تفاوت مفهوم نیروانه در مکاتب هینیانه و مهایانه بودایی
فارسی 4258 نمایش |با توجه به مباحثى که در پیرامون نیروانه در آیین مهایانه مطرح است و با مقایسه با بحث نیروانه در هینیانه نتایج ذیل آشکار مى شود:
1. در آیین مهایانه نیروانه ساحتى دیگر از این عالم است، نه به این معنا که قلمرو خاصى وجود دارد که نیروانه در آنجا محقق مى شود، بلکه به این معنا که ویژگى هاى آن با ویژگى هاى عالم مادى متفاوت است. وگرنه عالم نیروانه عالمى محیط به عالم مادى است. نیروانه عالم مطلق است و سنساره عالم پدیدارى. اما این دو عالم و ساحت از همدیگر جدا نیستند و اینکه نیروانه پدید آید یا سنساره بستگى به بینش ما دارد. اگر مطلق را در قالب شکل و فرم (یعنى از طریق ابزار شناخت دنیوى) بنگریم، سنساره به وجود مى آید و اگر به عالم پدیدارى، آزاد از شکل و فرم (یعنى از طریق شهود و شناخت مستقیم) بنگریم مطلق است. این به این معنا است که در عالم یک حقیقت بیشتر وجود ندارد و چگونگى نگرش ما به این حقیقت، آن را مطلق (یعنى وحدت یکپارچه) مى نمایاند یا داراى شکل و فرم (یعنى داراى اجزاى متمایز). اما این نگرش متفاوت به معناى امر ذهنى نیست، بلکه بستگى به چگونگى وجود انسان دارد. یعنى اگر انسان در یک مرتبه وجودى قرار دارد که جز از طریق حواس و قابلیت هاى مادى وجود خویش راه دیگرى براى شناخت عالم ندارد، او در سنساره قرار دارد و هر گاه به بینش مستقیم و شهودى دسترسى پیدا کند، مى تواند آن حقیقت را مطلق ببیند. البته با توجه به مفهوم ترى کایه حتى آنگاه که انسان به مرتبه شهود و بینش مستقیم نیز برسد، مرتبه سنساره در جاى خودش حقیقتى هر چند نسبى دارد و شخصى که چنین بینشى پیدا کرده است، بر طبق آیین مهایانه، مى تواند در سنساره بماند و این بدین معنا است که با رسیدن به بینش شهودى، بینش از طریق حواس و ابزار مادى از بین نمى رود، بلکه آن هم در جاى خویش وجود دارد. از اینجا است که تفاوت بین نیروانه در آیین هینیانه و مهایانه پدید مى آید، زیرا در بینش هینیانه اى نیروانه امرى فراسوى عالم مادى و به کلى جداى از جهان مادى است و با قطع علائق مادى و خاموشى دلبستگى هاى کرمه ساز، آدمى خود به خود به نیروانه مى رسد و ارتباط او با سنساره قطع مى شود و تنها در مدت نیروانه قبل از مرگ است که ارهت مى تواند به دیگران کمک برساند. با مرگ، رابطه ارهت با عالم سنساره قطع مى شود. اما بر طبق بینش مهایانه نه تنها این ارتباط قطع نمى شود، بلکه اصولا فیض از عالم مطلق، یعنى درمه کایه و نیمه مطلق، یعنى سم بوگه کایه همواره به عالم نیرمانه کایه مى رسد و بوداى تاریخى (گوتمه) از آن عالم براى نجات انسان ها آمده، و تجلى درمه کایه بوده است. در اینجا ممکن است این سؤال پیش آید که این طرز تلقى از نیروانه ممکن است با آنچه در بعضى فرقه هاى مهایانه مطرح است، سازگار نباشد و از این رو، به طور مطلق نمى توان نیروانه را نزد مهایانه ساحت وجودى دیگرى از عالم دانست، زیرا آموزه اى در میان مهایانه مخصوصا در مکتب مادیمیکه و یوگاچاره مطرح است که همه چیز و از جمله نیروانه را تهى مى دانند. پس نیروانه دیگر صرف عدم محض است و نمى تواند به عنوان ساحتى از وجود مطرح شود. پاسخ این سؤال را باید در رویکرد بعضى از محققان غربى به مسئله تهیت در آیین بودا دانست که آنها با کج فهمى خویش خیال کرده اند که تهیت در آیین بوداى مهایانه به معناى پوچ گرایى است و براى عالم وجود هیچ حقیقتى قائل نیست. در حالى که مفهوم تهیت اولا اختصاصى به آیین مهایانه ندارد و در آیین بوداى قدیم و هینیانه نیز مطرح بوده است و ثانیا مفهوم تهیت در مورد درمه هاى مشروط و نسبى به یک معنا و در مورد مطلق به معناى دیگرى مطرح بوده است که هیچ یک به معناى پوچ گرایى نیست. درمه هاى مشروط از این جهت که متغیر هستند و فاقد خود، و صرفا پدیدار هستند، تهى تلقى مى گردند. پس آنها وجود دارند، ولى وجود آنها صرفا پدیدارى است و شناخت تهیت آنها راهى به سوى تجربه شهودى است. اما مطلق از آن جهت تهى است که هیچ تمایز و دوئیتى در آن وجود ندارد. ثالثا خود مهایانه اى ها از اینکه از واژه شونیتا پوچ گرایى به ذهن آید برحذر داشته اند و همواره با چنین تلقى اى جنگیده اند.
2. یکى از مباحث جالب در آیین مهایانه، در رابطه با نیروانه، چیزى است که مى توان از آن به وحدت وجود تعبیر کرد. اتحاد نیروانه و سنساره و درمه کایه و عالم مادى یکى از محورهاى اختلاف بین هینیانه و مهایانه نیز است. مهایانه هم در بحث وجودشناسى و هم نجات شناسى بر این ارتباط تأکید دارد. در بحث وجودشناسى عالم مادى تجلى نیروانه و درمه کایه است و فیض درمه کایه به طور مرتب بر عالم مادى جارى و سارى است و در بحث نجات شناسى نیز درمه کایه با تجلى در دو ساحت سم بوگه کایه و درمه کایه راه نجات را هموار مى سازد. با حضور نیروانه نزد طالبان نجات و اتحاد آنها با آن، راه نجات نه تنها نزدیکتر است، بلکه جنبه هاى عاطفى نیز براى طلب نجات و حرکت در آن قوى تر مى شود.
3. هم هینیانه و هم مهایانه بر این مطلب تأکید دارند که نیل به نیروانه سیرى سلسله مراتبى است که کم کم حاصل مى شود. در هینیانه از هشت مرحله کمال و هشت مقام سخن به میان آمده است و در این رابطه به رود رسیدگان، یک بار بازآیندگان، بى بازگشت ها و ارهت ها، چهار دسته کلى را تشکیل مى دهند. در مهایانه نیز از چهار دسته اصلى از به نیروانه رسیدگان یا چهار نیروانه سخن به میان آمده است. اینها همه نشان مى دهد که رسیدن به نیروانه تدریجى است.
4. یکى از آموزه هاى مهم در آیین بوداى مهایانه نیل به نیروانه به واسطه میانجى است، نه با سعى و تلاش و مراقبه فردى. در آیین هینیانه فقط یک راه براى خلاصى از چرخه سنساره وجود دارد: زهد و ترک و خاموش کردن دلبستگى. لیکن در مهایانه علاوه بر آن، بوداسف ها و بودایان میانجى اى وجود دارند که مى توان با توکل و توسل به آنها به نجات رسید، یعنى آنها مى توانند همان فرایند نجات و رسیدن به نیروانه را که با زهد و ترک ورزى به دست مى آید، در انسان ایجاد کنند. از طرف دیگر با توجه به مفهوم ترى کایه آنها بودایان و بوداسف هاى واسطه را صرفا کسانى نمى دانند که با تلاش و کوشش خود به این مقام رسیده اند، بلکه تجلیات درمه کایه در این جهان براى نجات، بودایانى را درپى دارد که به نجات بشر برمى خیزند.
منـابـع
محمدعلى رستمیان- فنا و نیروانه- انتشارات باشگاه اندیشه
ع. پاشایى- فصلنامه هفت آسمان شماره 8- فصل دوم- مقاله بینش مقام حقیقت در آیین بودا و عرفان اسلامى
ع. پاشایى- هینهیانه- مؤسسه نگاه معاصر- تهران 1380
د. ت. سوزکى- راه بودا- ترجمه ع. پاشایى- نشر نگاه معاصر- تهران 1380
هانس ولفگانگ شومان- آیین بودا- ترجمه ع. پاشایى- انتشارات فیروزه- تهران 1375
جان سى مارالدو- فصلنامه هفت آسمان شماره 20- فلسفه بودایى در ژاپن- ترجمه محمدعلى رستمیان
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها