از اصحاب و یاران امام پنجم و امام ششم شیعیان حضرت باقر و جعفر الصادق (ع) محدث و عالم گرانقدر شیعه.
مورخین او را در شمار تابعین ذکر کرده و برخی گفته اند که وی محضر امام چهارم حضرت سجاد (ع) را نیز درک نموده و از راویان آن حضرت هم بوده است.
لقبش: ابوالحسن و به قولی ابوحمزه.
پدرش: اعین بن سنسن از نژاد رومیان که برده زرخرید مردی از «بنی شیبان» بود. او قرآن را آموخت و بعدا آن مرد او را آزاد کرد.
جدش: سنسن، در یکی از شهرهای روم، راهب بود و گاهگاهی با امان نامه پسرش «اعین» داخل بلاد اسلام می شد او را ملاقات می کرد و باز به روم بر می گشت.
برادرانش: زراره از اصحاب خاص ائمه معصومین (ع) عبدالملک، بکیر، عبدالرحمن که همگی راوی احادیث بوده و ظاهرا «حمران» بزرگترین فرزند خانواده «اعین» است.
پسرانش: حمزه، محمد و عقبه که آنها نیز از محدثین می باشند.
حمران علاوه بر روایت حدیث در علوم دیگر مهارت زیادی داشت. از جمله در علم نحو، لغت، فقه، کلام و قرائت را از «ابوالاسود دوئلی» که از شاگردان خاص علی (ع) بود، و یا فرزند او «ابوحرب» و امام جعفر صادق (ع)، فراگرفت و در این راستا، حمزه بن حبیب (زیات) که یکی از قاریان بزرگ کوفه و از قراء سبعه است از شاگردان اوست که علم قرائت را از وی آموخت.
در کتب قرائت از حمران یاد می شود.
جایگاه حمران در دیدگاه ائمه و بزرگان
وی مورد توجه و عنایت دو امام معصوم (ع) بود و روایات در این زمینه در مدح او بسیار است.
روایتی است که روزی از امام باقر (ع) سوال کرد «آیا من از شیعیان شما هستم؟»
حضرت فرمود: «انت من شیعتنا فی الدنیا و الاخره؛ تو از شیعیان ما در دنیا و آخرتی!» و در روایتی او از حواریین امام باقر و امام صادق (ع) گفته شده.
امام صادق (ع) فرمود: «او از اهل بهشت است.» و باز در جای دیگر می فرماید: «حمران مؤمنی است که به خدا سوگند هیچگاه مرتد نشود و نیز اسمش در کتاب اصحاب یمین است.»
شیخ طوسی: «وی را از اصحاب نزدیک امامان دانسته است.»
ابوغالب زراری: «او را در زمره مشایخ و بزرگان شیعه امامی آورده است.»
علامه حلی، مامقانی، خویی، شوشتری و... بر اساس مجموع روایات به دست آمده او را موثق می دانند.
کشی در متون رجالی خود عمده ترین منبع در مدح و ستایش در موارد متعددی از حمران را از زبان ائمه (ع) نقل کرده که غالبا این روایتها شیعه بودن او را اثبات کرده است. سایر منابع رجالی هم اکثرا به نقل قول از «طوسی و کشی» بسنده کرده اند.
مطلب قابل توجه
حمران از راویان مشترک بین امامیه و اهل تسنن است و لذا این موضوع سبب شده تا در باب وثاقت او اختلاف نظر وجود داشته باشد.
بعضی از علمای سنی مذهب مانند «نسائی، عقیلی و...» روایات او را به دلیل شیعه بودنش و گاهی مضمون عجیب آنها نامعتبر و غیر موثق می دانند ولی در مقابل برخی دیگر از اهل سنت مانند: «ابن حبان، ابن عدی» او را در زمره موثقان و روایاتش را قابل قبول دانسته اند.
همچنین «ابن ماجه و ابن حنبل» روایتهایی از او نقل کرده اند.
در منابع شیعه امامیه نیز اتفاق نظر وجود ندارد. گروهی چون: ابوداود حلی، علامه حلی، مامقانی و... همچنانکه در بالا گفتیم بر اساس مجموع روایتها او را موثق گفته ولی شهید ثانی بعد از نقل دو روایت از کشی آنها را ضعیف و غیر مطمئن و از همین رو وثاقت او را تایید نکرده است.
ولی بعضی چون آیه الله خوئی بیشتر از این روایات را از جهت سند ضعیف ولی روایات معتبر و مطمئن در میان آنها را برای اثبات مقام و جایگاه «حمران» کافی دانسته است.
در منابع فقهی نیز همین اختلاف نظر دیده می شود عده ای از فقها صرفا با تکیه بر روایات مدح آمیزی که درباره اوست احادیثش را قابل قبول دانسته هرچند که دلیل معتبر بر موثق بودن او ندارند. مانند مقدس اردبیلی، بحرانی و...
اما در مقابل مولوی عاملی پس از نقل حدیثی از او به علت فقدان نص صریح بر وثاقت یا حتی مدح او حدیث را ضعیف می داند.
در پایان مطالب یکی از خصوصیات اخلاقی او را گوییم اینکه همیشه در مجالس از معارف آل محمد (ص) روایت می کرد و سخن می گفت و اگر اهل مجلس به مطالب متفرقه و بیهوده می پرداختند آنها را به مذاکره و گفتگو برای اهل بیت اطهار (ع) دعوت می کرد و اگر سه مرتبه اینکار تکرار می شد و اهل مجلس دست از یاوه گویی بر نمی داشتند مجلس را ترک می کرد.
تاریخ سال در گذشت او را بعد از (120 ه.ق) و به نقلی حدود سال (130 ه.ق) گفته اند.