عصمت عملی، عالیترین درجه تقواست، گرچه ممکن است بخش عصمت علمی را نیز تقوای علمی نامید ولی تقوا و خویشتن داری، فعل اختیاری انسان و جزو مسائل عقل عملی است که اراده نفسانی که بین فعل و نفس فاصله میشود در آن دخالت دارد، ولی علم با حاصل شدن مقدماتش ضرورت پیدا میکند. همه انبیا در مسائل علمی، تعلما، تحفظا و تعلیما معصوم هستند؛ یعنی آنچه را مربوط به هدایت انسانهاست به طور کامل از خداوند دریافت کرده، میفهمند و آنچه را فهمیدند خوب نگه میدارند و آنچه را نگه داشتند درست ادا میکنند.
این ملکه علمی، بدون شهود میسر نیست، زیرا انسان در نشئه وهم و خیال، بافته های خود را بر یافته های عقل عرضه میکند و آن را مشوب میسازد و این تفکر مشوب، آمیخته با جهل و سهو و نسیان خواهد بود، ولی اگر در حرم عقل ناب به سر برد و از دسترس وهم و خیال رهید معصوم خواهد بود؛ زیرا در حرم عقل، نه شیطان درونی وهم و خیال راه دارد و نه شیطان بیرونی، یعنی ابلیس؛ زیرا تجرد ابلیس -مانند وهم و خیال- در سقفی مادون سقف عقل محض است و در دستگاه تجرد تام عقلی، نه وهم و خیال به عنوان رهزن درون راه دارد و نه ابلیس که رهزن بیرون است، چون او گفته: «لأقعدن لهم صراطک المستقیم؛ من سر راه راست تو مینشینم و سالکان متوسط را اغوا میکنم» (اعراف/ 16). اما اگر کسی عین صراط مستقیم بود، از آسیب وسوسه و دسیسه مصون است. چنانکه خدای سبحان به رسولش فرمود: «إنک لمن المرسلین* علی صراط مستقیم؛ كه قطعا تو از [جمله] پيامبرانى* بر راهى راست» (یس/ 3-4). صراط عین سالک و سالک هم عین صراط است، نه آن که صراط مکانی باشد و رونده ای داشته باشد که غیر راه است. در مسائل اعتقادی، راه عین رونده است. شیطان در طلیعه صراط کمین کرده است، نه در وسط یا مراحل عالیه آن، از این رو کسانی که با طی بخش عمده صراط مستقیم به مقام اخلاص نائل آمدند از آسیب وسوسه او مصونند: «إلا عبادک منهم المخلصین؛ مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را» (حجر/ 40).
بنابراین کسی که به مقام اخلاص علمی و شهودی رسید، در مسائل علمی، حدوثا و بقاء مصونیت دارد؛ چیزی را بد نمیفهمد و در فهمیده ها هم اشتباه و شک نمیکند. چون فهمنده روح مجرد مخلص (به فتح) است و معلم او خدایی است که علم محض است: «ما کان ربک نسیا؛ پروردگارت هرگز فراموشكار نبوده است» (مریم/ 64)، «وما یعزب عن ربک من مثقال ذرة؛ و هموزن ذره اى از پروردگار تو پنهان نيست» (یونس/ 61). از این رو امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «ما شککت فی الحق مذ أریته؛ از آن هنگام که حق را به من ارائه دادند شکی پیدا نکردم و مظهر و مصداق «لاریب فیه» شدم».