حقوق حیوانات در اسلام و غرب

فارسی 4708 نمایش |

حقوق حیوانات در اسلام

مبانی حقوق حیوانات در قرآن کریم
در قرآن کریم آیات متعددی در مورد حیوانات دیده می شود که بارها به این موضوع اشاره کرده اند که حیوانات نشانه قدرت الهی و مایه ی عبرت بشر هستند و در آنها منافع بی شماری برای انسانها قرار داده شده است.

پتدبر در خلقت چهارپایان و حیوانات اهلی
خداوند می فرماید: «اولم یروا انا خلقنا لهم مما عملت ایدینا انعاما فهم لها مالکون* و ذللناها لهم فمنها رکوبهم و منها یاکلون* و لهم فیها منافع و مشارب أفلایشکرون؛ آیا آنها ندیدند که از آنچه با قدرت خود به عمل آورده ایم چهارپایانی برای آنها آفریدیم که آنان مالک آن هستند؟ آنها را رام ایشان ساختیم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذیه می کنند. و برای آنان منافع دیگری در آن حیوانات است و نوشیدنیهای گوارایی، آیا با این حال شکرگزاری نمی کنند؟» (یس/ 71- 73)
«و ان لکم فی الانعام لعبرة نسقیکم مما فی بطونها و لکم فیها منافع کثیره و منها تاکلون؛ همانا برای شما در مطالعه حال چهارپایان و حیوانات اهلی عبرتی هست که از شیر و گوشت و پوست خود به شما بهره می دهند و بسیاری منافع دیگر برای شما دارند و از گوشت و شیر آنها تناول می کنید.» (مؤمنین/ 21)
خداوند در آیات متعدد از انسان می خواهد که در آیات الهی و از جمله خلقت خود و حیوانات تدبر کنند. برای مثال در سوره غاشیه آمده است: «افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت؛ آیا به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده است.» (غاشیه/ 17) خداوند متعال در امثال این آیات مردم را به شناختن حیوانات، و تفکر در کیفیت خلقت آنها و کارهایی که می کنند ترغیب نموده و در آیات دیگر، انسانها را به عبرت گرفتن از بعضی از آنها مانند چهارپایان، پرندگان، مورچگان و زنبوران عسل دعوت کرده است.
آیات 5 تا 8 سوره نحل نیز به منافع حیوانات اشاراتی جالب و شگفت انگیز دارد. به طوری که پس از بیان برخی منافع مادی چهارپایان از جمله تهیه پوشش و خوراک، روی جنبه استفاده روانی از آنها نیز تکیه کرده می گوید: «و لکم فیها جمال حین تریحون و حین تسرحون؛ در این حیوانات برای شما زینت و شکوهی است به هنگامی که آنها را به استراحتگاهشان باز می گردانید و هنگامی که صبحگاهان به صحرا می فرستید.» (نحل/ 6)
در تفسیر این آیه آمده است که منظره جالب حرکت دسته جمعی گوسفندان و چهارپایان به سوی بیابان و چراگاه، سپس بازگشتشان به سوی آغل و استراحتگاه که قرآن از آن تعبیر به «جمال» کرده تنها یک مسأله ظاهری و تشریفاتی نیست، بلکه گویای این حقیقت است که چنین جامعه ای خود کفاست، این در واقع «جمال استغناء و خودکفایی جامعه» است، جمال تولید و تأمین فرآورده های مورد نیاز یک ملت و همان استقلال اقتصادی و ترک هر گونه وابستگی است.. سوره نحل اسرار شگفت انگیزی در مورد زنبور عسل بیان می کند. زنبوران عسل دارای زندگی بسیار منظم توأم با برنامه ریزی و تقسیم کار و مسؤولیت هستند.
کندو پاکترین، منظم ترین و پرکارترین شهرهای دنیاست که از تمدن درخشانی برخوردار است و شاید تنها دلیلی که برای این همه نظم و همکاری بتوان آورد، در همین آیه خلاصه می شود که: «پروردگار تو به زنبور عسل وحی فرستاد که از کوهها و درختان و داربست هایی که مردم می سازند خانه هایی برگزین سپس از تمام ثمرات تناول کن و راههایی که پروردگارت برای تو تعیین کرده به راحتی بپیما. از درون شکم آنها نوشیدنی خاصی خارج می شود به رنگهای مختلف، که در آن شفای مردم هست، در این امر نشانه روشنی است برای آنها که اهل فکرند!» (نحل/ 67- 68)

تکامل و حشر حیوانات در قیامت

برخی آیات قرآن به تکامل و حشر و رستاخیز حیوانات اشاره کرده اند که جای سؤال و بحث فراوانی را برمی انگیزد، چرا که لازمه رستاخیز و حساب و جزا، مسأله عقل و شعور و تکلیف و مسؤولیت است، آیا حیوانات هم دارای سطحی از شعور و ادراک هستند که رستاخیز داشته باشند؟ سوره انعام در این زمینه می گوید: «و ما من دابه فی الارض و لا طائر یطیر بجناحیه الا امم امثالکم ما فرطنا فی الکتاب من شی ثم الی ربهم یحشرون؛ محققا بدانید که هر جنبنده در روی زمین و هر پرنده که به دو بال در هوا پرواز می کند، همگی طایفه ای مانند شما نوع بنی بشر هستند. ما در کتاب آفرینش هیچ چیز را فروگذار نکردیم. سپس همه به سوی پروردگار خود محشور می شوند.» (انعام/ 38)
در مورد این آیه تفاسیر زیادی نقل شده است. مرحوم علامه طباطبائی (ره) در بحث مبسوطی ذیل آیه، شباهت اجتماعات حیوانی را به انسانی از نظر کثرت و عدد، هدفداری و حتی دارا بودن نوعی از زندگی ارادی و شعوری مطرح کرده، می نویسند «تفکر عمیق در اطوار زندگی حیوانی که ما در بسیاری از شؤون حیاتی خود با آنها سر و کار داریم و در نظر گرفتن حالات مختلفی که هر نوع از انواع این حیوانات در مسیر زندگی به خود می گیرند، ما را به این نکته واقف می سازد که حیوانات هم مانند انسان دارای عقاید و آراء فردی و اجتماعی هستند. حرکات و سکناتی که آنها در راه بقا و جلوگیری از نابود شدن نشان می دهند همه بر مبنای آن عقاید است. در اجتماعات حیوانی هم مانند اجتماعات بشری فطرتا ماده و استعداد پذیرفتن «دین الهی» وجود دارد. همان فطرتی که در بشر سرچشمه دین الهی است وی را برای حشر و بازگشت به سوی خدا، قابل و مستعد می سازد، در حیوانات نیز هست.»
در تفسیر نمونه ضمن بیان زندگی شگفت انگیز زنبور عسل و مورچه، وفای حیوانات به صاحب خود و تربیت پذیری آنها برای مقاصد انسانی آمده است «در آیات متعددی از قرآن، مطالبی دیده می شود که دلیل قابل ملاحظه ای برای فهم و شعور بعضی از حیوانات محسوب می شود، داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشگر سلیمان، داستان آمدن هدهد به منطقه سبا و یمن و آوردن خبرهای هیجان انگیز برای سلیمان شاهد این مدعاست.»
در روایات اسلامی نیز احادیث متعددی در زمینه رستاخیز حیوانات دیده می شود. از جمله در «تفسیر المنار» روایتی از طریق اهل تسنن نقل شده که پیامبر (ع) در تفسیر آیه مورد بحث فرمودند: «ان الله یحشر هذه الامم یوم القیامه و یقتص من بعضها لبعض، حتی یقتص للجماء من القرناء؛ خداوند تمام این جنبندگان را در روز قیامت برمی انگیزاند و قصاص بعضی را از بعضی می گیرد. حتی قصاص حیوانی را که شاخ نداشته و دیگری بی جهت به او شاخ زده است، از اولی خواهد گرفت.» همچنین از ابوذر نقل شده که گفت: «ما خدمت پیامبر (ع) بودیم که در پیش روی ما، دو بز به یکدیگر شاخ زدند. پیامبر (ع) فرمود: می دانید چرا اینها به یکدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: نه. پیامبر (ع) فرمود: اما خدا می داند چرا و به زودی در میان آنها داوری خواهد کرد.» آیاتی همچون «و اذا الوحوش حشرت؛ و آنگه كه وحوش را همى ‏گرد آرند.» (تکویر/ 5) و «ثم الی ربهم یحشرون» (انعام/ 38) نیز تأکیدی دیگر بر حشر و رستاخیز حیوانات است.

