شبهه ای در زمان رسول خدا (ص) مطرح شده، و حضرت با جمله ای کوتاه به نوع این نقد و اشکالها، پاسخ داده است، این سؤال و جواب را، حضرت استاد علامه طباطبایی –رضوان الله تعالی علیه- در تفسیر قیم المیزان - به نقل از کتاب «الدار المثنور فی التفسیر بالمأثور» در خلال «بحث روائی» بخشی از آیات سوره نساء ذکر فرموده است.
در المنثور از بیهقی نقل می کند که: روزی رسول خدا (ص) در جمع یاران و اصحابش نشسته بود، اسماء بنت یزید انصاریه، یکی از زنان انصار، به حضور پیامبر (ص) رسید، عرض کرد: من نماینده تمام زنان هستم، به سوی شما، این سؤال، تنها سؤال زنان انصار و زنان مدینه نیست، بلکه سؤال همه زنهاست و هیچ زنی در مشرق یا در مغرب نیست مگر این که وقتی سخن مرا بشنود آن را می پذیرد، پس من در حقیقت نماینده همه زنان عالم هستم، زیرا شما پیامبر همه جوامع بشری اعم از زن و مرد هستید و این سؤال عموم زنان از شما است. او در کمال ادب این سؤالها را طرح کرد. در آغاز سخنش جمله «بأبی أنت و أمی» گفت، بعد هم گفت: «نفسی لک الفداء» یعنی من و پدرم و مادرم فدای تو.
پس از ایراد خطبه به عنوان نماینده زنان جهان عرض کرد: «ان الله عزوجل بعثک الی الرجل و النساء» یعنی خدای سبحان تو را به عنوان پیامبر بشر مبعوث کرد چه برای رجال، چه برای نساء «فآمنا بک و بالهک» ما به مبدأ و معاد و وحی و رسالت ایمان آوردیم، به خدایی که تو را فرستاد ایمان آوردیم. سخن این زن در حقیقت بیانگر اصول سه گانه دین بود- در قرآن کریم گاهی سه اصل مبدأ و معاد و وحی در کنار هم ذکر می شود و گاهی دو اصل مبدأ و وحی، سرش این است که بازگشت معاد به همان مبدأ است و اگر کسی به خدا ایمان آورد به معاد هم ایمان آورده است.
«وانا معشر النساء محصورات مقصورات قواعد بیوتکم و مقصی شهواتکم و حاملات أولادکم» ما زنها خانه نشین و محصور و حامل فرزندان شما مردان هستیم. تفکری که در آن روز رایج بود تفکر جاهلی بود. این زن در عین حال که نماینده زنان جهان است نماینده زنان مسلمان نیز هست، ولی در متن سؤالش تفکر جاهلی را مطرح می کند او می گوید، زن حامل فرزند شوهر است، غافل از این که زن حامل فرزندی است که به پدر و مادر به صورت مشترک منسوب است. «و انکم معاشر الرجال فضلتم علینا بالجمع و الجماعات و عیاده المرضی و شهود الجنائز و الحج بعد الحج و أفضل من ذلک الجهاد فی سبیل الله» و شما مردها بر ما فضیلت دارید برای این که در نماز جمعه و جماعت، در عیادت بیمار، در تشییع جنازه شرکت می کنید، شما مکرر می توانید به حج بروید و بالاتر از همه جهاد فی سبیل الله وظیفه شماست و ما محرومیم. «وان أحدکم اذا خرج حاجا أو معتمرا أو مجاهدا حفظنا لکم أموالکم و غزلنا أثوابکم و ربینا لکم أولادکم» شما اگر به عنوان حج یا جهاد حرکت کردید ما باید در خانه ها بنشینیم و اموالتان را حفظ کنیم، لباسهایتان را ببافیم، فرزندان شما را تربیت کنیم. «فما نشارککم فی هذا الأجر و الخیر» ما زنها به شما مردها در هیچ یک از فضیلت ها شرکت نیستیم.
پاسخ پیامبر در تبیین وظایف زن
«فالتفت النبی صلی الله علیه وآله الی اصحابه بوجهه کله» حضرت رسول (ص) با تمام صورت رو به اصحاب کرد و فرمود: «هل سمعتم مسأله امرأة قط أحسن من مسألتها فی أمر دینها من هذه» یعنی شما تاکنون زنی به این فضیلت دیده اید که در مسائل دینی اینچنین سؤال کند؟ معلوم می شود شنیدن صدای زن در این گونه از مسائل دینی برای معصوم هم رواست و زن می تواند در مجامع عمومی درباره مسائل دین سخن بگوید و مردها هم می تواند سخن زن را درباره مسائل دینی بشنوند و یا گوش دهند. این قصه در مدینه و در زمانی واقع شده که بسیاری از مسائل حجاب و فضائل دینی و دستورات دینی عفاف نازل شده است، اگر یک چنین سؤال و جواب و سخنرانی در اوائل اسلام و در مکه رخ می داد، ممکن بود کسی بگوید آن روز هنوز دستور حجاب نبوده و.... اما این جریان در مدینه و در جمع انصار اتفاق می افتد و سؤال و جواب در مقام و موقعیت زن جهاد بوده است.
«فقالو یار سول الله ماظننا ان المراه تهتدی الی مثل هذا» اصحاب گفتند: ما فکر نمی کردیم زن به این مقام برسد. چرا که زمینه ای نبود تا زن را بپروراند. نباید توقع داشت تفکر جاهلی توان تربیت این گونه از زنها را داشته باشد. آنگاه: «فالتفت النبی صلی الله علیه وآله الیها» پیامبر رو به این زن کرد: «فقال افهمی أیتها المراه واعلمی من خلفک من النساء ان حسن تبعل المراه لزوجها و طلبها مرضاته أتباعها موافقته یعدل ذلک کله فانصرفت و هی تهلل حتی وصلت الی النساء قومها.» ای زن برگرد به همه زنهایی که تو نماینده آنهایی، چه در مشرق و چه در مغرب، اعلام بکن که مسئولیت تربیت خانواده و تشکیل خانه، شوهرداری، حسن تبع که چشم شوهر در بیرون به گناه گشوده نشود و گوشش در بیرون منزل به گناه و آهنگ باطل باز نشود، و دستش به خیانت باز نشود، نیک شوهرداری و خانواده را حفظ کردن و ارکان خانه را به دوش کشیدن، حفظ اولاد و اموال و تأمین آبرو، معادل همه آن فضائل است که برشمردی. مگر نه آن است که شما خواهان ثواب و تقرب الهی هستید، مگر نه آن است که فروع دین تعبدی است و ذات اقدس اله مصالح ما را بهتر از ما می شناسد، آن خدایی که به شما شش سال زودتر از دیگران دستور عبادی داده و زودتر از دیگران سخن گفت و شش سال زودتر از دیگران به حضور پذیرفت، این چنین دستور داده است که خانواده در اسلام اصل است. آنها که خانه را منحل کرده و در حد یک خوابگاه به او می نگرند، آنها جان و روح زن را از خانه بیرون آوردند و به مراکز فساد کشاندند.
نمونه بارز انحطاط را در کشورهای پیشرفته دیده و می بینید. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل همین حدیث شریف بحث مبسوطی دارند و می فرمایند: آنها زن را تحت عنوان آزادی بازیچه قرار دادند. اما دین می گوید زن گل است و نظیر ابزار بازی نیست، او را ضایع نکنید، کارهای سنگین به اینها ارائه نکنید، نگذارید با نامحرم تماس بگیرند، نامحرم با او تماس بگیرد چرا که این گل پژمرده می شود، این فقط باید در بوستان منزل باشد، آنگاه است که می تواند پیغمبر تربیت کند.
اگر زنان، کانون خانه را متلاشی نکنند و گرم نگه دارند و گونه ای عمل کنند که مرد، تمام تلاشش متوجه خانه باشد، با حسن برخورد، با اداره صحیح شئون منزل، با قناعت و کم توقعی، با تربیت دقیق فرزندان، با رفتار مؤدبانه داشتن و حفظ عفاف و لباس حتی در برابر اولاد، و در نتیجه تربیت فرزندانی وزین و عفیف، آنگاه می توانند نقص آن فضائل را جبران کنند، چه این که اینها معادل همه فضائلی است که برای مردها وارد شده است.
ایمان کمال فلسفه احکام تاریخ اسلام خانواده پیامبر اکرم داستان اخلاقی زن اسلام تقرب به خدا