باید به آیات و نعمتهای خداوند در طبیعت پیرامون خویش بنگریم، و به کتابش گوش فرا داریم که از دو بهشتی فروتر از درجات بالا سخن می گوید، ولی این دو که مظهر رحمت اویند، بر خیر دنیا و نعمتهای آن برتری دارند: در قرآن درباره میوه های این دو بهشت چنین می گوید «فیهما فاکهة و نخل و رمان؛ در آنها میوه های فراوان و درخت خرما و انار است.» (الرحمن/ 68) سپس این سوال را مطرح می کند که: «فبأی آلاء ربکما تکذبان؛ کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟» (الرحمن/ 69)
مفسران درباره ارتباطی میان این سه با یکدیگر اختلاف دارند: بعضی فاکهة را اسم جنس و کلی دانسته و آنچه را که پس از آن آمده است فرع و گونه خاصی از آن، و بعضی دیگر این سه را جنسهای مختلف تصور کرده اند، و گفته اند که میوه نخل و رمان از گونه فاکهه نیست، و دیگران گفته اند: خدا اشاره به جنس با لفظ فاکهة کرده و سپس از بهترین آن (میوه نخل و میوه رمان) سخن گفته است، بنابر قول امام صادق (ع): «فاکهة (میوه) صد و بیست گونه است و سرور و آقای آنها رمان (انار) است»، و گفته دیگرش: «پنج میوه از میوه های بهشت است: (از جمله) انار و رطب (خرمای تازه)». بدون شک "فاکهة" مفهوم گسترده ای دارد و همه انواع میوه را شامل می شود، ولی اهمیت خرما و انار سبب شده که بالخصوص از آن دو نام برده شود، و اینکه بعضی از مفسران پنداشته اند که این دو میوه در مفهوم "فاکهة" داخل نیست اشتباه است، زیرا علمای لغت آن را انکار کرده اند، و اصولا عطف "خاص" بر "عام" در مواردی که امتیازی موجود باشد کاملا معمول است.
چنان که در آیه 98 سوره بقره می خوانیم: «من کان عدوا لله و ملائکته و رسله و جبریل و میکال فإن الله عدو للکافرین؛ کسی که دشمن خدا و ملائکه و فرستادگان او و جبرئیل باشد (کافر است و) خداوند دشمن کافران می باشد.» در اینجا "جبرئیل" و "میکائیل" که دو نفر از فرشتگان بزرگ خدا هستند بعد از ذکر "ملائکه" به طور عام مورد توجه قرار گرفته اند. و آنچه برای ما حایز اهمیت است این که خدا این سه را به عنوان مثالی از آنچه در بهشت است آورده نه آن که میوه های بهشت منحصر به اینها بوده باشد. با وجود این از لحاظ درجه و فراوانی و نعمت بودن پایین تر از میوه های دو بهشت اولند، چه در آنجا خدا گفت «من کل فاکهة؛ از هر میوه.» نه یکی بلکه یک جفت زوجان وجود دارد، در صورتی که در این جا می گوید: «فیهما فاکهة؛ در آنها یک میوه.» است، و شاید کلمه «فاکهة» نتواند همه مفردات و انواع میوه را شامل شود.
این تفاوت تا حدی شبیه این گفته خدا در سوره الواقعة است که در آن از بهشتهای پیشی گرفتگان و مقربان چنین سخن می گوید: «و فاکهة مما یتخیرون؛ و میوه از هر گونه که برگزینند.» (واقعه/ 20) و گفته دیگرش در توصیف بهشتهای اصحاب الیمین که از آنان درجه کمتری دارند: «و فاکهة کثیرة* لا مقطوعة و لا ممنوعة؛ و میوه های فراوان که نه برمی افتد و نه ممنوع.» (واقعه/ 32- 33)
پس برای آنان هر میوه که بخواهند و هوس کنند، حتی اگر پیش از هوس کردن موجود نباشد، در اختیارشان قرار می گیرد، و اینان در درجه ای پایین تر از آنان جای دارند، و این مایه شگفتی نیست که او که صادق است چنین می گوید: «لا یستوی منکم من أنفق من قبل الفتح و قاتل أولئک أعظم درجة من الذین أنفقوا من بعد و قاتلوا و کلا وعد الله الحسنی؛ از میان شما کسانی با آن کسان که پیش از فتح انفاق کرده و به نبرد پرداخته اند، برابر نیستند که درجه آنان بزرگتر از درجه کسانی است که پس از فتح به انفاق کردن و به نبرد برخاستن روی آوردند، و خدا به همگان وعده نیکی می دهد.» (حدید/ 10)
چون به نعیم دو بهشت اخیر نظر کنیم، هر چند نسبت به دو بهشت نخستین درجه پایینتری دارند، حقا مظهر اسم رحمان به شمار می روند، و او از این که ما را بیافریند بی نیاز است، ولی ما را به لطف و حکمت خود آفرید، و سپس ما را به حال خود رها نکرد، بلکه ما را بر فطرت حق و شناخت خودش آفرید، و ما را به هر دو راه رهبری کرد، و به ما علم آموخت، و سپس عقل به ما بخشید، و فرمان داد تا از او اطاعت کنیم، و تا دم مرگ در توبه کردن و بازگشتن به سوی خودش را برای ما باز نگاه داشت، و او قادر است که ما را پس از مرگ بار دیگر زنده نکند و بعثی در کار نیاید، و اگر بعث صورت گرفت ما را عذاب کند، ولی او بهشت را آفرید تا به ما اکرام کند نه این که جزای عملمان باشد، چه ما شایستگی آن را نداریم که حتی از یک نعمت از نعمتهای او سپاسگزاری کنیم، بلکه درآمدن به بهشت نتیجه ای از فضل او است و اگر چنین بود یک نفر حتی رسول اکرم (ص) نیز به بهشت راه نمی یافت، چنان که خود او گفته است: «سوگند به آن که جانم به دست او است که هیچ یک از مردم نیست که با عمل خویش به بهشت داخل شود. و چون گفتند: حتی تو ای رسول خدا؟ و او گفت: و نه من، مگر این که رحمت و فضل او مرا فرا گیرد و شامل حالم شود. و دست خودش را بر بالای سر خویش نهاد و بانگ خود را بلندتر و کشیده تر ساخت.»