ضرورت نفقه حیوانات در فقه اسلام

در اسلام، از مهمترین حقوق حیوان بر صاحبش، تأمین وسیله زندگی حیوان است؛ به طوری که در برخی کتب فقهی، یکی از مصادیق صدقات، غذا دادن به حیوانات نظیر حیوانات آبزی معرفی شده و برای آن ثواب بسیاری زیادی ذکر گردیده است که نشان از اهمیت دادن اسلام به مسأله نفقه و غذای حیوانات دارد. آنچه که در اسلام موجب وجوب نفقه بر ذمه انسان می شود، سه چیز است: 1ـ زوجیت؛ 2ـ قرابت؛ 3ـ ملکیت (ملک). بنابراین هر جانداری که در اختیار کسی قرار بگیرد، باید نفقه اش توسط مالک پرداخت گردد. البته این حکم حقوق هر حیوانی را اعم از اینکه گوشتش خوردنی باشد یا نه، و به نحوی از انحاء قابل بهره برداری باشد یا نه، شامل می شود. در متون فقهی در مورد نفقه حیوانات آمده است که اگر کسی حیوانی را مالک شود، رسیدگی و نفقه آن حیوان بر او است؛ خواه حلال گوشت باشد یا حرام گوشت. پرنده و غیر پرنده نیز فرقی ندارد. زیرا هر کدام برای خود حرمتی دارند... اگر آن حیوان حلال گوشت باشد، صاحبش مخیر است بین سه چیز: 1ـ غذا؛ 2ـ ذبح؛ 3ـ فروش. و اگر حرام گوشت باشد مالک آن بین دو راه مخیر است: 1ـ غذا؛ 2ـ فروش.

گستره نفقه حیوانات در فقه
در زمینه نفقه حیوان چند مسأله قابل توجه است:
الف ـ نفقه حیوان شامل چه مواردی است؟ نفقه و وسایل زندگی حیوان اعم است از خوراک، آشامیدنی، مسکن، دارو و هر ماده ضروری معیشت و ادامه حیات. اگر حیوان بتواند در مراتع و دیگر جایگاه های قابل تغذیه زندگی خود را تأمین کند، مالک حیوان می تواند آن را برای چریدن و آشامیدن رها کند و اگر حیوان نتواند از آن جایگاه ها زندگی خود را تأمین کند، واجب است مالک وسایل معشیت حیوان را فراهم کند. همچنین اگر حیوان نتواند به حد کافی تغذیه خود را اداره کند، واجب است مالک بقیه تغذیه او را به حد کفایت تأمین نماید.
ب ـ وظایف مالک و حاکم در زمینه نفقه حیوان چیست؟ اگر صاحب حیوان از انجام وظایف خود و اداره حیوان خودداری کند، حاکم نخست او را ارشاد و مجبور به اداره زندگی حیوان می کند. اگر صاحب حیوان از اطاعت حاکم تمرد کند، حاکم باید راه دیگری انتخاب کند که حیوان را از فشار زندگی نجات بدهد؛ مانند فروش حیوان یا ذبح آن. در صورتی که گوشتش قابل خوردن باشد، یا رها کردن حیوان تا دیگران معیشت آن را به عهده گیرند. منتهی اگر رها کردن حیوان موجب مزاحمت تصرف کنندگان باشد، حاکم می تواند حیوان را یکباره یا تدریجا بفروشد و قیمت آن را به صاحب مال بدهد. اگر زندگی حیوان با یکی از راههای فوق تأمین نگردد، حاکم به جای صاحب مال اقدام به تأمین زندگی حیوان می نماید و به هر نحوه که وضع حیوان مقتضی است و امکانات موجود برای رهایی آن اجازه می دهد، عمل می کند.
در صورت امتناع صاحب حیوان، حاکم می تواند از سایر اموال صاحب حیوان فروخته، معیشت حیوان را تأمین کند و اگر تأمین زندگی با اجاره دادن حیوان امکان پذیر باشد، حاکم می تواند آن را به اجاره بدهد. صاحب جواهر می گوید: «به مجرد اینکه صاحب حیوان از اداره زندگی حیوان امتناع بورزد و هیچ راهی را برای رهایی جاندار انتخاب نکند، حاکم مجبور نیست که صاحب حیوان را به اداره زندگی حیوان اجبار نماید، بلکه به جهت ولایتی که دارد، اقدام به تأمین حیات جاندار می نماید. اگر مواد معیشت حیوان نزد صاحب حیوان وجود نداشته باشد و شخص دیگری آن مواد را داشته باشد، واجب است که صاحب حیوان آن مواد را بخرد و اگر صاحب ماده از فروش آن امتناع بورزد، جایز است صاحب حیوان در موقع ضرورت آن را با ضمانت مثل همان ماده یا قیمت آن غصب کند، چنان که غصب ماده ضروری معیشت برای انسان جایز است. البته غصب ماده ضروری معیشت برای ابقای حیوان هنگامی جایز است که خود صاحب آن ماده یا حیوانی که در اختیار اوست، احتیاج حیاتی به آن ماده نداشته باشد. مالک موظف است علاوه بر نفقه خود حیوان، مراقب تأمین وسایل ادامه حیات بچه حیوان نیز باشد. بنابراین اگر جاندار بچه شیرخوار داشته باشد، باید به اندازه کفایت تغذیه بچه، شیر در پستان مادر نگهداری شود.
به همین جهت اگر شیر مادر فقط به اندازه احتیاج تغذیه بچه اش بوده باشد دوشیدن شیر مادر حرام است، البته اگر دوشیدن شیر حیوان ضرری به حیوان یا بچه اش نرساند یا اگر بچه از علف بیابـان تغذیه کند، دوشیـدن شیر واجب است، زیرا در غیر ایـن صورت مـال مفید اسراف می شود. همچنین لازم است مقداری از عسل در کندو بماند تا زنبوران گرسنه نمانند و در صورت احتیاج مانند فصل زمستان مستحب است که بیش از قوت او در کندو نگهدارند.»
همچنین فقها تصریح کرده اند که چون زندگی کرم ابریشم بسته به برگ توت است، لازم است که مالک حیوان را حفظ کند و نگذارد تلف شود و اگر برگ کم باشد و مالک اعتنایی به حیوان نکند، حاکم از مال مالک می فروشد و برای حیوان برگ می خرد. در مواردی که وسیله حیات به یکی از چند حیوان کفایت کند به طوری که یکی از آنها با آن وسیله بتواند نجات پیدا کند و بقیه هلاک شوند مانند اینکه مقداری آب باشد که فقط یکی از حیوانات را بتواند نجات بدهد، فرض بر دو گونه است:
الف ـ در صورتی که حیوانات از همه جهات حیاتی مساوی باشند، مکلف در به کار بردن وسیله حیات برای ادامه زندگی هر یک از این حیوانات مخیر است.
ب ـ حیواناتی که از همه جهات مساوی نبوده باشند، مانند سگ غیر مضر و گوسفند، بدان جهت که پایان دادن به حیات گوسفند با ذبح شرعی امری است قانونی ولی مردن سگ از تشنگی خلاف قانون است، لذا آب به سگ داده می شود تا بدون علت هلاک نشود. با نظر به ملاک فوق مثلا اگر جانداری بتواند تا دو روز از تشنگی هلاک نشود. مانند شتر، ولی جاندار دیگر تا آن مدت نتواند دوام بیاورد، مسلم است که آب را به جاندار دوم باید داد.

