در این حدیث سخن از نوع خاصى از قتل و زنا به میان آمده، ولى با توجه به اطلاق مفهوم آیه، این حکم درباره همه انواع آن مى باشد و مورد روایت مصداق واضحترى از آن است. از آنجا که این سه گناه نهایت اهمیت را دارد باز در آیه بعد روى آن تکیه کرده مى گوید: «یضاعف له العذاب یوم القیامة و یخلد فیه مهانا؛ کسانى که مرتکب این امور شوند عذاب آنها در قیامت مضاعف مى گردد و با خوارى، جاودانه در عذاب خواهد ماند.»
در اینجا دو سؤال پیش مى آید: نخست اینکه چرا عذاب این گونه اشخاص مضاعف مى گردد؟ چرا به اندازه گناهشان مجازات نشوند؟ آیا این با اصول عدالت سازگار است؟ دیگر اینکه در اینجا سخن از خلود و عذاب جاویدان است، در حالى که مى دانیم خلود تنها مربوط به کفار است، و از سه گناهى که در این آیه ذکر شده تنها گناه اول کفر مى باشد، و اما قتل نفس و زنا نمى تواند سبب خلود گردد؟ مفسران در پاسخ سؤال اول، بحث بسیار کرده اند، آنچه صحیحتر به نظر مى رسد این است که منظور از مضاعف شدن عذاب این است که بر هر یک از این گناهان سه گانه که در این آیه مذکور است مجازات جداگانه اى خواهد شد که مجموعا عذاب مضاعف است. از این گذشته گاه یک گناه سرچشمه گناهان دیگر مى شود، مانند کفر که سبب ترک واجبات و انجام محرمات مى گردد، و این خود موجب مضاعف شدن مجازات الهى است.
به همین جهت بعضى از مفسران این آیه را دلیل بر این اصل معروف گرفته اند که کفار همانگونه که مکلف به اصول دین هستند، به فروع نیز مکلف مى باشند (الکفار مکلفون بالفروع کما انهم مکلفون بالاصول). و اما در پاسخ سؤال دوم مى توان گفت که بعضى از گناهان به قدرى شدید است که سبب بى ایمان از دنیا رفتن مى شود، همانگونه که درباره قتل نفس در ذیل آیه 93 سوره نساء آمده است. در مورد زنا مخصوصا اگر زناى محصنه باشد نیز ممکن است چنین باشد. این احتمال نیز وجود دارد که خلود در آیه فوق در مورد کسانى است که هر سه گناه را با هم مرتکب شوند، هم شرک، هم قتل نفس و هم زنا. شاهد بر این معنى آیه بعد است که مى گوید: «الا من تاب و آمن و عمل صالحا؛ مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد و به این ترتیب مشکلى باقى نخواهد ماند.»
بعضى از مفسران نیز خلود را در اینجا به معنى مدت طولانى گرفته اند نه جاودانى، ولى تفسیر اول و دوم صحیحتر به نظر مى رسد. قابل توجه اینکه در اینجا علاوه بر مساله مجازات معمولى، کیفر دیگرى که همان تحقیر و مهانت است و جنبه روانى دارد نیز ذکر شده است که خود مى تواند تفسیرى بر مساله مضاعف بودن عذاب بوده باشد، چرا که آنها هم عذاب جسمى دارند و هم روحى. ولى از آنجا که قرآن مجید هیچگاه راه بازگشت را به روى مجرمان نمى بندد و گنهکاران را تشویق و دعوت به توبه مى کند، در آیه بعد چنین مى گوید: مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد که خداوند گناهانشان را مى بخشد و سیئات اعمال آنها را تبدیل به حسنات مى کند، و خداوند آمرزنده و مهربان است.
خلود کفار با توجه به سوره بلد
خداوند در سوره لیل آیات 14 تا 16 می فرماید: «فأنذرتکم نارا تلظى* لا یصلاها إلا الأشقى* الذى کذب و تولى؛ و من شما را از آتشى که زبانه مى کشد بیم مى دهم. کسى جز بدبخت ترین مردم وارد آن نمى شود. همان کس که آیات (خدا را) تکذیب کرد و به آن پشت نمود.» مردم را به دو گروه مؤمن سخاوتمند و گروه بى ایمان بخیل تقسیم کرده و سرنوشت هر کدام را بیان نموده است. از آنجا که یکى از شعب هدایت هشدار و انذار است در آیه بعد مى افزاید: حال که چنین است من شما را از آتشى که زبانه مى کشد بیم مى دهم!