در خبر است که درختان بهشت از اصل ساق تا به سر شاخ میوه منضد باشد. و میوه های آن مانند سبوها باشد [هر گه بچینند به جای آن دیگری پدید آید و خوشهای انگورش دوازده گز باشد] به طول و جویهای آن در شکاف نباشد بل بر روی زمین می رود. در خبری دیگر آمد که: نخل بهشت را عروقش از سیم باشد و شاخش از زر و برگهای او حله ها باشد و میوه او از انواع در و جواهر باشد، به طعم از انگبین شیرینتر و نرمتر از زبده در او هیچ استخوان نباشد. ابوسعید خدری روایت کرد از رسول (ع) که گفت: شب معراج که مرا بر آسمان بردند، درختان نار دیدم بر او هر ناری چند پوست شتری مقتب، و مرغان او چون شتران بختی. کنیزکی را دیدم، گفتم: تو که رایی؟ گفت: زید حارثه را. زید را بشارت دادم به آن. و در بهشت چیزها دیدم که چشمها دیده نیست و گوشها شنیده نیست و بر خاطر هیچ آدمی گذشته نیست
ارزش میوه ها
قابل توجه اینکه در آیات فوق از میان غذاهای بهشتی مخصوصا روی میوه ها تکیه شده و از میان تمام میوه ها به خصوص خرما و انار را نام می برد، و عجب اینکه به جای "خرما درخت نخل گفته شده، ولی در مورد انار نام خود میوه آمده است، و لابد هر کدام نکته ای دارد. اما ذکر خصوص میوه ها از میان غذاهای بهشتی به خاطر اهمیتی است که میوه ها در تغذیه دارند، تا آنجا که انسان را موجودی میوه خوار نامیده اند، و نقش میوه ها در طراوت و شادابی و نشاط انسان نه تنها از نظر علمی بلکه از نظر تجربه عمومی مردم نیز آشکار است. و اما ذکر درخت نخل به جای میوه آن ممکن است از این نظر باشد که درخت نخل علاوه بر میوه اش از جهات مختلف مورد استفاده است در حالی که درخت انار چنین نیست، از برگهای نخل انواع وسائل زندگی، از فرش گرفته تا کلاه و لباس و وسیله حمل و نقل و تخت خواب می بافند، و از الیاف آن استفاده های مختلف می کنند، بعضی از قسمتهای آن خواص دارویی دارد و حتی از تنه آن به عنوان ستون برای بعضی عمارتها یا پل برای عبور از نهرها استفاده می کنند.
و اما انتخاب این دو میوه از میان میوه های بهشتی به خاطر تنوع این دو می باشد: یکی غالبا در مناطق گرم می روید، و دیگری در مناطق سرد، یکی ماده قندی دارد، و دیگری ماده اسیدی، یکی از نظر طبیعت گرم است و دیگری از نظر طبیعت سرد، یکی غذا است و دیگری برطرف کننده تشنگی.
درباره مواد حیاتی موجود در خرما و انواع ویتامینهای آن که امروز کشف شده و بالغ بر 13 ماده حیاتی و 5 نوع ویتامین است و همچنین سایر خواص آن ذیل آیه 25 سوره مریم تحت عنوان یک غذای نیروبخش سخن گفته شده است.
و اما انار که در بعضی از روایات اسلامی به عنوان بهترین میوه ها (سید الفاکهة) معرفی شده. دانشمندان غذا شناس مطالب بسیاری گفته اند، از جمله روی قدرت پاک کنندگی خون و وجود مقدار قابل ملاحظه ای "ویتامین ث" در آن تکیه کرده اند. فوائد فراوان دیگری برای انار (شیرین و ترش) در کتب آمده است از جمله تقویت معده، دفع تبهای صفرایی، یرقان، جرب (بیماری خارش) تقویت دید چشم، رفع جراحات مزمن، تقویت لثه، دفع اسهال است.
در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: «اطعموا صبیانکم الرمان، فانه اسرع لشبابهم؛ به کودکان خود انار دهید که موجب رشد سریع آنها است.» و در حدیث دیگری آمده است: «فانه اسرع لالسنتهم؛ زودتر به سخن می آیند.» و در حدیث دیگری از امام باقر و امام صادق (ع) آمده است که فرمودند: «ما علی وجه الارض ثمرة کانت احب الی رسول الله (ص) من الرمان؛ هیچ میوه ای در روی زمین نزد رسول خدا محبوبتر از انار نبود.»
بهشت قیامت نعمت های الهی نتیجه اعمال باورها در قرآن خدا انسان