رسول اکرم (ص) فرمود: شما البته قادر نیستید که همه مردم را با پول و مال از خود راضی کنید و آنقدر ببخشید و بپاشید که شامل همه بشود ولی می توانید با اخلاق و رفتار خود طوری عمل کنید که همه مردم را از خود راضی سازید.
سرمایه خلق نیک و کار نیک مانند سرمایه مالی محدود نیست که به دست یک نفر برسد و هزاران نفر دیگر از آن محروم بمانند و بلکه موجب بغض و کینه و نفرت دیگران گردد، نیک خو و پاک سرشت بودن، مزین به صفات عالی انسانیت بودن، خیرخواه بودن، خردمند بودن، مطیع امر حق بودن، خدا را بنده بودن، اینها همگی اموری هستند که بدون آنکه کسی انتظار داشته باشد یک فایده شخصی از اینها عاید او بشود اینها را دوست می دارد.
وقتی یک حقیقت، رفعت و عظمت پیدا کند، از اختصاص به یک فرد و چند فرد خارج می شود، آیا می توان زیبایی و تلالؤ ستارگان را در شب و منظره بدیع افق را در شامگاهان و یا نور خورشید را در روز در انحصار یک طبقه معین قرار داد؟ چرا مردان بزرگ بشریت که معلم و مربی و هادی و پیشرو دیگران اند از حدود منطقه و رنگ و نژاد و زبان و خصوصیات یک ملت بالخصوص خارج می باشند؟ برای آنکه عظمت و رفعت آنها آنان را در مقامی قرار داده که با همه قاره ها و منطقه ها، رنگها و نژادها، زبانها و عادتها نسبت متساوی دارند. در دنیا به این حقیقت معترف است که بزرگان علم و دانش و اخلاق و معنویات متعلق به همه جهان می باشند.
رسول خدا فرمود: اگر می خواهید وجود شما مثل ابر و باران و ماه و خورشید نعمت شامل و جامعی بشود که به همه احاطه پیدا کند، رفعت و عظمت پیدا کنید، چه رفعت و چه عظمتی؟ رفعت و عظمتی که از صفات عالی انسانیت برای انسان پیدا می شود، رفعت و عظمتی که وابسته به مال و ثروت نیست که خطر دزدیدن و سوختن و غرق شدن داشته باشد، وابسته به مقام اجتماعی نیست که با یک تصمیم مافوق یکباره معدوم شود، رفعت و عظمتی که با روح و جان شما یکی بشود. تزاحمها و تصادمها و تنازعها مولود محدودیت و ضیق است، وقتی که طالب زیاد شد و مطلوب کم، وقتی گرسنه زیاد شد و طعمه وافی نبود، خواه ناخواه جنگ و نزاع و خونریزی پیدا می شود.
اما این نکته را باید در نظر داشت که گاهی نه ضیق است و نه محدودیت و در عین حال مزاحمت وجود دارد، و آن در وقتی است که روح انسان گرفتار ضیق و محدودیت یعنی نظر تنگی و حرص و آز بشود، در این وقت است که برای بشر یک حالت سبعیت و درندگی پیدا می شود، حاضر است برای نیم دانگ که به خودش برسد موجبات زیان و بدبختی دیگران را فراهم سازد، آدمی که گرفتار حرص و طمع است نمی تواند در فکر سایر افراد مسلمانان بوده باشد و در حقیقت نمی تواند یک مسلمان واقعی بوده باشد، زیرا رسول اکرم فرمود: اگر کسی صبح از بستر برخیزد و در نیتش اصلاح امور مسلمانان نباشد او مسلمان نیست.
و هم رسول اکرم فرمود: مسلمان کسی است که سایر افراد مسلمانان از دست و زبان او در آسایش بوده باشند.
و بدیهی است که اختصاص به دست و زبان ندارد، مقصود این است که یک فرد مسلمان باید مجموعه اعمال و افعالش در جهت خیر مسلمانان بوده باشد. در چه وقت مجموعه اعمال و افعال یک فرد در جهت خیر جامعه خواهد بود؟ در وقتی که روحیه فرد صددرصد روحیه اجتماعی باشد، خود را جزو لاینفک اجتماع بداند، حیات و سعادت و شقاوت و همه چیز خود را وابسته به اجتماع بداند. این دستور، یکی از مظاهر اجتماعی بودن تعلیمات عالیه اسلامی است.
جامعه اسلامی انسان انسانیت تربیت عمل صالح فضایل اخلاقی احادیث