ظهور فرقههای اسلامی (زمینه های درونی و بیرونی)
فارسی 2754 نمایش |در قسمت دوم بررسی بسترها و زمینه ها درونی و بیرونی ظهور فرقه های اسلامی به دو مورد دیگر از عوامل بیرونی چون: عامل انسانی، عوامل اقتصادی و عوامل درون دینی پرداخته می شود.
عامل انسانی
واقعیت انکارناپذیر آن است که نه دین و آموزه های دینی در خلا شکل می گیرد و نه گسترش و تدوین این آموزه ها در فضایی صددرصد خالص و دور از هرگونه تاثیر عامل انسانی صورت می پذیرد. مخاطب دین انسانها هستند و آنان که از دین و متون دینی برداشت می کنند و برای کلیات آمده در این متون به بیان جزئیات می پردازند همین انسانهایی هستند که هر کدام با دیگری سرشت، انگیزه ها، اهداف و بستر فکری متفاوتی دارند و همین تفاوت در عملکرد آنها و در برداشت و باور آنان اثرگذار است. هرچند آن گونه که شهرستانی می نویسد، نخستین شبهه ها برای انسان از فریب شیطان و از پیروی انسان از هوس ها زاده شد، اما این نمی تواند همه تاثیر عامل انسانی در تفاوت رویکردها و نگرشها باشد؛ انسانها با همدیگر متفاوت هستند و «خواست ها و تمایلات و مزاج آنان نیز با همدیگر متفاوت است و هر کس در فضای ویژه ای که خواست ها و گرایش های او برایش ساخته است درک می کند و آن سان که ویلیام جیمز معتقد است تاریخ فلسفه، تاریخ برخورد میان مزاجهای بشری است». (بنگرید به: ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه، ص 8.)
روشن است که مناسب این مزاج متفاوت هر کس و هر طایفه به سویی می رود. گواه روشن این تفاوت طبع انسانها را باید به ظهور نحله های رنگارنگ در عراق و فراز و فرودهای غیر منتظره جنبش های سیاسی و اجتماعی در این سرزمین که طبعی تنوع طلب داشته اند، از یک سو، و بقای محیطی چون مدینه بر مذاهبی بسیط و عمدتا اهل ظاهر، از سوی دیگر، جست وجو کرد.
عوامل اقتصادی
اصولا عوامل و انگیزه های اقتصادی در تحولات اجتماعی و فکری زندگی انسان تاثیری مستقیم یا غیرمستقیم دارند و رد پای این دسته از عوامل را کم یا زیاد در بسیاری از جنبشها و فراز و فرودهای تاریخ می توان دید. رد اسلام نیز به ویژه پس از فتوحات و پس از برقراری نظامهای مالی مبتنی بر تفاوت و گاه تبعیض نژادی میان عرب و غیرعرب و نوسان سیاست اقتصادی در وضع جزیه و خراج یا برداشتن این تکلیف مالی از شانه غیرعربها تاثیری روشن در اسلام آوردنها و از دین برگشتگی های پی درپی داشته است و در این گیر و دار کسانی که به منافع خزانه می اندیشیده اند بیشتر برستاندن جزیه حتی از اسلام آوردگان غیرعرب تاکید داشته اند و در برابر، کسانی که به مصلحت دعوت می اندیشیده اند جزیه را از اسلام آوردگان غیرعرب برمی داشته اند تا به بهای کاسته شدن از درآمد خزانه بر شمار مسلمانان افزوده شود. برای نمونه در منابع تاریخی نقل شده که کسانی چون حجاج برستاندن جزیه حتی از اسلام آوردگان سرزمینهای غیرعربی تاکید ورزیدند و در برابر، کسانی چون عمربن عبدالعزیز بر گسترش دعوت و رفع جزیه از اسلام آوردگان اصرار می ورزیدند. هم نمونه هایی از این دست نقل شده است که چون اشرس بن عبدالله سلمی کارگزار هشام در خراسان با اعلام برداشته شدن جزیه از اسلام آوردگان مردم را به اسلام دعوت کرد و شمار زیادی مسلمان شدند و از شمار جزیه پردازان کاسته شد یکی از دهقانان به اشرس نامه نوشت و او را نسبت به عواقب این مساله هشدار داد و او نیز نامه ای به ماموران خراج خود نوشت و از آنان خواست از همه کسانی که تا آن زمان خراج و جزیه می ستانده اند همچنان بستانند، صرف نظر از اینکه اعلام مسلمانی کرده باشند یا مسلمان نشده باشند. (بنگرید به: فرغل، عوامل و اهداف نشاه علم الکلام فی الاسلام، ص 137- 139. )
نمونه هایی از کارکرد عوامل اقتصادی
