حسن بن یوسف بن مطهر مشهور به علامه حلی است که به سال 648ق./ 1250م. در حله دیده به جهان گشود. پدر او یوسف بن مطهر مردی عالم و از بزرگان حله بود، تا جایی که چون خواجه نصیر الدین طوسی در سفر به حله درباره آگاهترین کسان این شهر در کلام و اصول پرسید او را به یوسف بن مطهر راه نمودند. هم اوست که که با مجدالدین بن طاووس و شمس الدین محمد پیشنهاد تسلیم حله به هلاکو را مطرح کرد و خود نیز به دربار هلاکو رفت و با اعلام وفاداری جان و مال مردم حله را رهایی بخشید. حسن بن یوسف حلی که بعدها علامه لقب گرفت نخستین دوران دانش اندوزی خود را نزد پدر گذراند و افزون بر آن در محضر دایی خویش نجم الدین جعفر بن محمد بن سعید حلی مشهور به محقق حلی (د.676ق.) دانش اندوخت، او، افزون بر این، از کسانی چون جمال الدین طاووس (د. 673 ق.)، رضی الدین طاووس (د.664ق.)، مفید الدین محمد بن جهم (د. 680ق.)، خواجه نصیرالدین طوسی (د. 672ق.)، نجم الدین عمر کاتبی قزوینی (د. 675ق.)، شمس الدین محمد بن محمد بن احمد کیشی (د.695ق.)- این هر دو از فقهای شافعیه بودند- برهان الدین محمد بن محمد نسفی (د.678ق.)، جمال الدین بن ایاز نحوی (د.681ق.)، تقی الدین عبدالله بن جعفر بن علی صباغ کوفی فقیه حنفی و کمال الدین بن میثم بحرانی علم آموخت. علامه حلی که مدتی را در مراغه و مدتی را نیز در سلطانیه سپری کرده بود، بیشتر عمر خود را در حله گذراند و افزون بر نشر معارف شیعی و تألیف آثار گرانسنگ خود، شاگردانی هم تربیت کرد کسانی چون فرزند وی فخرالدین مشهور به فخرالمحققین (د. 771ق.)، خواهر زادگانش سید عمید الدین (د. 754ق.) و سید ضیاء الدین اعرجی حسینی ( د. پس از 740 ق.)، محمد بن علی جرجانی، قطب الدین محمد بن رازی بویه ای (د.776ق.)، شیخ حسین بن ابراهیم استرآبادی، ابوالفتوح بن علی آوی، مهنأ بن سنان و تاج الدین بن معیه ( د.776ق.) از آن جمله اند.
علامه حلی افزون بر این خدمات علمی درباره سلطان محمد الجایتو یا خدابنده که از سال 694ق./1294 و1295م. به اسلام گرویده بود، جایگاه برجسته ای داشت و بر اثر پیوند او با ایلخان بود که وی رسما در سال 709ق./ 1309و1310م. به مذهب تشیع گروید و این مذهب را در حوزه فرمانروایی خود رسمی اعلام کرد و دستور داد نام دوازده امام در خطبه های نماز جمعه بیاورند و بر سکه ها نام آنانت را به جای نام خلفای چهارگانه حک کنند.
علامه حلی که در سال 726ق./ 1326م. در حله درگذشت، آثار گوناگونی در زمینه های مختلف علوم اسلامی از تفسیر و حدیث گرفته تا فلسفه و کلام پدید آورد، و بخش مهمی از این آثار نیز به ما رسیده است. هرچند علامه خود در کتاب رجالی خلاصه الاقوال شماری از این آثار را یادآور شده، اما در یکی از جدیدترین جستارها درباره علامه حلی و آثار او، 126 اثر از وی برشمرده شده است. از میان بخشی از آثار او، در زمینه علم کلام و عقاید است و مهمترین آنها عبارتند از:
1- نهایه المرام فی علم الکلام: این کتاب از مهمترین آثار علامه حلی و دربردارنده یک دوره کلام رسمی یا سنتی است.
2- مناهج الیقین فی اصول الدین: این کتاب از نخستین آثار کلامی علامه است و وی در آن به تبیین اصول دین از دیدگاه شیعه پرداخته است.
3- انوار الملکوت فی شرح الیاقوت: که شرحی بر کتاب الیاقوت ابواسحاق نوبختی است.
4- منتهی الوصول فی علمی الکلام و الاصول: که بر شیوه قدما در دو بخش به مباحث اصول عقاید و اصول فقه پرداخته است.
5- کشف المراد: این کتاب نخستین بر تجرید الاعتقاد خواجه نصیر الدین طوسی است و به سبب همزمانی و رابطه علمی خواجه و علامه توانسته است نزدیکترین تفسیرها به دیدگاههای مولف متن را فراروی گذارد و به همین دلیل نیز دیگر شرحهای تجرید عمدتا تحت تأثیر این شرح قرار گرفته اند.
6- الباب الحادی عشر: این کتاب از رساله های مختصر علامه در علم کلام است و وی آن را به عنوان فصل یازدهم کتاب منهاج الصلاح فی اختصار المصباح نوشته و در آن کلیات مبانی کلامی و عقیده شیعه را به صورتی خلاصه مطرح کرده است.
7- کشف الفوائد فی شرح قواعد العائد: این کتاب همان گونه که از نامش پیداست به شرح قواعد العقائد خواجه نصیر الدین طوسی می پردازد.
8- منهاج الکرامه فی معرفة الامامه: علامه در این کتاب به استدلال بر امامت و بیان جزئیات آن می پردازد. این کتاب هم از شیعه و هم از سوی اهل سنت کتابی مهم تلقی شده و از همین روی بر آن نقدهایی نیز نگاشته اند.
9- نهج الحق و کشف الصدق: علامه در این کتاب به تبیین اندیشه های کلام معتزلی و نقد آراء اشاعره می پردازد.
10- الرساله السعدیه: این رساله اثری مختصر در باب اصول عقاید است که علامه آن را به سعد الدین وزیر اهدا کرده است.
علامه حلی از رهگذر آثاری که یادشده و همچنین آثار فراوان دیگری در زمینه های فلسفه، منطق، فقه، اصول فقه، حدیث و رجال توانست بر دوره های پسین تأثیری شگرف گذارد. او که در کتابهای خود سخت بر عقاید اهل سنت و اندیشه های اشعریان می تازد، اندیشه شیعی را در قالب و ساختاری نزدیک به آنچه معتزلیان از خود به ارث گذاشتند و نیز با تمایل به آموره های مکتب اعتزال در مسائلی چون اسماء و صفات، افعال انسان و اراده خداوند، جبر و اختیار و نیز اموری چون وعد و وعید مباحث اخروی بیان می دارد و افزون بر اینها به تبیین اندیشه امامت به عنوان برجسته ترین اندیشه شیعی و مرز میان شیعه و معتزله می پردازد. حلی، همچنین از قالب و مفرداتی از درونمایه اندیشه های فیلسوفان بهره می جوید و از این رهگذر است که می توان گفت: آنچه علامه در عرصه کلام و عقاید و در کتابهای خویش در این زمینه ترسیم کرده از سویی از استحکام و استواری و از سویی از تعهد دینی و مذهبی برخوردار است تا جایی که به صورتی برجسته اندیشه شیعی را در دوره تکامل یافتگی خویش نمایندگی می کند.