جستجو

ملازمه عقل و شرع در اصول فقه

در فن "اصول فقه" قاعده ای است که به "قاعده ملازمه" یعنی ملازمه حکم عقل و شرع معروف است. این قاعده با این عبارت بیان می شود: "کل ما حکم به العقل حکم به الشرع، و کل ما حکم به الشرع حکم به العقل" مقصود این است که هر جا که عقل، یک "مصلحت" و یا یک "مفسده" قطعی را کشف کند، به دلیل علمی و از راه استدلال از علت به معلول حکم می کنیم که شرع اسلام در اینجا حکمی دائر بر استیفای آن مصلحت و یا دفع آن مفسده دارد، هر چند آن حکم از طریق نقل به ما نرسیده باشد و هر جا که یک حکم وجوبی یا استحبابی یا تحریمی و یا کراهتی دارد، ما به دلیل آن و از راه استدلال از معلول به علت کشف می کنیم که مصلحت و مفسده ای در کار است هر چند بالفعل عقل ما از وجود آن مصلحت یا مفسده آگاه نباشد.
فقه در شیعه

فقه و اجتهاد شیعه، مانند کلام و فلسفه، راه مستقلی طی کرد. در فقه شیعه، اصل تبعیت احکام از مصالح و مفاسد نفس الامری و قاعده ملازمه حکم عقل و شرع، مورد تأیید قرار گرفت و حق عقل در اجتهاد، محفوظ ماند. اما رأی و قیاس بیش از آنچه در میان گروه اهل حدیث از اهل تسنن مورد تخطئه واقع شده بود، در میان شیعه مورد تخطئه قرار گرفت.
اصل "عدل" و اصل تبعیت احکام از مصالح و مفاسد نفس الامری، و بالطبع اصل حسن و قبح عقلی و اصل حجیت عقل، به عنوان زیر بنای فقه اسلامی شیعی معتبر شناخته شد، و بالاخره اصل "عدل" جای خویش را در فقه اسلامی باز یافت. در فقه شیعه میان عقل و خیال، و به عبارت دیگر میان برهان عقلی و قیاس ظنی که همان تمثیل منطقی است تفکیک شد. منابع فقه چهار تاست: کتاب (قرآن)، سنت، اجماع، عقل. در این مکتب فقهی با اینکه رأی و قیاس مردود گشت، عقل و برهان معتبر شناخته شد.
در مکتب شیعه وظیفه یک فقیه این نیست که به لفظ، جمود کند و حکم هر واقعه جزئی را از قرآن کریم یا حدیث بخواهد و این هم نیست که به بهانه نبودن حکم یک مسئله، به خیال بافی و قیاسی بپردازد، وظیفه فقیه "تفریع" ورود فروع بر اصول است. اصول اسلامی در کتاب (قرآن) و سنت موجود است. فقط یک "هنر" لازم است و آن هنر "اجتهاد" یعنی تطبیق هوشیارانه و زیرکانه کلیات اسلامی بر جریانات متغیر و زود گذر است. در کتاب اصول کافی بابی دارد تحت همین عنوان که: هیچ مسئله ای نیست مگر اینکه اصول آن در کتاب و سنت هست.
طرح عدل در حوزه فقه اسلامی
ریشه طرح مسئله "عدل" را در جهان اسلام، تنها در علم کلام و در میان متکلمان نباید جستجو کرد، ریشه ای هم در جای دیگر دارد و آن فقه اسلامی است. از نظر فقهای اسلامی، خصوصا آنان که بیشتر به رأی و قیاس گرایش داشتند هماهنگی کاملی میان شرع و عقل بر قرار است، دستورهای اسلامی یک سلسله دستورهای مرموز و مجهول و غیر قابل درک نیست که صد در صد تعبد در آنها حکمفرما باشد، تعقل هم نقشی دارد در فهم و استنباط احکام.
این دانشمندان، مسئله حسن و قبح عقلی را که قبلا یک بحث کلامی بود وارد "اصول فقه" کردند و آن حسن و قبح ها را به عنوان "مناطات" و "ملاکات" احکام شناختند و گفتند: در میان "مناطات" و "ملاکات" آنچه عقل از همه بدیهی تر و روشن تر درک می کند، حسن عدالت و احسان و قبح ظلم و عدوان است و به این ترتیب عدل و ظلم به صورت معیاری در فقه اسلامی در آمدند.

منابع

  • مرتضی مطهری- عدل الهی- مقدمه صفحه 32 و 35 و 37

کلید واژه ها

عقل اسلام عدل تشیع فقه اجتهاد احکام فقهی قیاس

مطالب مرتبط

وظایف فقیه در فقه شیعه سیر تاریخی حجیت عقل در نظام حقوقی و سیاسی شیعه زمینه های بهره گیری از عقل در فقه شیعه انواع قواعد کلی مستند به منابع اصلی در فقه شرایط و وظایف مجتهد واقعی اجتهاد، مهمترین وظیفه علمای امت نقش عقل در تطبیق مقتضیات زمان با تعالیم اسلام

اطلاعات بیشتر

وظایف فقیه در فقه شیعه جایگاه منابع چهارگانه فقه در تشیع

ابزار ها