نمونه هایی از کارکرد عوامل اقتصادی را در جنبش مختار و کوتاهی مردم کوفه در همراهی با او بدین بهانه که میان اعراب و موالی برابری برقرار کرده است همچنین در برخی از تغییر عقیده ها به سبب برخورداری از مقرریهای ویژه یا عدم برخورداری از این مقرریها باید جست. در تاریخ شیعه نیز- چنان که درباره برخی از فرقه های واقفه گفته اند دیده می شود که گاه وکیلان امام به سبب در اختیار داشتن اموال و وجوهات شرعی از این بیم که مبادا لازم باشد آنها را به امام بعد تحویل دهند منکر مرگ امام شدند و ادعا کردند امام زنده است و رجعت خواهد کرد. (بنگرید به: مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص 85)
عوامل درون دینی
با آنکه گاه در منابع فرقه شناختی علاقه بیشتری به نسبت دادن آراء و اندیشه های فرقه ها- بویژه فرقه های غیر اهل سنت به بیگانگان به چشم می خورد تا از این رهگذر اهداف کلامی خاص آنان برآورده شود، اما از این واقعیت گریزی نیست که بخش عمده تری از اختلاف نظرها از ماهیت دین و از متون دینی و چگونگی تفسیر آن و نیز چگونگی جزئیات مقوله هایی دینی سرچشمه گرفته است. آن گونه که مغنیه می نویسد، «غالبا هر عقیده ای آن هنگام که برای نخستین بار رخ می نماید کاملا ساده و بسیط است، به گونه ای که برای فهمیدن آن به تعمق و مقدمات نظری نیازی نیست. اما با گذشت زمان گروهی از پیروان عقیده به تفسیر و شرح آن از رهگذر گفته ها و نظریه هایی می پردازند، همان قد است و مصونیتی را که اصل عقیده از آن برخوردار است به این گفته ها و نظریه ها نیز می دهند و مخالفان آنها را درست به سان کسی که با کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) مخالفت ورزیده باشد به کفر و الحاد متهم می کنند» (مغنیه، الشیعه و التشیع، ص 29)
تاثیر مشابهات متون دینی در ظهور فرق
کمتر می توان در این حقیقت تردید و با آن مخالفت کرد که دین اسلام و به ویژه متون دینی اعم از کتاب و سنت در بردارنده پاره ای «متشابهات» است و این پدیده های متشابه همان گونه که یکی از سرچشمه های تحول پذیری و سازگاری دین با محیطهای نو و نیازهای تازه و پرسشهای نوخاسته است، خود زمینه اختلاف و بروز برداشتهای متفاوت نیز هست.
مسلمانان در برخورد با این «متشابه»ها در آغازین دوران ظهور این دین یکسره موضع باور و تسلیم داشتند و به فهم ظاهری آنچه در متون وحیانی آمده است بسنده می داشتند و حتی اهل اندیشه هم بازکاویدن ژرفای این امور مبهم را به مصلحت نمی دانستند و گاه می گفتند: صفات خداوند را همان گونه که در کتاب او آمده است بپذیرید و برای آن چگونگی تعیین نکنید، یا می گفتند: استواء خداوند بر عرش مجهول نیست، چگونگی آن به عقل درآمدنی نیست، ایمان به آن واجب است و پرسش در این باره نیز بدعت است. اما بعدها بتدریج پرسش ها درباره چگونگی و چرایی آنچه در متون دینی آمده است رخ نمود و تلاشهایی برای سازگاری آموزه های دینی با دستاوردهای خرد بشری به کار گرفته شد. این خود چنان که احمد امین می نویسد در دو نکته دیگر ریشه داشت:
الف)یکی آنکه متکلمان نخستین ناگزیر از رویارویی و گفت و گو با پیروان یا صاحبنظران دیگر ادیان و یا ناچار از پاسخگویی به شبهه هایی شدند که در جامعه قامت می افراشت؛
ب) و دیگری آنکه اصولا در سرشت هر جامعه دیندار این پدیده وجود دارد که در عرصه های سیاست، دانش، فلسفه و دین، دو جناح محافظه کار و آزاداندیش در آن شکل می گیرد و در حالی که محافظه کاران از مرز ظاهر متون فراتر نمی روند، آزاداندیشان از مرز این ظواهر گام فراتر می نهند و عقل را بر ظاهر متون حکمفرما می سازند و آنچه را با معیار خرد سازگار است آشکارا می گویند و آنچه را با این معیار ناسازگاری به هم می رساند تاویل می کنند.