تقدم حق حیات حیوان بر طهارت مائیه

در قانون اسلام عبادات پس از اصول دین تقدم دارد و در میان عبادت نماز چنان اهمیتی دارد که فقها فرموده اند در هیچ احوالی از مردان ساقط نمی شود. یکی از مقدمات نماز طهارت است به طوری که نماز بدون طهارت را نمی توان نماز شمرد. حال اگر مقداری آب که کفاف طهارت و رفع تشنگی حیوان را بکند، موجود نباشد، بلکه برای یکی از این دو عمل کفایت کند، در این گونه مواقع مزاحمت میان عبادت و حق حیوان ایجاد می شود و به عبارتی دو واجب با هم مزاحمت پیدا می کنند. وجوب طهارت از جهت صلوه و وجوب آب دادن به حیوان. ولی فقها تماما و بالاجماع در این جا فتوای تبدیل طهارت مائیه به ترابیه داده اند و فرموده اند آب را باید برای حیوان استعمال کرد و برای نماز تیمم نمود. از جمله حضرت امام (ره) در زمینه مجوزات تیمم، می فرمایند: «از آن جمله اینکه استعمال آب موجب خوف عطش بر حیوان محترمی (مثلا گوسفند) باشد.» و همچنین در مسأله 11 می فرمایند: «در عطش که موجب هلاکت است، فرقی نیست بین آنکه خوف هلاکت بر خودش باشد یا دیگری، آن دیگری انسان باشد یا حیوان، مملوک باشد یا غیر مملوک از آنچه که حفظ آن از هلاکت واجب است.»

اهمیت دادن به نفقه حیوانات در سیره بزرگان
امام ششم (ع) می فرماید: «عیسی بن مریم از کنار دریا عبور می کردند. گرده نان خود را به آب انداخت. یارانش عرضه داشتند: "یا روح الله چرا نان خود را به آب انداختی که قوت روزانه شما بود؟" عیسی بن مریم فرمودند: "برای حیوانات دریا کردم و ثواب آن نزد خداوند بزرگ است."» همچنین در «مناقب» امام احمد بن حنبل روایت شده که وی را گفتند مردی در ماوراء النهر می باشد که احادیث ثلاثیه (سه جمله ای) را داراست. احمد به جانب ماوراء النهر رفت و آن مرد را دیدار نمود. مردی کهنسال دید که سگی را غذا می داد. سلامش کرد؛ پیر جواب سلام بداد و باز به کار خود مشغول شد. امام احمد را گران آمد که چرا او به سگ توجه دارد اما به من التفات نمی کند. چون شیخ از غذا دادن سگ فارغ شد، به امام احمد اقبال نمود و گفت «مثل اینکه ناراحت شدی که بر سگ توجه کردم و بر شما نه.» احمد گفت: «آری چنین است.» شیخ گفت: «ابوزناد از اعرج از ابی هریره مرا حدیث نمود که پیغمبر فرمود: "هر که آرزوی آرزومندی را قطع کند، خداوند آرزوی او را در روز قیامت قطع کند و در بهشت جای ندهد." و در این زمین ما سگ یافت نشود و این سگ به امید من به این جا آمده است. من می ترسیدم امید این سگ را قطع کنم و خداوند آرزوی مرا در روز قیامت قطع کند.» امام احمد حنبل گفت: «این حدیث مرا کفایت است.» و برگشت.

حد مجاز تصرف انسان در حیات حیوانات
اینکه انسان از نظر اخلاقی و دینی تا چه حد مجاز به تصرف در حیات حیوانات و موجودات زنده است، مسأله مهمی است که در احادیث و روایات بدان توجه زیادی شده است. اهمیت این بحث در حال حاضر بیش از گذشته به چشم می خورد چرا که استفاده از حیوانات در تحقیقات علوم پزشکی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. امروزه بدون انجام دادن آزمایش های مقدماتی بر روی حیوانات، کمتر می توان روشهای جدید را درباره انسان به کار بست. در واقع حیوانات عصای دست محققان علوم پزشکی و زیستی هستند. چنان که در مورد بیماریهایی که برای آنها مدل حیوانی وجود ندارد، تحقیقات با اشکال زیادی مواجه می شود. اما حد مجاز این تصرفات مسأله مهمی است که از دیدگاه اخلاق در پژوهش باید به آن توجه کرد. با توجه به اصل «عبث نبودن جهان خلقت» و احادیث منقول از ائمه معصومان و سیره آنان به نظر می رسد تصرف انسان در حیات موجودات مطلق نیست و سلب حیات از آنان باید در حد ضروریات باشد.

حق حیات حیوانات در حقوق اسلام
احادیث و روایاتی در نهی از کشتن بیهوده حیوانات نقل شده که به برخی از آنها اشاره می شود: «من قتل عصفـورا بغیر حق سـأله الله عنه یوم القیامه؛ کسی که گنجشکی را به غیر حق بکشد، خداوند روز قیامت از او سؤال خواهد کرد.» « عن النبی (ص) نهی عن قتل کل ذی روح الا ان یوذی؛ از رسول نقل شده که ایشان نهی می فرمودند از قتل هر موجودی که روح دارد مگر آنکه جوازی برای آن کار باشد.» پیامبر (ع): «لعن الله من مثل بالحیوان؛ خداوند لعنت کند کسی را که حیوان را مثله کند.» همچنین از پیامبر (ع) نقل شده که فرمود «در شبی که به معراج رفته بودم بر آتش جهنم گذری داشتم. زنی را در حال عذاب دیدم. از علت عذاب پرسیدم. گفته شد گربه ای را بسته بود و آب و غذایش نمی داد و اجازه استفاده از خس و خاشاک زمین را هم به او نمی داد تا گربه به هلاکت رسید. پس خدا به واسطه آن عمل ناشایست عذابش می کند.»
بر طبق این روایات به نظر می رسد اگر ایذاء و آزاری از سوی حیوانات متوجه انسان نبوده یا ضرورتی متوقف بر آن نباشد، انسان مجاز به کشتار حیوانات نیست. بنابراین در آزمایشهای پزشکی که ضرورت دارد آزمونهای مقدماتی بر روی حیوانات آزمایشگاهی صورت گیرد باید به نحوی برنامه ریزی شود که حداقل تلفات حیوانی ایجاد گردد و از کشتار غیر ضروری حیوانات جلوگیری به عمل آید. همچنین اگر به ناچار لازم باشد که حیوانی کشته شود، باید از مرگ توأم با قساوت و بی رحمی خودداری گردد و نیز باید مراقب بود که کثرت کار با حیوانات در آزمایشگاه ها و... سبب بی رحمی و قساوت انسان نشود و به مرگ بی رحمانه و مثله کردن حیوانات نینجامد.

