در کتاب ایران از نظر خاورشناسان، ترجمه آقای دکتر رضا زاده شفق نقل از کتاب "روزگار باستان تألیف بر مستد"، درباره نظم اداری ایران هخامنشی می گوید: اداره کشور شاهنشاهی ایران که از بحر الجزایر تا رود سند و از اقیانوس هند تا خزر امتداد می یافت کار آسانی نبود و در گذشته هیچگاه حکم داری در مقابل چنان وظیفه سنگین واقع نشده بود که کورش آن را شروع کرد و داریوش بزرگ (585 521ق. م) ادامه داد اینگونه سازمان کشورداری را که در خاور زمین بلکه در تمام جهان متمدن اولین بار به وجود آمد، یکی از مراحل قابل توجه تاریخ بشر توان شمرد. ایضا در همان کتاب درباره نیروی دریایی ایران هخامنشی می نویسد: در زمان 271051750 پسر داریوش ایران چندین صد کشتی در دریای مدیترانه داشت و نیرومندترین دولت دریایی عهد بود. و هم در آن کتاب می نویسد که: در زمان داریوش یک روحانی معروف مصری را که جزء اسرای مصری در ایران بود مأمور ساختند برود و در مصر آموزشگاه پزشکی و جراحی برپا دارد. درباره صنایع عهد ساسانی می نویسد: صنایع عهد ساسانی از لحاظ تاریخ هنر ایران مهم است. فن معماری در آن دوره ترقی کرده بود و هنوز از بقایا و انقاض کاخ ها و مساکن و معابد و قلاع و سدها و پل ها می توان به عظمت آن پی برد. در فیروز آباد و شاپور و سروستان فارس و تیسفون (مدائن) و قصر شیرین بقایای قصرهای ویران ساسانی مشهود است (تمدن ایرانی، به قلم جمعی از خاورشناسان، ترجمه دکتر عیسی بهنام، صفحه 20).
جاحظ در کتاب "المحاسن والاضداد" ادعا می کند که: ایران ساسانی بیش از هر چیز دیگر به ساختمان توجه داشت و این امر از سنگ نبشته هایی که از آن دوره باقی مانده پیداست، اما به کتاب توجه نداشت. برعکس دوره اسلامی که هم به ساختمان توجه شده است و هم به کتاب (المحاسن والاضداد، صفحه 4).
ویل دورانت در تاریخ تمدن (جلد دهم، از ترجمه فارسی)، در حدود شصت صفحه اختصاص می دهد به توضیح و تشریح تمدن ساسانی درباره علوم در آن دوره، می گوید: پهلوی زبان هند و اروپایی ایران در سلطنت اشکانیان در زمان ساسانیان نیز معمول بود، از ادبیات آن زمان فقط ششصد هزار کلمه باقی مانده است که همه مربوط است به دین.
ما می دانیم که آن ادبیات وسیع بوده است، اما چون موبدان حافظ و ناقل آن بودند بیشتر آثار غیر دینی را می گذاشتند تا از میان برود. شاهان ساسانی حامیان روشنگر ادبیات و فلسفه بودند. خسرو انوشیروان در این کار برتر از همه آنان بود. به فرمان او آثار افلاطون و ارسطو به زبان پهلوی ترجمه و در دانشگاه جندی شاپور تدریس شد. (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1 (ترجمه فارسی)، صفحه 234).