در صدر اسلام، قانون در اجتماع مسلمین قوی بود، گریبان نزدیکان و خویشان زمامداران را نیز می گرفت. وقتی که علی (ع) مطلع شد که دخترش از بیت المال مسلمین گلوبندی را به عنوان عاریه (البته با قید ضمانت) گرفته و در روز عید از آن استفاده کرده است او را سخت مورد عتاب خویش قرار داد و با لحنی کاملا جدی فرمود: اگر نبود که آن را به صورت عاریه مضمونه، یعنی با قید ضمانت گرفته ای دستت را می بریدیم، یعنی درباره تو حد سارق را اجرا می کردم.
هم ایشان وقتی که ابن عباس، پسر عمو و یاور دانایشان، مرتکب خلافی شد نامه ای به او نوشتند و او را مورد سخت ترین حملات خویش قرار دادند، به وی نوشتند: "اگر از خلاف خویش باز نگردی با شمشیرم تو را ادب خواهم نمود، همان شمشیری که احدی را با آن نزده ام مگر اینکه وارد جهنم شده است." یعنی می دانی که شمشیر من جز بر دوزخیان فرود نمی آید و این کار تو، تو را دوزخی و مستحق شمشیر من ساخته است. سپس برای اینکه بفهماند عدالت او درباره هیچکس استثناء بردار نیست می فرماید: "به خدا قسم اگر حسن و حسین (ع)، هم مرتکب این جرم می شدند با آنان ارفاق نمی کردم." (نهج البلاغه، نامه 41). صدر اسلام است و مجری قانون هم امیرالمؤمنین است، تعجبی ندارد.