دانشمندان اسلامی خود به مقدار و موضع کارهای تحقیقی و ابتکارهای خویش واقف بوده اند و گاه گاه اظهار داشته اند. در اینجا زیر چند عنوان، به برخی از ابتکارهای علمای مسلمانان و اقتباس دیگران از آنان و تأثیر در پیشبرد علم و تمدن، در سراسر جهان، اشاره ای می کنیم:
1- رده بندی علوم
دانشمندان اسلامی، در رده بندی دانشها و تعیین مرتبه هر یک سهمی تام داشته اند. یکی از کارهای عمده مسلمانان در این مقوله، کار ابونصر محمد فارابی است، یعنی کتاب «احصاء العلوم». گفته اند این کتاب راهنمای متفکران غربی در تقسیم علوم بوده است و «کتاب تقسیم فلسفه» گوندی سالینوس، از «احصاء العلوم» اقتباس شده یا به گفته ای شامل همان مطالب «احصاء العلوم» است.
2- علم مساحی و تسطیح
در«لغت نامه» علامه دهخدا آمده است: به قانونی که در تسطیح منازل قمر و صور کواکب. در سطوح مستویه می نمایند، می توانند چیزهایی که بر کره ارض است تسطیح کنند، و من خود در این باب شرحی ندیده ام، و آنچه می گویم از نتایج افکار و لوایح خاطر خویش گفته ام.
مسلمین برای اولین بار اصول رسم بر سطح کره را شناختند...واقع امر این است که بیرونی را غالبا موسس علم مساحی و تسطیح می شمارند. و این به علت تحقیقات و مطالعات مفصل و منظمی است که وی درباره اندازه گیری خصوصیات سطح زمین انجام داده است.
3- شرح شمار هندی
ابوریحان بیرونی، یکی از بزرگترین دانشمندانی که تا کنون پا به عرصه وجود گذاشته اند با آنکه قرنها از زمان او می گذرد افکارش تازه و جوان و نزدیکتر به افکار دانشمندان کنونی است تا به فضلای عصر خود. از جمله تحقیقات ابوریحان می توان اینها را نام برد: شرح شمار هندی (بهترین شروح قرون وسطایی)؛ مجموع گندمهایی که به تصاعد هندسی در خانه های شطرنج قرار داده شود....
4- مقدمات هندسه فضایی
یونانیان کاری را در هندسه فروگذار نکرده بودند، با همه اینها، مسلمانان در این علم ابداعاتی نمودند، تا آنجا که بر پایه اصل پنجم از اصول هندسه مسطحه خواجه نصیرالدین طوسی، سیر لانوکچری، هندسه فضایی را در قرن 18 بنیانگذاری نمود.
5- هندسه تحیلی
مسلمین بودند که با آمیزش جبر و هندسه، اصول هندسه تحلیلی دکارت را بوجود آوردند. مهمترین ابتکارت این ریاضیدانان، وضع اساسی برای هندسه تحلیلی بود زیرا آنها نخستین کسانی بودند که برای حل بعضی از مسائل هندسی از جبر و برای بعضی از مسائل جبری از هندسه، استفاده کردند. در هندسه، ریاضیدانان اسلام سرآمد شدند و علمای مغر نیز این دانش را از آنها فراگرفتند، زیرا در آن روزگار غربیها هنوز با کتب اقلیدس آشنایی نداشتند.
6- آغاز علم جبر
خوارزمی در عصر مأمون علم جبر را پدید آورد. کتاب او به نام «الجبرو مقابله» سالها مرجع علمای شرق و غرب بود، و گویا او واضع روشی است که امروز در حل معادلات درجه دوم به کار می بریم. کاجوری گوید: «حل معادلات درجه دوم، به کمک مقاطع مخروط، یکی از مهمترین روشهایی است که ریاضیدانان مسلمانان به کار بردند.»
هیچیک از ریاضیون قرون وسطی تأثیر او ( خوارزمی ) را در فکر ریاضی نداشته است. کتاب جبر وی نخستین کتابی است به نام «جبر و مقابله» نوشته شده است. و نویسنده آن را می توان یکی از بنیانگذاران علم جبر، به عنوان رشته ای متمایز از هندسه شمرد (اسم جبر در زبانهای اروپایی از نام این کتاب گرفته شده است). این کتاب ( به قول وی «مختصر») قرنها مرجع و مأخذ اروپاییان و تا زمان ویت (1540-1603 ) مبنای مطالعات علمی آنان در این رشته بود. ترجمه ای لاتینی از این کتاب به یوهانس هیسپالنسیس (دوره رونق او در135- 1153م) و ترجمه ای لاتینی به گراردوس کرموننسیس ]جرارد کرمونایی [ (ح1114 -1187م) منسوب است. رابرت چستری نیز آن را به لاتینی ترجمه کرد (1145م). ( این ترجمه را می توان آغاز علم جبر در اروپا دانست). متن جبر و ترجمه انگلیسی آن بوسیله فردریک روزن در لندن به چاپ رسیده است (1831).... لفظ آلگوریتم (algoritm – فرانسوی) و آلگوریسم و نظایر آنها، در زبانهای اروپایی که به معنی «فن محاسبه» (با ارقام یا علامات مخصوص دیگر) به کار می رود، به مناسبت این است که ترجمه لاتینی کتاب حساب خوارزمی، عنوان کتاب الگوریسمی (به غلط به جای «الخوارزمی » ) داشت...
7-معاله سرعت
مسلمین کشف کردند که سیر ماه در سالی با سالی دیگر فرق می کند. ابوالوفای بوزجانی ( م-388/998) یکی از معادلات لازم تعیین مواقع ماه را کشف کرد که آن را معادله سرعت نامیدند. بوزجانی در محاسبات مربوط به ماه، اختلاف سومی را نیز مطرح کرد و مدلل ساخت که برخی به اشتباه آن را به تیکو براهه ( م- 1601م/1010 هـ.ق)، که 600 سال پس از بوزجانی به دنیا آمده بوده نسبت دادند.