محدودیت ها در بهره برداری از حیوانات

بشر از حیوانات در راههای گوناگون منتفع می شود؛ از جمله در سواری، خوراک، پوشاک و... اسلام حتی در این نوع بهره برداریها هم حد و مرزی برای انسان قائل شده است. از جمله محدودیتهایی که در آنها رعایت حقوق حیوانات مد نظر واقع شده است، عبارتند از:

الف ـ محدودیت در دوشیدن شیر
1ـ اگر جاندار بچه شیرخوار داشته باشد باید به اندازه کفایت تغذیه بچه شیر در پستان مادر نگهداری شود. لذا اگر شیر مادر فقط به اندازه احتیاج تغذیه بچه اش باشد، دوشیدن شیر مادر حرام است. بعضی از فقهای اهل سنت گفته اند: «آنچه که واجب است نگهداری شیر به اندازه رمق بچه است؛ یعنی فقط زنده ماندن بچه حیوان کافی است.» صاحب جواهر می گوید: «ضعف این فتوی روشن است.»
2ـ اگر دوشیدن شیر برای حیوان ضرر داشته باشد، مانند اینکه حیوان نتواند از تغذیه کافی اشباع شود، حرام است.

ب ـ محدودیت در برداشت عسل از کندو
باید مقداری از عسل در کندو بماند تا زنبوران گرسنه نمانند و در صورت احتیاج مانند فصل زمستان مستحب است که بیش از قوت او در کندو نگه دارند.

ج ـ محدودیت در سواری گرفتن و بارکشیدن
ابوذر از پیامبر اکرم (ع) نقل کرده که «هیچ حیوانی نیست مگر آنکه هر صبحگاه از خداوند می خواهد خدایا مالکی به من عطا کن که مرا به علف سیر کند و از آب بنوشاند و بیش از طاقتم بر من تکلیف نکند.» سکونی از امام ششم (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: «حیوان را بر صاحبش حق است (از جمله) بیش از طاقت بار نکند و پشت حیوان را کرسی گفتگو قرار ندهد.» و باز از پیامبر اکرم (ع) نقل شده که حضرت فرمود: «حیوان را بر صاحبش حقوقی است (از جمله) بر پشت حیوان به جز برای خدا درنگ نکند و بیش از طاقت حیوان بر حیوان بار نکند و بیش از تواناییش او را به سیر و سفر وادار نکند.» ابوهریره از پیامبر (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: «پشت حیوان را تخت قرار ندهید چه خداوند حیوان را برای شما مسخر نموده است؛ به قدری سوار شوید که رفع حاجت شود، اگر کجاوه یا بار در پشت حیوان است، مواظب باشید کج نشود.» حماد لحام گوید قطار شتری بر امام صادق (ع) گذشت. حضرت دید بار شتر کج شده است؛ فرمود: «یا غلام اعدل علی هذا الجمل ان الله یحب العدل؛ ای غلام (پسر) با این شتر به عدالت رفتار کن (یا بار را بر شتر استوار ساز) که خداوند عدل را دوست دارد.»
از جمله دستورهای امیرالمؤمنین به مأمور دریافت مالیات جانداران این است که: «مأمور آن قدر پشت حیوان سوار نشود که حیوان به مشقت بیفتد؛ لذا باید برای سوار شدن از همه آن حیوانات با عدالت بهره برداری کند... اگر حیوانی خسته و درمانده باشد، باید برای آن حیوان آسایش بدهد... و در هر چند ساعت مناسب آنها را برای استراحت رها کند.»

دـ نهی از اذیت و آزار حیوانات
قرآن به وجود شعور و درک در حیوانات معتقد است؛ به همین جهت اسلام علاوه بر نهی آزار و اذیت جسمی حیوانات، از آزار روحی آنها نیز به شدت نهی نموده است. از جمله مواردی که در احادیث و روایات در این زمینه به چشم می خورد، می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1ـ نهی از لعن کردن و زدن حیوان امیرالمؤمنین فرموده است: «خدا لعنت کننده کسی است که حیوان را لعنت کند.» همچنین، دشنام و لعنت به حیوان و زدن به صورت آن ممنوع است. «لاتضـر بوا الدواب علی وجوهها فانها تسبح بحمدالله؛ به صورت حیوانات نزنید که همانا آنها پروردگارشان را تسبیح می کنند.» همچنین نقل است امام چهارم با شتری بیست بار (برخی گفته اند چهل بار) به زیارت خانه خدا رفتند و تازیانه ای به حیوان نزدند. از وصایای امام چهارم به فرزند عزیزش امام باقر آن است که: «فرزند من با این شتر بسیار حج نموده ام و یک تازیانه به او نزده ام، آن گاه که این شتر بمیرد، دفنش کن تا درندگان گوشت او را نخورند.» در سفر حج ناقه امام علی بن الحسین (ع) سکندری خورد، حضرت تازیانه را بلند نمود، اما بر حیوان نزد و فرمود: «اگر قصاص نبود، تازیانه ام را می زدم.» این امر به خوبی نشان می دهد که انسان به خاطر زدن حیوان به ناحق مؤاخذه می شود.
2ـ نهی از ذبح حیوانی در مقابل حیوان دیگر جایز نیست حیوانی را در مقابل حیوان دیگری که او را می بیند ذبح کنند. امام علی (ع) فرموده است: «گوسفندی را نزد گوسفند دیگر ذبح نکنید.»
3ـ نهی از جدا کردن بچه حیوان از مادرش از جمله دستوراتی که امیرالمؤمنین (ع) به متصدیان دریافت مالیات جانداران فرموده، این است که: «(مأمور) میان شتر و بچه او جدایی نیندازد.» تردیدی نیست در اینکه مثال شتر و بچه اش به عنوان مصداق است و با در نظر گرفتن علت، حکم شامل همه مادران و بچه های حیوانات می شود. «شکار جوجه پرندگان در آشیانه مادامی که به پرواز در نیامده است، حرام است زیرا جوجه در آشیانه در پناه خدا است.» به طور کلی در کتب فقهی، برداشت جوجه پرنده ها از آشیانه مکروه اعلام شده است.
4ـ نهی از خشونت و اجحاف. امیرالمؤمنین (ع) به متصدی دریافت مالیات جانداران فرمود: «کسی را برای تحویل گرفتن و آوردن حیوان وکیل کن که خشونت نداشته باشد و اجحاف و تعدی بر حیوان ننماید و آنها را درمانده و خسته نکند.... و با حیوانی که سم او شکافته یا در حرکت و راه رفتن خود را می کشد، ملایمت کند.» سکونـی از امام ششم نقـل می کند که از جملـه حقوق حیوان بـر صاحبش ایـن است که: «حیوان را داغ نکند و بر صورتش نزند.»
عبدالله بن جعفر گوید: «حضرت رسول به خانه یکی از انصار داخل شد. شتری را مضطرب دید. حضرت نزد آن شتر آمد و کوهان شتر را دست مالید و نوازشش کرد تا آرام گرفت. سپس فرمود صاحب شتر کیست؟ جوانی نزد حضرت آمد و عرضه داشت من صاحب شترم. حضرت فرمود آیا از خداوند درباره این حیوان نمی ترسی؟ خداوند تو را مالک این حیوان قرار داده، سیرش نمی کنی و شکنجه اش می داری؟» همچنین نقل شده که پیامبر اکرم (ع) با یارانش از حرم گذر می فرمود. آهویی خوابیده بود. حضرت یک نفر را حافظ او قرار داد تا آن حیوان را نترسانند و آزارش ندهند.
5ـ نهی از ویران کردن پناهگاه و لانه حیوانات. از جمله نفقه های حیوان که بر صاحبش واجب است تهیه پناه گاه و لانه است. لانه یا پناه گاه محل آسایش هر جانداری است ویرانی آن باعث آزار روحی و جسمی وی می شود. علاوه بر احادیث و روایاتی که در زمینه نهی از خراب کردن لانه حیوانات وجود دارد، در کتب فقهی هم به این مسأله پرداخته شده است: از ادرار در لانه های خزندگان و در آب نهی شده است. شهید در لمعه ضمن بیان این مطلب، علت نهی از این کار را نیز بیان می کند: «یکره البول قائما ومطحا به فی الهوا و للنهی عنه و فی الماء جاریا و راکدا للتعلیل فی اخبار نهی بان للماء اهلا فلاتؤذوهم.»
جای شگفتی است که اسلام حتی به ریزترین موجوداتی که در هوا و آب هستند و حتی دیده نمی شوند، توجه دارد و راضی به آزار آنها نیست. در سیره ائمه و پیامبر اکرم (ع) بسیار آمده که در خانه خود پرند ه نگهداری و به آنها رسیدگی می کردند؛ از جمله زید گوید در محضر امام صادق (ع) راجع به کبوتر صحبت داشتم. حضرت فرمود: «در خانه خود نگهدارید چه، کبوتـر دوست داشتنی است و بـا حضرت نوح هم کشتی بوده و مأنوس ترین پرنده در خانه است.» ابان از امام ششم (ع) روایت می کند که حضرت فرمود: «در خانه رسول اکرم (ع) یک جفت کبوتر سرخ بود.»
6ـ نواهی در مورد شکار و ذبح. شکار در اسلام آداب و دستورهای مفصلی دارد و در کتب فقهی، احادیث و روایات مباحثی هم چون حرمت شکار در حال احرام، زمان شکار، وسیله شکار، ضرورت شکار و.... را به خود اختصاص داده است. در اکثر این روایات و دستورها رعایت حقوق حیوانات به خوبی دیده می شود؛ از جمله:
الف ـ صید یا ذبح حیوان در شب: در کتب فقهی صید حیوانات وحشی و پرندگان یا ذبح حیوانات در شب مکروه اعلام شده است، مگر هنگامی که ضرورت اقتضا کند. شاید فلسفه کراهت که در آیات متعددی از قرآن هم بیان شده، این باشد که خداوند شب را مایه آرامش و استراحت قرار داده است، لذا به هم خوردن آسایش و آرامش هیچ موجودی حتی حیوانات در شب روا نخواهد بود.
ب ـ وسیله صید: در مورد وسیله صید و ذبح نیز دستورهایی هم چون برنده بودن وسیله (برای آزار ندیدن حیوان)، نهی از قطع و بریدن و مثله کردن اندامی از حیوان قبل از ذبح، متناسب بودن وسیله صید با شکار و... دیده می شود. از جمله اینکه ذبح کردن باید با وسیله آهنی تیز باشد و گرنه جایز نیست مگر در هنگام ضرورت که آن هم باید سعی شود وسیله حتی الامکان تیز و برنده باشد.
ج ـ ضرورت شکار: در احادیث آمده است که شکار حیوانات برای تفریح و بدون احتیاج حرام است. به همین جهت کسی که برای تفریح به شکار می رود، سفرش معصیت است و باید نماز را در این سفر تمام بخواند.
د ـ حرمت شکار جوجه: پرندگان در آشیانه مادامی که به پرواز در نیامده است، حرام است؛ زیرا جوجه در آشیانه در پناه خداست.
هـ ـ حـرمت شکار در حال احـرام: در کتـب فقهی می خوانیـم که از محرمـات احرام، شکار صحراست، از حیث شکار نمودن و خوردن ولو اینکه کسی که محرم نیست آن را شکار کرده باشد. و نیز اشاره کردن و راهنمایی نمودن و بستن و سر بریدن و از جهت جوجه و تخم. پس اگر آن را سر ببرد، بنابر مشهور میته می شود و این احوط است و پرنده ها حتی ملخ در حکم شکار صحرایی می باشند. احتیاط آن است که کشتن زنبور و مورچه در صورتی که قصد اذیت او را ندارند، ترک شود و کشتن جانورانی که در بدن سکونت می گزینند از قبیل شپش و کک و مانند اینها و همچنین است حیواناتی که در بدن دیگر حیوانات می باشند و انداختن آنها از بدن و انتقال دادن آنها از جایشان به جایی که از آن می افتد جایز نیست بلکه احتیاط آن است که آنها را به جایی که در معرض سقوط می باشند، نیز انتقال ندهد....

