مسئولیت و وظیفه اصلى امام علی (ع) بعنوان وصى پیامبر اکرم (ص) حفظ و تبلیغ دین الهى است به همین جهت مهمترین خدمت حضرت امیر (ع) که پس از حکومت خود آنرا بخوبى ایفا فرمود، نشر عقاید و اخلاق و احکام اسلام بود. پیامبر (ص) در مکه بواسطه آزار و اذیت قریش نتوانست اسلام را کاملا تبلیغ نماید و حکومت اسلامى تشکیل بدهد تا آنگاه که خواستند آن حضرت را شهید کنند. بناچار به مدینه هجرت نمود و اصحاب و یارانش تدریجا به او ملحق شدند. آن حضرت در مدینه که خارج از نفوذ قریش بود، حکومت اسلامى تشکیل داد و اسلام را به جزیرة العرب و اکثر بلاد آنروز رسانید.
و به این ترتیب وظیفه رسالت آن حضرت با وفاتش پایان یافت. اگر پیامبر از مکه به مدینه هجرت نمى کرد، شریعتش از بین مى رفت و در جهان باقى نمى ماند. پس از وفات پیامبر (ص) همان قریش که در مکه دشمنان سرسخت اسلام بودند، در مدینه وارث پیامبر (ص) و شریعت او شدند و در سقیفه گفتند: چه کسى با ما در سلطنت محمد (ص) منازعه مى کند؟ در حالیکه ما از قریشیم و پیامبر هم از قریش بود. قریش با بدست گرفتن حکومت و تصاحب غنایم جنگى مال و ثروت فراوانى گردآورده و زمینهاى مدینه را بین خود تقسیم کرده و براى آبادى آن انصار را که از یاران صدیق پیامبر بودند، به کارگرى خود گماشتند. و چنانکه در مکه از نشر رسالت پیامبر (ص) مانع مى شدند بعد از او از نشر سنت ـ حدیث و سیره آن حضرت جلوگیرى کردند و قرآن را از شرح و تفسیر پیامبر (ص) جدا ساخته و احکامى را تغییر دادند. جامعه اسلامى را طبقاتى نموده و خاندان خود را روى کار آورده و مخالفین خود؛ انصار را سرکوب کردند.
پس از قتل عثمان مسلمانها براى اولین بار در تاریخ اسلام سرنوشت خود را بدست گرفته، با آزادى کامل با على بن ابیطالب بیعت نمودند. بدین سبب این بیعت پس از بیعت با پیامبر (ص) تنها بیعت صحیح در اسلام بود که بدون اجبار و اکراه انجام گرفته بود. و آنگاه که حضرت على (ع) روى کار آمد و خواست بین مردم به عدالت رفتار کند و افراد لایقى از انصار را والى ولایات قرار دهد، همان قریش علیه او شورش کردند و به رهبرى ام المؤمنین عایشه و طلحه و زبیر، جنگ جمل را برپا نمودند. بنابراین آن حضرت در مدینه که پایتخت خلفا و مرکز حکومت قریش شده بود، نمى توانست اصلاحات خود را انجام دهد به همین جهت مرکز حکومت خود را به کوفه منتقل ساخت. چون در کوفه بیشتر اعراب از قبایل غیر قریش بودند و بقیه ایرانیهایى بودند که تازه مسلمان شده و آمادگى پذیرش اسلام راستین را بیشتر داشتند. آن حضرت در حدود پنج سال خلافت خود براى نشر اسلام از سه راه اقدام نمود: 1ـ تبلیغ مردم بوسیله بیانات خود 2ـ تربیت شاگردان شایسته 3ـ آزادى دادن به صحابه در نقل حدیث پیامبر (ص).
تبلیغ مردم
حضرت امیر (ع) در زمان حکومت در کوفه اسلامى را که از پیامبر (ص) تلقى کرده بود، به مردم تبلیغ نمود و احکام قرآن کریم و سنت پیامبر را به جامعه اسلامى باز گرداند.
خدمت به قرآن
حضرت امیر (ع) از کودکى در دامان پیامبر اکرم (ص) تربیت شده و اکثر اوقات همراه آن حضرت بود و معارف دین را مستقیما از آن حضرت فرا مى گرفت. حضرت امیر (ع) خصوصا شرح و بیان و تفسیر و شان نزول آیات قرآن را از پیامبر بطور کامل فرا گرفته و آنها را مى نوشت. خود حضرت در این باره مى فرماید: «قسم بخدا آیه اى نازل نشد، مگر آنکه دانستم درباره چه و کجا نازل شده است. همانا پروردگارم قلبى فراگیر معانى به من عنایت فرموده است». چون پیامبر (ص) در هنگام وفات به آن حضرت دستور دادند: «پس از من از خانه بیرون نرو تا قرآن را یکجا جمع کنى». آن حضرت پس از دفن پیامبر (ص) قرآنى را که در منزل پیامبر (ص) بر روى پوستها و استخوانها و امثال آن نوشته شده بود، به همان ترتیبى که پیامبر (ص) در ترتیب سوره ها دستور داده بودند، همراه تفسیر و شأن نزول آیات جمع آورى و منظم کردند. سپس آنرا به حکومت وقت عرضه داشتند.
اما این قرآن بخاطر تفسیرها و شأن نزولهایى که با قریش و نزدیکان حکومت برخورد داشت، مورد پذیرش قرار نگرفت. به همین جهت حضرت آن مصحف را به خانه برده پیش خود نگاه داشتند. این مصحف بعد از ایشان در اختیار ائمه (ع) قرار مى گرفت و آنها از شرح و تفسیرى که در آن بود، براى مردم روایت مى نمودند. اکنون این مصحف در دست حضرت حجت (عج) است که پس از ظهور آنرا آشکار ساخته و دستور مى فرماید تا از روى آن تدریس نمایند. حضرت امیر (ع) در زمان حکومت خود تفسیر قرآن را که از پیامبر (ص) فرا گرفته بود، در ضمن خطبه هایش براى مردم بیان کرد و تابعین از اهل کوفه این تفاسیر را از آن حضرت شنیده و بعد براى دیگران روایت نمودند. بیشتر تفسیرهاى شیعه و سنى که مشتمل بر بیانات پیامبر (ص) است از این طریق نشأت گرفته است. اگر خلافت حضرت امیر (ع) و هجرت ایشان از مدینه به کوفه و بیانات آن حضرت نبود هیچ تفسیرى وجود نداشت.
پس آن حضرت تفسیر قرآن را که در زمان خلفاى قبل ممنوع شده بود به جامعه باز گرداند. به همین جهت تعبیر حملة کتاب الله که در زیارت جامعه کبیره در شأن ائمه معصومین علیهم السلام وارد شده در حق حضرت امیر (ع) به نحو کامل صادق است. آن حضرت در مسجد کوفه فرمود: «قبل از آنکه از میان شما بروم از من سؤال کنید. قسم بخدا من به راههاى آسمان از راههاى زمین آگاهترم. هیچ آیه اى نیست مگر آنکه مى دانم در کوه نازل شده یا در صحرا در شب نازل شده یا در روز...» حضرت امیر در زمان حکومت خود دو خدمت دیگر به قرآن کریم نمود: حفظ لفظ قرآن از تحریف و تعلیم علم نحو براى فهم معناى قرآن.
خدمت حضرت امیر به سنت پیامبر (ص)
حضرت امیر (ع) از کودکى در دامان پیامبر اکرم (ص) تربیت شده و اکثر اوقات همراه آن حضرت بود و با اخلاق و رفتار آن حضرت ساخته شد. على (ع) خود مى فرماید: «من مانند بچه شتر که از مادر خود متابعت کند، از پیامبر (ص) پیروى مى کردم و او هر روز نمونه تازه اى از بزرگواریهاى اخلاقى را نشانم مى داد و مرا به پیروى از آن امر مى فرمود.» پس از بعثت پیامبر (ص) نیز حضرت امیر (ع) اولین مردى بود که به پیامبر (ص) ایمان آورد و تا پایان زندگى همراه و یاور آن حضرت بود. حضرت امیر علاوه بر خدمت به قرآن و نشر تفسیر آن احکام الهى را به املاى پیامبر (ص) در طومارى بنام جامعه نوشته بود و پیامبر (ص) آنچه را از طریق وحى دریافت کرده بود، به حضرت امیر آموخته بود.