8- علم مثلثات
از تألیفات خواجه نصیر الدین طوسی، «کتاب الشکل القطاع» است. این کتاب در نوع خود بی نظیر است. غربیان آن را به لاتین و فرانسه و انگلیسی ترجمه کرده اند، و در قرنهای متعدد مدرک و مرجع علمای اروپا بوده، که معلومات خود را در مورد مثلثات مستوی و کروی از آن می گرفتند. خواجه نخستین کسی است که حالات ششگانه مثلث کروی قائم الزاویه را بکار برده و آن را در این کتاب آورده است. هرکس این کتاب را مطالعه کند، متوجه می شود که مطالب مزبور فقط در جدیدترین کتابهایی که در باب هر دو نوع مثلثات تألیف شده موجود است.
9- بسط ریاضیات
خدمات مسلمین به بسط و توسعه ریاضیات، منحصر به همین حدود نماند. در همان دوره مأمون، که مسلمین کتاب بطلمیوس و اقلیدس و سند هند را ترجمه و تحریر می کردند، در تمام اروپا ریاضیدان مشهوری که وجود داشت عبارت بود از آلکوین (Alcuin ) مربی و عالم دربار شارلمانی، که نوشته های او در ریاضیات از بعضی اصول مقدماتی تجاوز نمی کرده است. در تمام قرون وسطی، پیشرفت ریاضیات در واقع به نبوغ مسلمین مدیون بود. حتی در نیمه اول قرن پانزدهم میلادی که مسلمین با مشکلترین مسائل هندسه دست و پنجه نرم می کردند، معادلات درجه سوم جبری را به کمک مقاطع مخروطی حل می کردند و در مثلثات کروی تحقیقات ارزنده انجام می دادند. در اروپا تحقیقات ریاضی از حساب تقوم و طرز به کاربردن چرتکه- که غالبا در سطح حوائج روازنه بود- نمی گذشت. در هندسه، مسلمین کارهای ریاضیدانان یونانی را دنبال کردند و اصول اقلیدس را ترجمه و شرح کردند. بعلاوه علم مثلثات را به آنها بوجود آوردند. در واقع همان ترجمه اقلیدس هم در آن زمان خالی از اهمیت نبود. چنانکه رومیها بدان نپرداخته بودند، و وقتی برای اولین بار در قرن دوازدهم میلادی به زبان لاتین ترجمه می شد، تقریبا سه قرن از ترجمه عربی آن که بوسیله حجاج بن یوسف- یک ریاضیدان عهد هارون الرشید- انجام شده بود می گذشت. در بین مساعی مسلمین در بسط ریاضیات، کشف ترتیب کسور اعشاری را باید یاد کرد، و روشهای تقریبی که توسط غیات الدین جمشید کاشانی صورت یافت. در هندسه بعضی مسائل که برای قدما لاینحل مانده بود نزد ابن هیثم و ابوسهل کوهی و امثال آنها راه حلهایی یافت. مسئله امتحان کردن محاسبات، از طریق طرح نه نه و قاعده موسوم به «خطأین» منسوب به مسلمین است.
10- وضع کاربرد علامت «صفر»
محمد بن احمد (خوارزمی)، در مفاتیح العلوم نوشت که اگر در عملیات حساب، در مرحله «عشرات»، عددی نباشد باید دایره کوچکی به جای آن نهاد تا ردیفها برابر شود. مسلمانان این دایره را صفر نامیدند که به معنای «خالی» است و کلمه انگلیسی Cipher از آن آمده است.
11- نورشناخت هندسی
ابن الهیثم (به لاتینی Alhazen ) بدون شک بزرگترین محقق در علم نور شناخت در فاصله زمانی میان بطلیموس و ویتلو بوده است. وی در مطالعه حرکت، کارهای مهمی انجام داد و در این ضمن اصل لختی را در در مورد اجرام فلکی و در علم ایستشناسی کشف کرد، ولی مهمترین کار وی ان بود که تحقیقات نور شناختی را تغییر شکل داد و آن را به صورت علم جدیدی درآورد.
البته ابن هیثم نیز از این منابع، از اقلیدس و بطلمیوس، از کتاب آثار علوی ارسطو و مخروطات آپولونیوس بهره برداری می کرده است. وی بنیان نور شناخت را دگرگون کرد و آن را به صورت علم بسیار منظم و مشخصی در آورد. وی بحث کامل ریاضی را به نمونه های تصوری عالی فیزیکی و تجربه های دقیق با هم ترکیب کرد. او مانند اقلیدس، فیزیکدان نظری و تجرلی هر دو بود. به منظور تشخیص حرکت مستقیم الخط نور، یافتن خصوصیات سایه، موارد استعمال عدسیها، و خاصیت اطاق تاریک، تجربه هایی انجام داد، و نخستین بار در مورد اینها و بسیاری نمودهای نور شناختی اساسی دیگر، به تحلیل ریاضی پرداخت. حتی چرخ تراشی داشت که با آن عدسیها و آینه های خمیده را برای تجربه های خود تهیه می کرد. وی درباره انکسار نور، هنگام عبور از اجسام شفاف، چون هوا و آب، مطالعه کرده و به اختراع ذره بین چنان نزدیک شده بود که سیصد سال بعد، راجر بیکن و دبلیو ئلو( W.ELo ) و دیگر دانشوران اروپا، ضمن کوششهایی که برای اختراع ذره بین کرده اند بر تحقیقات او تکیه داشته اند.