فلسفه تحریم صید در حال احرام

در فلسفه تحریم صید در حال احرام آمده است که در مراسم حج و عمره انسان به یک نوع ریاضت مشروع الهی دست می زند و به نظر می رسد که تحریم صید در حال احرام به همین منظور است. از این گذشته با توجه به این اگر صید کردن برای زوار خانه خدا کار مشروعی بود این همه رفت و آمدی که هر سال به این سرزمینهای مقدس می شود، نسل بسیاری از حیوانات در آن منطقه که به حکم خشکی و کم آبی حیواناتش نیز کم است، برچیده می شد و این دستور نوعی حفاظت و ضمانت برای بقای نسل حیوانات آن منطقه است. مخصوصا با توجه به اینکه در غیر حال احرام نیز صید حرام و هم چنین کندن درختان و گیاهان آن جا ممنوع است. روشن می شود که این دستور ارتباط نزدیکی با مسأله حفظ محیط زیست و نگهداری گیاهان و حیوانات آن منطقه از نابودی و فنا دارد.
این حکم به قدری دقیق تشریح شده که حتی کمک کردن و نشان دادن و ارائه صید به صیاد نیز تحریم گردیده است. اسلام احکام شکار را به طور یقین تشریح نموده است و سیره ائمه هم نشان می دهـد که بـه طور کلـی شکار و صیـد حیوانات از نظـر ایشان چندان مطلـوب و پسندیده نبوده و آن را موجب سیاهی قلب می دانستند. نهی از آزار حیوانات و رعایت حقوق آنان در احادیث و روایات بسیار مفصل و دقیق است و حتی کوچکترین مسائل از نظر دور نمانده است به طوری که در حدیث آمده است سزاوار است کسی که شیر را می دوشد، ناخن های انگشتان را بگیرد تا حیوان اذیت نشود. ذکر همین مقدار نشانگر اهمیتی است که اسلام به حقوق حیوانات داده است.

