جستجو

امتیاز زن و مرد به حسب علل درونی و بیرونی

برهان عقلی می گوید که، دو شیء متفاوت و متمایز، امتیازشان یا به حسب علل بیرونی و یا عوامل درونی است. و اگر از نظر علل بیرونی و عوامل درونی هیچ تمایزی بین آنها نباشد، دو صنف از یک نوع، یا دو نفر از یک صنف بوده ولی هرگز دو نوع از یک جنس نخواهند بود، چون در این صورت تفاوت جوهری پیدا می کنند.
انسان ها چه زن و چه مرد مبدأ فاعلی و مبدأ غائی شان یکی است. و دینی هم که برای تربیت آنها آمده نسبت به هر دو صنف واحد بوده و پاداش هم که نتیجه عمل است، برای هر دو مساوی است. این امر، یعنی نفی تمایز خارجی، در بسیاری از موارد، مورد استشهاد معصومین – سلام الله علیهم- نیز قرار گرفته است. به عنوان نمونه پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «ان الرب واحد والاب واحد الدین واحد، لیست العربیه لاحدکم بأب و أم وانما هی اللسان» یعنی نژاد مایه تفاوت نبوده، قومیت، زمان و زبان زمینه امتیاز را فراهم نمی کند. که در این روایت و یا در روایتی که صاحب «الغارات» از امیرالمؤمنین (ع) در مورد «بنی اسحاق و بنی اسماعیل» نقل کرده است به تساوی علل و عوامل خارجی استشهاد کرده و می فرماید: چون پروردگار یکی است و بازگشت همه به سوی همان مرجع واحد است و پاداش همگان در برابر عمل می باشد، پس بین اقوام و ملل تفاوتی نیست.
اما در مورد علل و عوامل درونی نیز اشاره شد به این که، ممکن است بین زن و مرد تفاوت های مختصری باشد اما در نهایت، این تفاوت، دلیل بر آن نیست که در همه فضائل متفاوت باشند، البته شاید برای بعضی از اوصاف نفسانی، مقدمات و ابزاری لازم باشد که در مغز مرد وجود دارد، و برای نیل به برخی از کمالات انسانی دیگر، ضروری باشد که در دستگاه مغز زن یافت شود.
بنابراین، اگر کسی رابطه بین همه فضائل نفسانی و ذرات ماده را بررسی نموده و کاملا برای او روشن شد که برای رسیدن به هر فضیلت خاص چه قسمتی از بخشهای مغزی لازم است، آنگاه می تواند ادعا کند که، چون بین دستگاه مغز زن و مرد تفاوت است در نتیجه، مقام زن از مقام مرد نازلتر است، در حالی که اقامه این دلیل دشوار، و این ادعا بدون دلیل، قابل قبول نیست.
بنابراین، چون از نظر علل و عوامل بیرونی تفاوتی نیست، و راهی هم برای حکم به تفاوت در علل و عوامل درونی وجود ندارد، و یا لااقل حکم به تفاوت مشکل است، پس می شود گفت: مرد بر زن فضیلتی دارد.
از اینجا روشن می گردد کسانی که برای اثبات تساویهای مادی، بین زن و مرد، شواهدی اقامه کرده اند و نیز افرادی که خواسته اند مسائل را در حد اختلاف و تفاوت مطرح کرده، و از شواهد مادی مدد بگیرند، به خطا رفته اند. در حالی که بحث در محور ماده و بدن نیست بلکه در مدار روح است، که منزه از ذکورت و انوثت است. و روح چه بر مبنای افلاطونی ها و چه بر مبنای پیروان ارسطو و چه بر مبنای حکمت متعالیه در این جهت فرقی ندارد.

منابع

  • آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 248-249

کلید واژه ها

روح انسان قداست زن اسلام فلسفه

مطالب مرتبط

عدم تأثیر ذکورت و انوثت در فعلیت انسان مسائلی در رابطه با رسیدن انسانها به اتحاد روحی قطب درون ذاتی در ارتباط با زیبایی ها ضرورت تفکر در دو قلمرو انسان و جهان از دیدگاه قرآن وحدت و اقسام آن موسیقی و مبنای فقهی آن رابطه فطرت و حقوق بشر

اطلاعات بیشتر

عدم تأثیر ذکورت و انوثت در فعلیت انسان بررسی تفاوت عقلی بین زن و مرد

ابزار ها