سلام از نام های خداوند
سلام اسم خداوند است. یعنی خداوند دارای صفت سلامت است؛ و هیچ نقصانی، و اندوه و غصه ای، و خوف و ترسی، و عجز و فتوری، و جهل و نادانی ای، و مرگ و هلاکتی، و مرض و شدتی، و گزند و آفتی، و ناراحتی و عاهتی، در خداوند نیست. همین صفت به مؤمن داده می شود، و او متصف به صفت سلام و مسمی به اسم سلام میگردد.
«هو الله الذی لا´إلـ'ه إلا هو الملک القدوس السلـ'م المؤمن؛ اوست خداوند، آنکه هیچ معبودی جز او نیست، و اوست حاکم و سلطان و پاکیزه و سلام و مؤمن» (حشر- 23). و در دعا وارد است که: «اللهم أنت السلام، و منک السلام، و لک السلام، و إلیک یعود السلام؛ بار پروردگارا! تو سلام هستی، و از توست سلام، و برای توست سلام، و بسوی تو بر میگردد سلام» (کتاب مزار بحار).
آثار اتصاف مؤمن به وصف سلام
و چون مؤمن متصف به صفت و اسم سلام گردد، همه آثار و خواص سلام که در خداست، در او متجلی می شود؛ و الحق مقام عالی و رفیعی است که نصیب او می شود. و چقدر دین مقدس اسلام، عظیم و متین است که تحیت مسلمانان را سلام قرار داده است: سلام علیکم. یعنی آن اسم سلام خداوند برای شما باشد، و متصف بدین اسم شوید، و از سلامتی مطلق حضرت باری تعالی بهرمند گردید. و بنابراین، سلام تحیتی نیست که مسلمان از نزد خود و به انشاء خود، به مسلمان دیگری هدیه میکند، بلکه دعا و انشاء طلب از خداست، که بر این مسلمان سلام را مرحمت فرماید. و صیغه «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» نیز دعائی است که مسلمان طلب سلام و اتصاف بدین صفت را از خدا برای خود و برای بندگان صالح خدا میکند. و حتما باید کلمه علینا را ذکر کرد و به «السلام علی عباد الله الصالحین» اکتفا نکرد؛ چرا که مگر ما از چنین مقامی بی نیاز هستیم؟ و از چنین دعائی چرا محروم باشیم ؟
و بعضی که چنین می پندارند: سلام یک درود و تحیتی است و یک نوع تعارف و تشریفی است، کلمه علینا را ذکر نمی کنند و در نوشته ها خود به همان «السلام علی عباد الله الصالحین» اکتفا می کنند؛ و این اشتباه روشنی است. و نیز از آن چه گفته شد، معلوم می شود که سلام تنها یک گفتار نیست، بلکه یک حقیقت و یک عالمی است؛ و چون دعای سلام مستلزم گفتار است لذا عامه چنین می پندارند که سلام از مقوله گفتار و سخن است. هم چنان که رحمت و برکت و عافیت یک حقیقت و عالمی است، و دعای بر آن ها چون «رحمة الله علیکم و برکة الله لکم و عافاکم الله؛ رحمت و برکت خدا بر شما باد و خداوند شما را در عافیت قرار دهد» چون مستلزم گفتار است، از مقوله لفظ و گفتار است.
«و أزلفت الجنة للمتقین غیر بعید * هـ'ذا ما توعدون لکل أواب حفیظ * من خشی الرحمـ'ن بالغیب و جآء بقلب منیب * ادخلوها بسلام ذ'لک یوم الخلود * لهم ما یشآءون فیها و لدینا مزید؛ و بهشت برای متقیان و پرهیزگاران نزدیک گردیده شود، و برای آنان بعید و دور نخواهد بود. این بهشت همان است که به شما وعده داده شده بود؛ برای هر کس که به خداوند زیاد رجوع کند، و بسیار خویشتن دار باشد. آنان که از پروردگار بخشاینده، در غیب بترسند، و به درگاه خداوند با دل بازگشت کننده آیند. (به آن ها بدینگونه خطاب شود که) در آن بهشت ها با سلام داخل شوید. این است روز خلود و جاودانی. برای آنان هر چه بخواهند در آنجا هست؛ و علاوه بر آن در نزد ما نیز زیادی خواهد بود» (ق- 31-35).
در اینجا روشن است که «ادخلوها بسلام» معنایش این نیست که فرشتگان به آن ها لفظا سلام می کنند، بلکه این است که دخول آن ها در بهشت با سلام و سلامتی و ایمنی از هر گزندی و نقصانی معیت دارد، و ملازم است و سلام که در اسلام به عنوان تحیت و دعا تشریع شده است، دلالت دارد بر آن که من از خدا برای تو سلام می خواهم! و بنابراین وجود من در این حال متصف به اسم سلام است، و ظهور این اسم در من، ترا از هر گزندی و شری از ناحیه من مصون می دارد.