غیب گویی با توجه به رفتار حیوانات
بشر همواره به سرنوشت خود علاقه مند بود و وسیله ای می جست تا از آن خبری یابد. لذا در این راه به همه چیز اعم از ستارگان، زمین، رؤیا و حتی پرندگان و حیوانات توجه کرده و با آنها فال گرفته و غیب گویی کرده است. در این راه برای پیش بینی سیر بیماری و درمان نیز از درون و بیرون حیوانات یاری می گرفته است. گاه این پیشگوئی ها منجر به حوادث ناگوار و آزار و اذیت حیوانات هم می شده است. فال گیری از روی رفتار حیوانات، خطوط شانه گوسفند، دیدن دل و جگر حیوانات یا نگریستن پرواز طیور و... صورت می گرفت. مسلما چگونگی پرواز پرندگان، جگر یا نشانه حیوانات و غیره به هیچ وجه تأثیری در اطلاع از آینده ندارد و اگر گاهی پیشگویی به حقیقت پیوسته است، یا بر حسب تصادف بوده و یا توان نفسانی و قوه واهمه ناشناخته گوینده است که نکته ای را بیان کرده و بعدا مصداق حقیقی پیدا کرده است.
پیشگویی در میان اعراب و ایرانیان به شدت رواج داشت. به قول جرجی زیدان اعراب پس از اسلام نیز همانند سایر ملتهای معاصر از چنگ کهانه و عرافه یعنی غیب گویی از گذشته و آینده و فال گیری از آهنگ پرواز پرندگان رهایی نیافتند. در قرآن مجید، آیات متعددی در مورد تطیر و بیهـودگی آن دیده می شـود؛ از جمله آیه 131 اعراف، آیه 47 نمل و 18 و 19 یس. در سوره مبارکه یس چنین آمده است: «قالوا انا تطیرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنکم و لیمسنکم منا عذاب الیم* قالوا طائرکم معکم ائن ذکرتم بل انتم قوم مسرفون؛ گفتند: ما شما را به فال بد گرفته ایم، وجود شما شوم و مایه بدبختی شهر و دیار ماست. اگر از این سخنان دست بر ندارید، مسلما شما را سنگسار خواهیم کرد و مجازات دردناکی از ما به شما خواهد رسید. (رسولان گفتند) شومی شما از خود شماست و اگر درست بیندیشید به این حقیقت واقف خواهید شد. شما گروهی اسرافکار و متجاوزید.»
«تطیر» به معنای فال بد زدن است و ریشه اصلی کلمه «طیر» به معنای پرنده می باشد. عرب، فال بد را غالبا به وسیله پرندگان می زد، مثلا گاهی صدا کردن کلاغ را به فال بد می گرفت و گاهی پریدن پرنده ای را از دست چپ نشانه تیره روزی می پنداشت. آل فرعون هرگاه دچار ناراحتی و مشکلی می شدند فورا به موسی (ع) و پیروانش نسبت می دادند و می گفتند این از شر قدم اینها است. (اعراف/  131) این طرز فکر مخصوص فرعونیان نبود، قرآن مجید می گوید دشمنان پیامبر اسلام (ع) نیز در برابر او چنین منطقی داشتند. (نساء/ 78) و در جای دیگری می گوید انسانهای منحرف چنین هستند. (فصلت/ 50)
همان طور که گفتیم فال نیک و بد در میان انسان ها و اقوام مختلف رواج داشت این امر اثر طبیعی ندارد اما بی تردید اثر روانی می تواند داشته باشد، فال نیک غالبا مایه امیدواری و حرکت، و فال بد موجب یأس و نومیدی است. شاید به همین دلیل است که در روایات اسلامی از فال نیک نهی نشده، اما فال بد به شدت محکوم گردیده است. در حدیث معروفی از پیامبر (ع) نقل شده: «تفالوا بالخیر تجدوه؛ کارها را به فال نیک بنگرید تا به آن برسید.» در مورد فال بد که شدیدا مذمت شده از پیامبر (ص) نقل شده است: «الطیره شرک؛ فال بد زدن یک نوع شرک به خداست.» از امام صادق (ع) در مورد اثر فال چنین آمده است «الطیره علی ما تجعلها، ان تهونتها تهونت، وان شددتها، تشددت وان لم تجعلها شیئا لم تکن شیئا؛ و فال بد اثرش به همان اندازه است که آن را می پذیری، اگر آن را سبک بگیری کم اثر خواهد بود و اگر آن را محکم بگیری پر اثر و اگر به آن اعتنا نکنی هیچ اثری نخواهد داشت.»

نهی مسابقاتی که منافی حقوق حیوانات باشند
تفریح با حیوانات همواره مورد توجه بشر بوده است. اسلام همان طور که تفریحات و مسابقات سالمی مثل اسب دوانی و شتر سواری را تشویق و حتی شرط بندی بر سر آنها را مجاز شمرده از تفریحاتی که باعث تضییع حقوق حیوانات می شود، به شدت نهی کرده است. در عصر جاهلیت بعضی افراد در کشتن شترهای خویش با یکدیگر مسابقه می گذاشتند و هر کس تعداد بیشتری از شترهای خود را می کشت، غلبه و پیروزی از آن وی بود. این عمل را معاقره می خواندند. در کتب لغت عقر به معنای قطع کردن پای حیوان است و وجه تسمیه کشتن شتر ها و معاقره این بود که اول یکی از چهار پای را با ضربه شمشیر قطع می نمودند و چون به زمین می افتاد، نحرش می کردند. گویی قطع پای شتر پیش از کشتن یکی از شرایط این مسابقه بود و این خود نمونه واضح آزار و اذیت حیوان پیش از قربانی کردن بود.
ریشه روانی این عمل، خود خواهی، تفوق طلبی، ریاکاری و فخرفروشی بود. مسابقه دهندگان گوشت شترهای نحر شده را به رایگان در اختیار عموم می گذاردند، و در واقع با این بذل و بخشش به کار خلاف اخلاق خود لباس فتوت و انفاق می پوشاندند و عمل قبیح خود را زیبا نشان می دادند. پیامبر (ع) این مسابقه خلاف اخلاق را ممنوع کرد و جنبه انفاق و احسان آن را نادیده گرفت و پیروان خود را از چنین رقابت جاهلانه و زیانباری که مایه فساد اجتماعی و کینه توزی بود، برحذر داشت. به علاوه از قطع کردن پای حیوانات زنده که یک عمل غیر انسانی و از رسوم قبیح دوره جاهلیت بود، نهی فرموده آن را غیر مشروع اعلام کرد. در لسان العرب آمده است: «فی الحدیث لاعقر فی الاسلام. ان النبی (ع) نهی عن معاقره الاعراب.»
از دیگر تفریحات مرسوم در زمان جاهلیت که هنوز هم در جوامع و ملل گوناگون دیده می شود، مسابقه از طریق به جنگ انداختن حیوانات بود. طرفین مسابقه دو حیوان نظیر خروس یا سگ را وادار به جنگیدن با هم می کردند و هر حیوان که می برد، آن طرف برنده محسوب می شد و تماشاچیان هم بر سر برد و باخت آنها شرط بندی می کردند. پیامبر (ص) این کار غیر انسانی را به شدت نهی و قدغن نمودند. « هی رسول الله (ص) عن تجریش البهائم؛ پیامبر (ص) از اینکه حیوانات را وا دارند که با هم بجنگند و زور آزمایی کنند نهی فرمود.»
از امام ششم (ع) در مورد جنگ انداختن میان دو حیوان می پرسند. «فقال: کله مکروه؛ تمام اینها را مکروه می دانم.» خداوند لعنت کند کسی را که یال و دم اسب را که وسیله دفاع اوست، قطع کند. همچنین در «وسایل الشیعه» آمده است شکار حیوانات برای تفریح و بدون احتیاج حرام است. بنابراین سفر کسی که برای تفریح به شکار می رود، سفر معصیت بوده و باید نمازش را تمام بخواند.