تلظى از ماده لظى (بر وزن قضا) به معنى شعله خالص است و مى دانیم شعله هاى خالص و خالى از هر گونه دود، گرما و حرارت بیشترى دارد و گاه واژه لظى به خود جهنم نیز اطلاق شده است سپس به گروهى که وارد این آتش بر افروخته و سوزان مى شوند اشاره کرده مى فرماید: کسى جز بدبخت ترین مردم وارد آن نمى شود (لا یصلاها الا الاشقى) و در توصیف اشقى مى فرماید: ''همان کسى که آیات خدا را تکذیب کرد و به آن پشت نمود ''. بنابراین معیار خوشبختى و بدبختى همان کفر و ایمان است با پیامدهاى عملى که این دو دارد، و به راستى کسى که آن همه نشانه هاى هدایت و امکانات براى ایمان و تقوى را نادیده بگیرد مصداق روشن اشقى و بدبخت ترین مردم است. در جمله الذى کذب و تولى ممکن است تکذیب اشاره به کفر و تولى اشاره به ترک اعمال صالح بوده باشد، چرا که لازمه کفر همین است و نیز ممکن است هر دو اشاره به ترک ایمان باشد به این ترتیب که اول پیامبر خدا را تکذیب مى کند و بعد پشت کرده براى همیشه از او دور مى شود.
بسیارى از مفسران در اینجا اشکالى را مطرح کرده، و به پاسخ آن پرداخته اند و آن اینکه آیات فوق نشان مى دهد که آتش دوزخ مخصوص کفار است و این مخالف چیزى است که از آیات دیگر قرآن و مجموعه روایات اسلامى استفاده مى شود که مؤمنان گنهکار نیز سهمى از آتش دوزخ دارند و به همین جهت بعضى از گروههاى منحرف که معتقدند با وجود ایمان هیچ گناهى ضرر نمى زند به این آیات براى مقصود خود استدلال کرده اند (این گروه مرجئه نام دارند). در پاسخ باید توجه کرد: نخست اینکه منظور از ورود در آتش در اینجا همان خلود است و مى دانیم خلود مخصوص کفار مى باشد، قرینه این سخن آیاتى است که نشان مى دهد غیر کفار نیز وارد دوزخ مى شوند.
جهنم، پایان کار کفار
در آیه 10 سوره تغابن آمده: «و الذین کفروا و کذبوا بایاتنا اولئک اصحاب النار خالدین فیها و بئس المصیر؛ و کسانی که کافر شده و آیات ما را تکذیب کردند اهل آتشند که در آن ماندگار خواهند بود، و بد سرانجامی است.» گروه مغبونها را شرح می دهد، آنهایی که کافر شدند. کسانی که روی چهره حقیقت و روی نور فطرت خودشان را می پوشانند و کفر و عناد می ورزند و آیات ما را دروغ می پندارند و عملا تکذیب می کنند یاران آتش هستند و برای همیشه در آنجا خواهند بود. درباره بهشت فرمود: «ذلک الفوز العظیم؛ آن است رستگاری بزرگ.» (صف/ 12) و درباره جهنم می فرماید: «و بئس المصیر؛ چه بد گردیدنگاهی است.» (انفال/ 16) ''مصیر'' از ماده ''صیرورت'' است. صیرورت یعنی گردیدن و به اصطلاح امروز ''شدن''. چه بد است که انسان گردیدنش و شدنش و تحولش به آنجا باشد که جهنم است. دائما می شود و می گردد، چه می شود؟ ''اصحاب النار'' می شود، یار آتش می شود که از او جدایی ندارد.
کافر دوزخ جاودانگی دوزخیان قیامت باورها در قرآن اسلام عذاب الهی نتیجه اعمال