حضرت امیر (ع) پس از حکومت علاوه بر آنکه سنت پیامبر (ص) را در عمل اجرا نمود، آنرا در ضمن خطبه هایش براى مردم بیان کرد. مردم این خطبه ها را که بیانگر سنت پیامبر (ص) یعنى روشنگر عقاید اخلاق و احکام واقعى اسلام بود، حفظ مى کردند که بعدها توسط دانشمندان مقدارى از آنها جمع آورى و تألیف شد. چنانچه کتاب ارزشمند نهج البلاغه را بررسى کنیم، خواهیم دید معارف اسلام از توحید و صفات خدا و نبوت و امامت و معاد و آداب اسلامى در این گنجینه یافت مى شود.
پس حضرت امیر (ع) در عصر خلافت خود عقاید صحیح و توحید قرآنى را به جامعه برگرداند. همچنین در احکام دیات مجموعه اى بنام اصل ظریف از حضرت امیر (ع) بما رسیده که آن حضرت آنرا از کتاب جامعه که پیامبر (ص) به آن حضرت املا کرده بودند، براى والیان و امرای لشکر خود نوشته تا بر مبناى آن حدود و دیات را اجرا کنند. در این مجموعه دیه تمام اعضاى بدن ـ انگشت دست پا چشم نطفه علقه مضغه و... ـ به تفصیل ذکر شده که جز در فقه مکتب اهل البیت در فقه هیچیک از مذاهب دیگر وجود ندارد. این اصل را خدمت حضرت صادق (ع) عرضه داشتند، ایشان فرمودند: بله این فتواى امیر المؤمنین (ع) است.
تربیت شاگردان
حضرت امیر (ع) شاگردانى را پرورش داد و معارف اسلامى را به آنها آموخت؛ از جمله ابن عباس، کمیل بن زیاد، مالک اشتر، میثم تمار، ابوالاسود دئلى، رشید هجرى، حجر بن عدى... بعضى از اینان بطور خصوصى از حضرت استفاده مى کردند و بعضى به ولایاتى منصوب مى شدند و در حد خود این آموخته ها را به مردم تبلیغ مى نمودند. ایشان سنگ زیر بناى فرهنگ تشیع شدند.
تشویق صحابه به نقل حدیث پیامبر (ص)
بیش از 1500 نفر از صحابه با حضرت امیر (ع) براى جنگ جمل به بصره آمدند. پس از پایان جنگ حضرت آنها را همراه خود به کوفه آورد و آنجا را مرکز حکومت خود قرار داد و بر خلاف خلفاى قبلى که از نقل حدیث پیامبر (ص) به شدت جلوگیرى مى کردند، آن حضرت همه را تشویق نمود تا احادیثى را که از پیامبر (ص) شنیده بودند، براى مردم روایت کنند. مثلا روزى در رحبه مسجد کوفه صحابه را قسم داد که هر کس در حجة الوداع همراه پیامبر (ص) بوده و حدیث غدیر را از او شنیده برخیزد و روایت کند. عده اى در آنجا برخاستند و خطبه غدیر پیامبر (ص) را روایت کردند. به این ترتیب بیش از هزار صحابى روایاتى را که در ذهن داشتند و از ترس حکومتهاى قبلى آنها را کتمان مى کردند، در زمان خلافت حضرت امیر (ع) با آزادى آن احادیث را روایت کردند.
کم کم کوفه به صورت دانشگاه اسلامى و مرکز دوستداران و شیعیان حضرت امیر (ع) در آمد و خط تشیع از کوفه به ایران و جاهاى دیگر امتداد یافت.در هر صورت حضرت امیر (ع) بود که کوفه را مرکز تشیع قرارداد؛ بطورى که اویل خلافت بنی عباس که امام صادق (ع) تا مدتى آزادى داشتند، در همین مسجد کوفه مى نشستند و براى مردم حدیث مى گفتند و هزارها نفر براى استفاده از امام جمع مى شدند. بقا و نشر فرهنگ اسلام که امروزه در دست مسلمین اعم از شیعه و سنى هست نتیجه به حکومت رسیدن حضرت امیر (ع) و هجرت از مدینه به کوفه و خدمات آن حضرت مى باشد. هدف از رسیدن به حکومت در نظر انبیا و اوصیا آنان کشورگشایی نیست بلکه حفظ و نشر دین الهى است. آرى هجرت آن حضرت مانند هجرت پیامبر اکرم (ص) در حفظ اسلام مؤثر بود و ایشان همان کار پیامبر (ص) را کرد؛ چرا که نفس پیامبر (ص) بود.
امام علی (ع) اسلام تبلیغ علوم اسلامی حدیث هجرت ویژگی های امام قرآن