حقوق حیوانات در غرب

امروزه با وجود توسعه روشهای جدید بیولوژی مولکولی و بیوتکنولوژی، استفاده از مدلهای حیوانی برای تحقیقات پزشکی و زیستی اهمیت خود را حفظ کرده است. استفاده از حیواناتی نظیر انواع موشهای بزرگ (رات) و کوچک (سوری)، خرگوش، خوکچه هندی، سگ، گربه، قورباغه و... در آزمایش ها، موجب کشف داروها و روش های مفیدی شده و جان انسان های زیادی را در دنیا نجات داده است؛ اما آنچه که امروزه ذهن بسیاری از افراد و گروه ها خصوصا طرفداران حقوق حیوانات، گروه های مذهبی و زیست محیطی را به خود مشغول داشته، این است که حد مجاز این تصرف ها و آزمایش ها چقدر است؟ آیا می توان برای رسیدن به مقاصد و اهداف انسانی به هر نوع انتفاعی از حیوانات دست زد؟ طرفداران نظریه «رفاه حیوانات» معتقدند منافع و حقوق حیوانات باید از دو جهت مورد توجه قرار گیرد:
1ـ به طور انسانی مورد انتفاع قرار گیرند؛
2ـ رنج غیر ضروری نبرند.
البته هواداران حرکت مدرن حمایت از حقوق حیوانات، به طور افراطی این قضیه را مد نظر دارند و معتقدند منافع و حقوق حیوانات نباید قربانی شود، حتی اگر به سود انسان ها باشد یا انتفاع از حیوانات به طور انسانی و با نبود رنج غیر ضروری باشد. هر موجودی غیر از انسان حقوقی دارد که عملکرد آن حقوق شبیه عملکرد حقوق انسان است. حیوانات دارای ارزش ذاتی خاصی هستند که احترام به آن مانع از آن می شود که به طور انحصاری برای اهداف انسانها تربیت شوند یا مورد آزمایش قرار بگیرند. گرچه نظریاتی افراطی از این دست در عمل موفقیت چندانی کسب نکرده اند، اما بی شک تصویب قوانین ویژه در زمینه کار با حیوانات در آزمایشگاه ها و تحقیقات تحت تأثیر مباحثی هم چون تفکر در مورد حیوانات، حقوق حیوانات، آسایش حیوانات، آزادی حیوانات و نیز تحت نفوذ انجمن های قدرتمندی بوده است که در این خصوص فعالیت دارند. قوانین حمایت از حیوانات انگلستان، آلمان، نیویورک، اسپانیا و بلژیک و انجمن ها و جمعیت هایی نظیر جمعیت ضد کشتار حیوانات زنده و جامعه جهانی حفظ و حمایت پرندگان حرکتهایی به سوی حفظ حقوق حیوانات به شمار می روند.
در سال 1876م در انگلستان قوانینی به تصویب رسید که بر اساس آن شرایط نگهداری و کار با حیوانات در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی به صورت ضابطه مند درآمد. بر اساس این قوانین، افرادی که در تحقیقات خود از مدل حیوانی استفاده می کنند، باید دارای گواهینامه های مخصوص باشند. چنین گواهینامه هایی از سوی مراجع ذی صلاح تشکیل شده در دانشگاه ها و مؤسسات تحقیقاتی صادر می شود. هم اکنون کمیته هایی در دانشگاه های مـختلف جهان اعم از آمریکا، کانادا و انگلستان تشکیل شده است تا بر کار تحقیقات روی حیوانات نظارت کنند. بر اساس قوانین طرح شده در این کمیته ها، یکی از وظایف اخلاقی محققان، مسؤولیت پذیری آنها در برابر حیوانات تحت نظارتشان است.
مواردی هم چون مکان نگهداری، تغذیه، گرما، سرما و بهداشت محل باید برای آسایش حیوانات از سوی محقق مورد توجه واقع شود و محقق باید بر اساس ضوابط مشخص شده با حیوان کار کرده، از انجام دادن روش هایی که باعث ایجاد درد و ناراحتی در حیوان می گردد به جز در شرایط خاص و استثنایی خودداری ورزد. هم اکنون نیز در بسیاری از سمینارهای بین المللی یکی از شروط پذیرش مقالات، رعایت اخلاق در هنگام کار با حیوانات آزمایشگاهی است. پیشرفت های روز افزون علمی ـ تحقیقاتی از مسائلی است که گاه موجب بروز بحث و جدال در محافل علمی، اخلاقی و حقوقی جهان می شود؛ زیرا گاهی این پیشرفت ها در قالب تعاریف و چهارچوب های قانونی نمی گنجند و از مرزهای اخلاقی و قانونی فراتر می روند. در حال حاضر پیشرفتهای موجود در زمینه مهندسی ژنتیک و تحقیقات بیوتکنولوژی که منجر به ایجاد فرمهای تغییر یافته حیات در موجودات شده است، از جمله مسائل بحث برانگیز این محافل است. از جمله فرمهای تغییر یافته توسط روش های مهندسی ژنتیکی، «آن کوموس» یا «موش تغییر یافته هاروارد» است که موجب جدال زیادی در کانادا، انگلستان و آمریکا شده است.
موش هاروارد یک موش معمولی است که مورد مهندسی ژنتیکی قرار گرفته و با ایجاد یک سلسله ژن مخصوص در آن سعی شده فرمهای ویژه سرطان در آن توسعه داده شود و به انواع سرطان حساس شود که اثری بسیار مفید برای تحقیقات پزشکی به شمار می رود و دانشگاه هاروارد کانادا تقاضای ثبت «آن کوموس» را هم به عنوان یک «سلسله ژن مخصوص در موش» و هم برای خود موش تحت عنوان اختراع کرده است که در مورد ثبت سلسله ژن مشکل خاصی وجود ندارد و ثبت شده است؛ اما آنچه که موجبات جدال زیادی شده است ثبت یک «موجود زنده» ولو تغییر یافته، به عنوان اختراع و نوآوری است. جدال و بحث در مورد حق ثبت حیات مخلوقات، موضوع جدیدی نیست. نخستین بار به سال 1972م در آمریکا، «آناداچاک روبرتی» در مورد مهندسی یک باکتریم که پترولیوم موجود در نفت را شکسته بود، تقاضای حق ثبت کرد که ابتدا آمریکا رد شد و پس از چند بار تأیید و رد شدن در دادگاه تجدید نظر فدرال و اداره حق ثبت، سرانجام هر چیزی که توسط انسان ساخته شود از جمله زندگی باکتریایی، قابل ثبت اعلام گردید.
در حال حاضر سؤال اساسی این است که مرز بین فرمهای تغییر یافته حیات یا به عبارتی فرمهای برتر حیات با فرمهای پست حیات کجاست؟ انسان در این مرزبندی چه جایگاهی دارد و آیا انجام تغییرات ژنتیکی و مولکولی در حیوانات و ایجاد فرمهای برتر حیات و به طور کلی حیات موجودات زنده می تواند تحت عنوان یک اختراع و نوآوری به ثبت برسد یا نه؟ در واقع جدال بر سر سه زمینه است: فرم پست، فرم برتر و انسان.
طبق نظراتی که وجود دارد، موجوداتی هم چون باکتری ها، ویروس ها، پروتوزوآها (تک یاخته) و گیاهان، فرم پست حیات، و همه حیوانات به جز انسانها، فرمهای برتر حیات را تشکیل می دهند. پس انسانها در چه طبقه ای قرار می گیرند؟ آیا انسانها فرم خیلی برتر حیات هستند یا فرم مخصوص حیات؟ یا طبق مفهوم سنتی تری تنها فرم حیات است که روح دارد؟ یک نظریه این است که تمایز انسان از سایر مخلوقات و موقعیت خاص آن یک مسأله متافیزیکی و مذهبی است و از نقطه نظر مذهب توحیدی، بشر از موقعیتی متمایز برخوردار است، اما از نظر علمی و از منظر بیولوژی مولکولی انسان با سایر موجودات تفاوتی ندارد.
وقتی جامعه علمی در 5 دسامبر 2002م اعلام می کند با بررسی رشته کامل ژنوم موش، ما انسانها 99% ژن های خود را با موش ها تقسیم کرده ایم، حتی اگر ندانیم 1% باقیمانده تفاوت در ژن چیست، این مقدار ناچیز نمی تواند ما را در مقایسه با سایر حیوانات، موجوداتی متمایز و مخصوص بسازد. دی. ان. ای به ما می گوید که ما ترکیبی مشابه با ماده دی. ان. آی سایر فرمهای حیات داریم که همان آمینو اسیدها و پروتیئن ها هستند و با یک کد 4حرفی (حروف شیمیایی) نوشته می شوند و در تمام موجودات اعم از موش، انسان، باکتری، ماهی و... مشابه است. لذا در کتاب دی. ان. ای جایی برای چنین طبقه بندی های شکننده به عنوان فرمهای پست و برتر حیات نیست و در واقع ما انسانها هستیم که تمایزهای مذهبی و متافیزیکی را وارد حیطه ساختارهای حقوقی کرده، طبق آنها بشر را در طبقه مخصوص قرار می دهیم در حالی که این تمایز از نظر علمی، کاذب و بی اهمیت است. گروه های زیادی در دنیا مخالف ثبت موجودات زنده ای هم چون پستانداران به عنوان اختراع هستند که از جمله آنها طرفداران محیط زیست، مذهبی ها، اخلاق گراها و طرفداران حقوق حیوانات هستند.
آنها در مورد آینده ای که دانشمندان در تمامیت حیوانات دخالت کنند، اخطار داده اند و معتقدند حیات موجودات زنده هر چند آن موجودات مورد تغییرات ژنتیکی قرار بگیرند، قابل ثبت نیست. یکی از قضات دادگاه فدرال کانادا معتقد است محققان دانشگاه هاروارد یک پروسه و روش ژنتیکی را اختراع کرده اند که طبق آن موش به سرطان حساس باشد، این قابل ثبت است، اما در مورد خود موش می گوید: «من حتی در وسیع ترین تفسیر هم نمی توانم پیدا کنم که یک موش ماده خام و به عمل نیامده ای باشد که با آنچه مخترعان انجام داده اند، کیفیت جدیدی پیدا کرده باشد. مسلما معرفی و عرضه ژن موشها جدید است، اما خود موش چیز جدیدی نیست.» به همین علت در کانادا ادعای اختراع روش و پروسه مزبور پذیرفته شده، اما ادعا روی خود پستانداران رد شده است.
او اضافه می کند: «مهندسی ژنتیکی موش فی نفسه مقدار کمی از مشخصه های موش را کنترل می کند، ولی راهی برای جدا کردن ژن انتقالی از باقیمانده موش نیست... سایر مشخصه ها در مورد موش کاملا مستقل از دخالت انسان است... متقاضی ثبت جز ادعا در مورد عرضه ژن انتقالی (ترانس ژن) نمی تواند هیچ ادعایی در مورد کوچکترین کنترل روی هر زمینه و جنبه پستاندار کند یا ادعا کند که قادر است دوباره یک پستاندار را بسازد.» وی معتقد است «آن کوموس» ازدواج بین طبیعت و دخالت انسان است، اما به هر حال یک فرم پیچیده حیات است که با مشخصه ها و پارامترهای کنونی قانون ثبت، مطابقتی ندارد و فقط در صورتی قابل ثبت به عنوان اختراع خواهد بود که مجلس مقررات را تغییر دهد. یک عبارت کلیدی در قانون ثبت بیان می کند که حق ثبت در مواردی داده می شود که موضوع مورد تقاضا «ساخته جدید و مفید یا ترکیب موضوع (مواد)» باشد.
مخالفان ثبت «آن کوموس» یا سایر حیوانات، معتقدند که عبارت «ساخته و مصنوع» به پروسه یا محصول مکانیکی غیر زنده دلالت می کند و «ترکیب موضوع» هم می تواند برای فرمهای کوچکتر حیات مثل مخمر به کار رود نه اینکه فرمهای برتر حیات را در بر گیرد، با این وجود برخی معتقدند «تغییرات عمیق سلولی» در یک موش می تواند، به عنوان «ترکیب موضوع» به شمار آید و به عنوان اختراع ثبت شود. ای. پی. او و اداره ثبت اروپا در 14 جولای 1989م تقاضای ثبت «آن کوموس» را طبق ماده 53 کنوانسیون حق ثبت اروپا رد کرد. این ماده حق ثبت روی حیوانات را رد می کند، زیرا طبق این ماده اگر اختراع مخالف اخلاق عمومی باشد، نمی توان به آن حق ثبت اعطا کرد. اما با مخالفت های زیادی که صورت گرفت سرانجام بخش رسیدگی کننده در دوم اکتبر 1991م تقاضای ثبت «آن کوموس» را پذیرفت با این تفسیر که هدف تقاضای ثبت برای «آن کوموس»، آسانتر کردن تحقیقات روی سرطان و پیشگیری از سرطان است و این هدف از چنان ارزش و اهمیت برخوردار است که هر ضرری مانند رنج بردن حیوانات مربوط در مقابل آن ناچیز است. در حال حاضر مسأله ثبت فرمهای برتر حیات در اروپا و آمریکا پذیرفته شده است و فقط در کانادا مورد مناقشه است. دادگاه فدرال کانادا در سال 1998م تقاضای ثبت در مورد «آن کوموس» را رد کرد، ولی دو سال بعد دادگاه تجدید نظر این تقاضا را پذیرفت و به دانشگاه هاروارد حق ثبت اعطا شد.
اخیرا دادگاه عالی کانادا در پایان سال 2002م در پژوهشی که توسط اداره مالکیت معنوی کانادا صورت گرفت، حکم کرده است که «آن کوموس» ترکیبی از مواد نیست، بنابراین به عنوان یک نوآوری نمی توان به آن حق ثبت اعطا کرد، بلکه فرمهای برتر حیات فقط تحت جهت گیری شفاف و روشن مجلس قابل ثبت خواهد بود. لذا در حالی که آمریکا و اروپا حق ثبت روی همه چیزهایی که مورد اصلاح و تغییر ژنتیکی قرار گیرند، اعم از میکروب و پستاندار و انسان و غیر انسان را پذیرفته اند، کانادا در این زمینه درنگ کرده و تصمیم گیری را به اصلاح قانون ثبت توسط مجلس واگذار کرده است. اکنون انسانها تنها موجوداتی هستند که هنوز تحت محدودیت های حق ثبت باقی مانده اند و علی رغم تلاش هایی که برای توجیه ثبت محصولات ناشی شده از انسان می شود، تا کنون هیچ کشوری نتوانسته راه رهایی این مسأله را از گرداب مسائل سیاسی و فلسفی که مرتبط با انسانیت هستند بیابد.
معیار های اخلاقی نیز به طور واضحی نشان از نارضایتی تأسیس قابلیت ثبت روی انسان دارد. این مسأله موضوع حقوق مالکیت است و برخی معتقدند بیش از 200 سال است که در «کامن لا» بیان شده که مردم نمی توانند مالک مردم شوند و این در منشور حقوق و آزادیهای کانادایی ها هم به وضوح ذکر شده که یک انسان نمی تواند تا جایی تنزل پیدا کند که به صورت مال و کالای شخصی دیگر در بیاید.

