ام کلثوم دومین دختر امیرالمؤمنین (ع) از فاطمه (ع) است. در اینکه علی (ع) از فاطمه صاحب دو دختر بوده است، بین مورخان و تذکره نویسان اختلافی دیده نمی شود. طبری آنجا که فرزندان امام را برمی شمارد نویسد: «و زینب کبری و امام کلثوم کبری و آنجا که فرزندان آن حضرت را از زنان دیگر جز فاطمه (ع) نام می برد گوید از آنهاست زینب صغری و ام کلثوم صغری.» و مفید گوید: «فرزندان امیرالمؤمنین از دختر و پسر بیست و شش فرزندند: حسن و حسین و زینب کبری و زینب صغری که کنیه او ام کلثوم است مادر اینان فاطمه بتول... است.»
تنها خلاف آنان در این است که ام کلثوم کنیه دومین دختر علی (ع) است و یا نام اوست. بیشتر تاریخ نویسان نام او را ام کلثوم نوشته اند.
ام کلثوم پس از سال هشتم هجری متولد شد و سال هفدهم به عمربن الخطاب شوهر کرد و چون عمر کشته شد نخست عون و پس از مرگ او برادرش محمدبن جعفر بن ابیطالب او را به زنی گرفت. بیشتر تذکره نویسان نوشته اند ام کلثوم پس از مرگ و یا کشته شدن محمد شوهری اختیار نکرد، اما ابن حزم نویسد: «عبدالله بن جعفر بن ابی طالب پس از طلاق زینب (ع) او را به زنی گرفت.»
عموم تذکره نویسان و مورخان نوشته اند، ام کلثوم از عمر دارای پسری به نام زید بوده است، تنها ابن حجر با اینکه خود بدین موضوع تصریح کرده است در جای دیگر نویسد: «زید بن عمر خطاب خواهر عبدالله مادر آنان ام کلثوم دختر جرول است که نزول آیه «لا تمسکوا بعصم الکوافر؛ هرگز متوسل به حفاظت کافران نشوید.» (ممتحنه/ 10) میان آنان جدائی انداخت.» این گفته مسلما اشتباه است. چه اولا زید چنانکه خود او و دیگران نوشته اند فرزند ام کلثوم دختر علی (ع) است و دیگر اینکه مادر عبدالله، زینب دختر مظعون بن حبیب است (والله اعلم).
ام کلثوم در چه سالی زندگانی را بدرود گفته، معلوم نیست. احمد بن ابی طاهر طیفوری متوفای سال 280 و نویسنده کتاب بلاغات النساء روایتی از امام صادق (ع) و آن بزرگوار به نــقل از پدران خود نوشته است که ام کلثوم در بازار کوفه مردمان را اشارت کرد تا خاموش شدند و سپس خطبه ای با چنان بلاغت خواند که گوئی علی بن ابی طالب است سخن می گوید. عمر رضا کحاله در اعلام النساء آن خطبه را به نقل از احمد بن ابی طاهر آورده است.
اما این روایت را بدین صورت نمی توان پذیرفت چه مورخان و تذکره نویسان هر دو فرقه نوشته اند ام کلثوم و فرزندش زید در یک روز در مدینه درگذشتند و درباره مرگ زید نوشته اند شبی بین بنی جهم جنگی در گرفت. زید داخل معرکه شد تا نزاع را برطرف سازد لیکن در تاریکی ضربتی خورد که بر اثر آن درگذشت. و عبدالله بن عامر بن سعید درباره او گفته است:
ان عـــدیـــا لــــیلــــه الــــبقـــیع *** یفــــرجوا عــن رجـــل ضــریع
مـــقابل فــــی الـــحسب الــــرفیع *** أدرکــــه شوم بــــنی مطـــیع
«شومی بنی مطیع سبب شد که مردی والا تبار در شب رزم به خاک و خون بغلطد.»
زید و مادرش با یکدیگر مردند و مردم ندانستند کدامیک زودتر مرده و بدین جهت هیچ یک از دیگری ارث نبرد.
ابن سعد نوشته است: «زید و مادرش ام کلثوم هر دو در یک روز مردند و عبدالله بن عمر بر آن دو نماز خواند.» و در روایت دیگر که از عمار بن ابی عمار مولای بنی هاشم آورده است گوید «سعید بن عاص که در این وقت امیر مدینه بود بر آن دو نماز خواند.» سعیدبن عاص در سالهای چهل و یک تا پنجاه و شش در مدینه حکومت داشته است اگر این روایت بالا را درست بدانیم، مرگ ام کلثوم پس از بازگشت او از کوفه به مدینه و بین سالهای چهل و دو تا پنجاه و شش است و چون در روایتی دیگر نویسد: «حسن و حسین دنبال جنازه او بودند پس مرگ او دیرتر از سال پنجاهم که سال شهادت امام حسن (ع) است نیست و بین سالهای چهل و دو تا پنجاه محدود می شود.»