سیف داستانی را نقل می کند که طبری آن را در تاریخ خود چنین آورده است که: در این نبرد، که نبرد پل ابوعبید نامیده شده است مسلمانان متحمل تلفات سنگینی گردیدند، و ابوعبید نیز در جنگ با ایرانیان کشته شد. سیف کیفیت عبور سپاهیان اسلام را از دجله چنین روایت کرده است: عاصم بن عمرو در معیت مثنی و افراد پیاده اش، آنانکه دست اندرکار کشیدن پل بر روی دجله بودند مورد حمایت و پشتیبانی خود قرار داده تا بر روی دجله پل بستند و سربازان از روی آن عبور کردند. خلیفة بن خیاط همین روایت را با حذف سندش در کتاب خود ثبت کرده است. اما دینوری روایت میکند: مثنی به عروة بن زید خیل طائی قحطانی یمانی دستور داد تا در کنار پل قرار بگیرد، و بین افراد سپاهی اسلام و ایرانیان حائل شود، آنگاه دستور داد تا سپاهیان از پل عبور کنند، و خود در دنباله لشکر قرار گرفت و آنانرا حمایت کرد تا تمام افراد سپاهی از پل عبور نمودند. طبری در خبر الیس صغری از قول سیف روایت میکند: مثنی، عاصم بن عمرو را در میان سپاه به جانشینی خود برگزید، و خود با دسته ای از سواران بر سر راه دشمن کمین میگرفت و به ایشان حمله می نمود و باعث تعضیف روحیه ایرانیان و از هم گسیختگی نظم سپاه دشمن میگردید. و نیز در مورد «نبرد بویب» میگوید: مثنی عاصم بن عمرو را به فرماندهی گروه پیشتاران سپاه اسلام تعیین کرد و پس از نبرد، او را رخصت داد تا بر ایرانیان بتازد، عاصم در این حملات ناگهانی و یورشهای مکرر خود بر سپاه پارس تا ساباط نزدیکیهای مدائن پیش رفت.
سنجش روایت سیف با دیگران
آنچه از نبرد پل تا اینجا آوردیم، مطالبی است که سیف روایت کرده است، در صورتیکه دیگران چون بلاذری که نبرد پل را بطور مفصل در کتاب فتوح البلدان خود شرح داده، و دینوری در کتاب اخبار الطول بطور کامل آن را ثبت نموده ولی در هیچیک از آنها نامی از قهرمان افسانه ای سیف، عاصم بن عمرو تمیمی نرفته است.
بررسی سند داستان پل
سیف سند روایت خود را در مورد شرکت عاصم بن عمرو به همراهی ابوعبید و مثنی، محمد، و طلحه، و زیاد، و نضر معرفی می کند که پیش از این گفتیم که آنها وجود خارجی نداشته اند و از مخلوقات تخیلات سیف میباشند. و نیز در این روایت حمزه بن علی فرزند محفز، از مردی از قبیله بکر بن وائل راوی این داستان سیف است، که ما نامی از این راوی در کتب تاریخ و انساب ندیدیم مگر در دو حدیث که آنهم از سیف بن عمر در تاریخ طبری آمده است. روی این اصل ما حمزه را نیز جزء سایر راویان ساختگی سیف به حساب آوردیم اما همچنان که سیف گفته است، این حمزه خود از قول مردی از قبیله بکر بن وائل داستان پل را روایت کرده است. میتوانید حدس بزنید که سیف این نابغه دروغ پرداز نام آن مرد دیگری را در مخیله خود چه گذاشته است؟!
نتیجه سنجش و دست آورد داستان
در حقیقت مثنی، عروة بن زیاد خیل طائی قحطانی یمانی را مأموریت داده است سپاهیان اسلام را در پناه خود بگیرد تا آنها از پل عبور کنند. این فداکاری و رشارت فردی یمانی قحطانی که از دیدگان تعصب قبیله ای دشمن سرسخت سیف است بر او گران مینماید، و او را بر آن میدارد تا این شهامت و فداکاری را از خاندان قحطانی یمانی سلب کرده بجای آن فردی از قبیله مضر بنشاند. برای این پست و سمت چه کسی شایسته تر از قهرمان افسانه ای او عاصم بن عمر تمیمی میتوان یافت؟ روی همین اصل سیف بن عمر یک حقیقت مسلم تاریخی را تحریف میکند، و نشان افتخار حمایت از سپاهیان اسلام را بهنگام عبور از پل از سینه عروه قحطانی یمانی میکند و بر سینه قهرمان مضریش عاصم نصب مینماید و به این ترتیب حمایت سربازان اسلام را به هنگام عبور از پل در مقابل سپاه ایران بعهده عاصم بن عمرو تمیمی میگذارد. و به این تحریف تنها بسنده نکرده برای قهرمان خیالیش عاصم پس از آن واقعه دور و دورهای دیگری نیز بهم می بافد چون جانشین مثنی فرمانده کل قوا، و یا تاخت و تازهای او در سمت فرمانده گروه پیشتازان در مناطق زیر نفوذ دشمن تا ساباط نزدیکیهای مدائن.