نتیجه
از مباحث مطرح شده می توان چنین نتیجه گرفت:
1ـ همه مخلوقات خداوند و از جمله حیوانات از حقوقی برخوردارند.
2ـ دین اسلام قوانین و دستورهای جامعی در زمینه حقوق حیوانات بیان داشته است و این قوانین آن چنان دقیق و مفصل بیان شده اند که در نوع خود بی سابقه اند.
3ـ در ایران باستان و فرهنگ سایر اقوام ملل نوعی مقررات غیر الزامی و بیشتر اخلاقی در زمینه ترحم و خوش رفتاری با حیوانات وجود داشته است.
4ـ امروزه بسیاری از مکاتب اخلاقی دنیا خصوصا طرفداران حقوق حیوانات معتقدند انسان ها حق ندارند برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود منافع و حقوق حیوانات را نادیده بگیرند و انجام آزمایش ها و تغییرات ژنتیکی تا حدی جایز است که موجب آسیب رساندن به حیوانات و مخاطرات احتمالی برای محیط زیست نشود.
5ـ در حال حاضر بسیاری از کشورهای دنیا دارای قانون حمایت از حقوق حیوانات می باشند. در ایران، علی رغم پیشینه اسلامی بودن و داعیه حمایت از ارزش های اخلاقی، در زمینه حقوق حیوانات به جز یکسری مواد قانونی پراکنده، هیچ قانون مستقل و مدونی وجود ندارد و به این مسأله توجه جدی نمی شود؛ در حالی که با تطبیق و بررسی مقررات اسلام و سایر کشور های دنیا می توانیم بهترین و پیشرفته ترین قانون حمایت از حقوق حیوانات را تهیه کنیم.

 

منـابـع

شيما پورمحمدي- مقاله گستره حقوق حیوانات در اسلام و غرب- سایت دادخواه

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد