اصل دومی که قرآن بعد از ایمان به غیب شمرده است به پاداشتن نماز است و می توان گفت اصل اول یعنی ایمان به غیب به نظام فکری و اعتقادی یک فرد مسلمان مربوط است و اصل دوم با خودسازی ارتباط دارد. از اینجا به اهمیت نماز پی می بریم زیرا چنانکه ملاحظه می کنید یکی از پایه های دین شمرده شده است و اگر هر مکتبی یک نوع طرح برای ساختن افراد خودش دارد؛ عبادت در سرلوحه برنامه پرورش و تربیتی اسلامی قرار گرفته است و در رأس همه عبادتها نماز است. ولی البته باید توجه داشت که قرآن مجید نمی گوید نماز می خوانند، بلکه می فرماید: نماز را به پای دارند و فرق است میان نماز خواندن و نماز به پا داشتن و اصولا مواردی که در قرآن نماز خواندن تعبیر شده است، در مقام مذمت است، یعنی سخن از کسانی بوده که نمازهایشان ایراد داشته است. به پا داشتن نماز آن است که حق نماز ادا شود، یعنی نماز به صورت یک پیکر بی روح انجام نگردد، بلکه نمازی باشد که واقعا بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش سازد و این است «اقم الصلوة لذکری» (طه/آیه 14)؛ «نماز را برای یاد من بپادار». یاد خدا بودن مساوی است با فراموش کردن غیر خدا، اگر انسان حتی مدت کوتاهی با خدا در راز و نیاز باشد و از او استمداد جوید، و او را ثنا گوید، او را به الله بودن، رب بودن، رحمان بودن، رحیم بودن، احد بودن، صمد بودن، لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد بودن، توصیف کند، عالی ترین تأثیرها در نفس او گذاشته می شود و روح انسان آنچنان ساخته می شود که مذهب اسلام می خواهد، و بدون چنین برنامه ای امکان پذیر نیست.