حاصل عملکرد این دو جناح در عرصه عقاید و کلام همانند نتیجه این دو نگرش در میدان فقه و شریعت است که دو گروه اهل رای و اهل حدیث را پدید آورده است.
مسائل موثر بر ظهور فرق و انشعابات درونی آنها
به هر روی، نتیجه پیشروی و عقب نشینی متناوب هر یک از این دو جناح چنان که بخشی از تاریخ علم کلام را می سازد، بخشی از درونمایه های فرقه های اسلامی را نیز ساخته بسیاری از فرقه ها مشخصه خود را از یکی از انگاره های اصلی یا نظریه های بنیادین خویش گرفته اند. این نظریه ها و انگاره ها برای نمونه در یکی یا مجموعه ای از مسائل زیر رخ نموده است:
الف- مساله خدا و اسماء و صفات او
مساله خدا و اسماء و صفات او در این مساله است که صفاتیه و معطله و انشعابهای هر کدام از این گرایشها رودرروی هم قرار گرفته اند و طیفی از گرایشها از تشبیه گرفته تا تعطیل مطلق هر گونه صفت وجودی بروز یافته و هر کدام از این گرایشها در فرقه ای از فرقه ها پسندیده افتادند.
ب- مساله تاویل
مساله تاویل و توقف بر متون دینی که خود طیفی از گرایشها از حشویه تا باطنیه را در بر گرفته است.
ج- مساله قضا و قدر و جبر و اختیار
مساله قضا و قدر و جبر و اختیار یا تعریف مرزهای اراده انسان و اراده و تقدیر خداوند که گروههای مختلف و متعارض طرفدار جبر و اختیار در دو سوی این موازنه رو در روی هم شکل گرفته اند.
د- مساله حدوث و قدیم بودن قرآن
مساله خلق قرآن یا قدیم بودن آنکه خود از توابع مساله اسماء و صفات بوده و تاریخی پرفراز و فرود از نزاع گروههای معتزلی و اشعری را ساخته است.
هـ- مسئلۀ حدود ایمان و اسلام
حدود ایمان و اسلام و تعریف مسلمان و مومن که خود بستری از تعارض های اجتماعی و زمینه ای برای تعریف حقوق شهروندی بوده و در قالب فرقه هایی چون مرجئه و گروههای مخالف آن رخ نموده است.
اهمیت مسائلی از این قبیل آن اندازه فراوان است که سبب می شود اشعری بخش عمده ای از کتاب خود مقالات الاسلامیین را که از نخستین آثار فرقه شناختی است، بر پایه اختلاف نظرهایی که طوایف گوناگون در مسائل دینی داشته اند سازد و از این زاویه به فرقه های اسلامی بنگرد. به هر روی، آنچه گذشت نمونه هایی از عمده ترین عوامل و مسائل اثرگذار در پیدایش یا دگرگونی فرقه های مسلمان است که به سبب آنها گروههای مختلف در جوامع اسلامی شکل گرفته اند و «فرقه های اسلامی» را ساخته اند.
منـابـع
حسین صابری- تاریخ فرق اسلامی- جلد 1- انتشارات سمت- تهران- 1380
حسین مدرسی طباطبایی- مکتب در فرایند تکامل- نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین- مترجم هاشم ایزدپناه- چاپ دوم، 1375
مادلونگ ویلفرد- فرقه های اسلامی، مترجم ابوالقاسم سری، تهران:اساطیر 1377
عبدالرحمن بدوی- تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام- مترجم حسین صابری- مشهد- بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی- 1374
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها