تأثیر عوامل سه گانه: "پول" و "پارتی" و "زور" در یک جامعه نشانه ناتوانی و ضعف قانون است. وقتی قانون ضعیف باشد طبعا نمی تواند بر اقویا و زورمندان چیره گردد، سطوت خود را فقط به ضعفا نشان می دهد. قانون ضعیف، مجرمین ضعیف را به تله می اندازد و به پای میز مجازات می کشاند ولی از تله انداختن زورمندان مجرم عاجز می ماند. قرآن، مقررات الهی را قوانین نیرومند و قوی معرفی می کند و تأثیر "پول" و "پارتی" و "زور" را در محکمه عدل الهی نفی می نماید. در قرآن از پول به عنوان "عدل" (از ماده "عدول"، زیرا وقتی که به عنوان رشوه داده شود سبب عدول و انحراف از حق و حقیقت می گردد، یا از "عدل" به معنی "عوض" و "معادل" و از پارتی به عنوان "شفاعت" و از زور به عنوان "نصرت" یاد شده است. در سوره بقره آیه 48 چنین می خوانیم: «و اتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا و لایقبل منها شفاعة و لایؤخذ منها عدل و لا هم ینصرون»؛ «پروا داشته باشید از روزی که هیچکس از دیگری دفاع نمیکند و شفاعت هم پذیرفته نیست و از کسی هم پولی به عنوان عوض جرم و معادل آن گرفته نخواهد شد و نصرت و یاری کردن امکان ندارد».(بقره/ 48).
یعنی نظام جهان آخرت همچون نظام اجتماعی بشر نیست که گاهی انسان برای فرار از قانون به پارتی یا پول متوسل شود و گاهی قوم و عشیره خود را به کمک بطلبد و آنان در برابر مجریان قانون اعمال قدرت کنند. در صدر اسلام، قانون در اجتماع مسلمین قوی بود، گریبان نزدیکان و خویشان زمامداران را نیز می گرفت. وقتی که علی (ع) مطلع شد که دخترش از بیت المال مسلمین گلوبندی را به عنوان عاریه، البته با قید ضمانت، گرفته و در روز عید از آن استفاده کرده است او را سخت مورد عتاب خویش قرار داد و با لحنی کاملا جدی فرمود: اگر نبود که آن را به صورت عاریه مضمونه، یعنی با قید ضمانت گرفتهای دستت را می بریدیم، یعنی درباره تو حد سارق را اجرا می کردم (بحار الانوار، چاپ کمپانی، ج 9 ص 503). هم ایشان وقتی که ابن عباس، پسر عمو و یاور دانایشان، مرتکب خلافی شد نامه ای به او نوشتند و او را مورد سختترین حملات خویش قرار دادند، به وی نوشتند: اگر از خلاف خویش باز نگردی با شمشیرم تو را ادب خواهم نمود، همان شمشیری که احدی را با آن نزدهام مگر اینکه وارد جهنم شده است. یعنی میدانی که شمشیر من جز بر دوزخیان فرود نمی آید و این کار تو، تو را دوزخی و مستحق شمشیر من ساخته است. سپس برای اینکه بفهماند عدالت او درباره هیچکس استثناء بردار نیست می فرماید: به خدا قسم اگر حسن و حسین (ع)، هم مرتکب این جرم می شدند با آنان ارفاق نمی کردم. (نهج البلاغه، نامه41).
صدر اسلام است و مجری قانون هم امیرالمؤمنین است، تعجبی ندارد، اگر میخواهید بدانید دستگاهی که رسول خدا (ص) به جریان انداخته بود تا کجا به حرکت آمده بود و چه اشخاصی را زیر میز عدالت می کشید به داستان ذیل توجه کنید: عمروعاص از طرف عمر حاکم مصر بود، روزی پسر عمرو عاص به صورت یکی از رعایا سیلی زد، ستمدیده به نزد عمرو عاص رفته شکایت کرد ولی وی ترتیب اثر نداد. این مرد غیور حرکت کرد به مدینه و نزد عمر آمد و عرض حال داد. عمر، عمرو عاص و پسرش را احضار و محاکمه نمود. در این محاکمه یک جمله تاریخی از عمر نقل شده است. خطاب به عمرو عاص و پسرش گفت: «متی استعبدتم الناس و قد ولدتهم امهاتهم احرارا»؛ از کی مردم را برده خویش گرفتهاید در حالی که از مادران خویش آزاد متولد گردیدهاند. سپس دستور قصاص صادر نمود. عمر با پسر خودش نیز همینطور رفتار نمود، وقتی ثابت گردید پسرش شراب خورده است حد الهی را درباره او اجرا نمود. اینها عدالتی بود که رسول خدا (ص) به مسلمین آموخته بود و مسلمین هنوز آن را فراموش نکرده بودند، و به عبارتی دیگر، چرخی بود که رسول خدا به حرکت آورده بود و تا مدت زیادی کم و بیش به همان شکل به حرکت خود ادامه میداد.