یکی از شبهاتی که در اثر عدم توجه به معیارهای ارزشی قرآن کریم مطرح می شود و در اثر رسوخ فرهنگ جاهلی و غربی در ذهنها و بیان ها، بر آن تکیه می شود مسأله تفاوت دیه و ارث زن و مرد است.
آنچه که به عنوان معیار ارزیابی مطرح می باشد این است که آیا زن می تواند با فرشته ها سخن بگوید و پیام خدا را بشنود یا نه اما رابطه با مسأله دیه، که چرا دیه زن کمتر از دیه مرد است؟ باید در جواب گفت: مگر ارزش انسان به بهای بدنی اوست تا امتیاز را در دیه ها ارزیابی کنیم؟
برای ارزیابی انسان در اسلام دیه معیار نیست، تا مابه التفاوت زن و مرد را در دیه جستجو کنیم.
دیه صرفا یک امر اقتصادی است همچنان که در شریعت برای سگ – اگر جزو کلاب هراش نباشد- دیه تعیین شده است، برای تن انسان نیز دیه تعیین شده است. دیه معادل جسمی انسان است و در آن مهم شخصیت های اسلامی با ساده ترین افراد یکسان هستند، دیه مرجع تقلید، دیه یک انسان متخصص، دیه یک انسان مبتکر، با دیه یک کارگر ساده، در اسلام یکی است به دلیل این دیه عامل تعیین ارزش نیست و تنها یک ابزار است. معیار ارزش همان است که در قرآن بدان تصریح شده است که «ان أکرمکم عندالله أتقاکم؛ در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.» (حجرات/ 13) خلاصه کلام این که: اولا، تن ابزاری بیش نیست و این ابزار، خواه در هیکل یک مرجع تقلید، یا فقیه، یا طبیب، یا مهندس، یا مبتکر باشد و خواه در هیکل کارگر ساده باشد، دیه تن مشترک است.
ثانیا، ارزیابی متعلق به جان آدمی است و جان انسان نه از بین می رود و نه مقتول واقعی قرار می گیرد تا در نتیجه مورد دیه واقع شود. بلکه آنچه آسیب می بیند. بدن است، و بدن هم چنانچه روشن شد با ابزار مادی تقویم می شود.
بنابراین هر جا وحی است زن و مرد سیهمند، اگرچه وحی های تشریعی چون کار اجرایی را به دنبال دارند به مردها تعلق گرفته است، اما در وحی های تکوینی و تأییدی زن همتای مرد است.
ثالثا: اگر در رابطه با این مسأله از طرف مسیحیت اعتراض و انتقادی شود و به اسلام حمله کنند، معلوم می شود آن مهاجم مسیحی راستین نیست چه این که در آیین مسیحیت نیز بین زن و مرد فرقی نیست؛ و اگر از یهود سخن نقدی شنیده شود، معلوم می شود او نیز یهودی اصیل نیست، زیرا در فرهنگ وحی، زن مقامی را داراست که می تواند مادر پیغمبری همچون حضرت اسحاق بشود و با فرشته ها مستقیما سخن بگوید و این مقام منحصر در مریم (س) و یا مادرش نیست.