مقایسه عقاید اباضیه با فرق دیگر(اشاعره)
فارسی 3012 نمایش |در قسمت اول به ظهور و تطورات تاریخى، عقاید کلامى اباضیه، عناوین مشترک و مختلف عقاید اباضیه و مقایسه عقاید اباضیه با فرقه خوارج پرداخته شد. در این قسمت به مقایسه عقاید اباضیه با اشاعره پرداخته می شود.
اباضیه و اشعریه
الف- اباضیه و اشعریه در مسائل خداشناسی
به نظر می رسد که اختلاف نظر اباضیه و اشاعره، مخصوصا در مسائل تعبدی، حاد نبوده است. ابویعقوب وارجلانی موارد اختلاف عقیده این دو فرقه را استقصاء کرده و آنها را چنین خلاصه کرده است: اشاعره صفات خداوند را قدیم و زاید بر ذات دانسته اند و بدین ترتیب قائل به تغایر (ذات و صفات) شده اند. خداوند به این صفات موسوم است مثلا به علم عالم است و به قدرت قادر. این معانی قائم به ذات هستند. اما اباضیه خداوند را از این صفات و تشبیهات منزه می دانند. کلام نیز یکی دیگر از صفاتی است که اشاعره به خداوند نسبت می دهند. نیز امر و نهی که در کلام مندرج اند و قرآن و دیگر کتب آسمانی، همگی از معانیی هستند که اشاعره خداوند را به آنها موصوف می کنند، عدل و احسان و فضل و من و انعام نیز صفات خداوند هستند اما افعالی حادث می باشند.
وارجلالی می افزاید: ما با اشعریان درباره وحدانیت خداوند و عدم حدوث محدث اختلاف نظر نداریم و خصم همه ما در این زمینه دهریان گمراه هستند. وی به هنگام سخن از اشعریه اشاره می کند که رابطه اباضیه و اهل سنت حسنه است و از پاره ای مسائل مورد اختلاف چون موضوع خلود و قدرت و خلق قرآن که بگذریم، در بقیه موارد آرا و عقاید این دو گروه به نحو چشمگیری به هم نزدیک است.
ب- وجوه مشترک دیدگاههای اباضیه و اهل سنت
به همین دلیل است که مشاهده می کنیم بسیاری از محققان در اندیشه اسلامی به اثبات دیدگاه های مشترک اباضیه و اهل سنت می پردازند و فقط گهگاه به موارد اختلاف اشاره می کنند. «ش. محمد ابوزهره» به این نزدیکی عقیدتی اشاره می کند. مثلا درباره اباضیه می گوید: «اینان از همه فرق خوارج معتدلتر و در تفکر به جماعت اسلامی نزدیکترند و از افراط و مبالغه بدورتر». البته بهتر بود که نویسنده به جای تعبیر «جماعت اسلامی» عبارت «اهل سنت» را به کار می برد چون عبارت او اشاره ضمنی دارد به این که اباضیه جزء جماعت اسلامی نیستند. واقعیت آن است که نباید اباضیه را فرقه ای جدا از اهل سنت و بی ارتباط با سنت ببینیم و فقط بگوییم که به سنت نزدیکترند. چه، اباضیه عنایت خاص و بسیار عظیمی به سنت نبوی داشتند. یکی از استادان با انصاف در اثبات این موضوع می گوید: «اگر کسی در منابع فقهی اباضیه دقت کند در می یابد که اباضیان بیش از دیگر مسلمانان پیرو سنت شریف بوده اند و به آن اقتدا می کرده اند و تهمتهای برخی منابع به آنها یا ناشی از جهل است یا تعصب». از جمله مواردی که این موضوع را تأیید و بر آن تأکید می کند این است که پیشوایان نامدار سنت که آن را تدوین کردند مدت زمانی دراز پس از جابر بن زید (پیشوای اباضیه)، ظهور کردند. از این رو «نافلان سنت به او رو می آوردند و بخاری و مسلم در صحیح خود از وی روایت کردند».
ائمه اربعه، بنیانگذاران مذاهب چهار گانه معروف، نیز بعد از جابر آمدند.
ابوحنیفه فقط سیزده سال از زندگانی جابر را درک کرد و مالک ده سال بنا به دورترین بر آورد و یا یک سال بنا به نزدیکترین برآورد این اختلاف سالها ناشی از اختلاف نظر پیرامون تاریخ وفات جابر است. احتمال قویتر همان یک سال است یعنی سالی که مالک به دنیا آمد. شافعی و احمد بن حنبل نیز بعد از این تاریخ زاده شده اند. بنابراین، جابربن زید بر هر چهار ائمه اهل سنت تقدم زمانی دارد. بدین ترتیب، از طریق شخصیت امام جابربن زیر می توان دلیل پیوستگی میان اباضیه و سنت را بروشنی دریافت. یاقوت حموی (م: 626 ق/1228م) در معج الادباء، جابر را «یکی از پیشوایان سنت و از اصحاب عبدالله بن عباس» معرفی می کند چون با عبدالله بسیار ملازمت داشت و از وی حدیث نقل می کرد. همچنین «از عبدالله بن عمر، ابوهریره، عایشه و دیگران روایت کرده است. جابر یکی از برجسته ترین تابعین به شمار می آید». آنچه آمد قسمتی از دلایل نزدیکی و پیوستگی میان اهل سنت و اباضیه از طریق شخصیت جابر بن زید بود. عبدالله بن اباض نیز اختلاف زیادی با اهل سنت نداشت. در این باره او را همین بس که از اعتماد امویان برخوردار بود و رابطه خوبی با خلیفه عبدالملک بن مروان داشت درست مانند رابطه جابر بن زید با حجاج بن یوسف. منتها حجاج از حقیقت وابستگی مذهبی جابر اطلاعی نداشت در حالی که عبدالله بن اباض «آشکارا مجاهده می کرد و در راه پیاده کردن حقایق و از بین بردن کج اندیشی ها و انحرافات فکری که فرقه های مختلف به وجود آورده بودند، مبارزه می کرد. در راه خدا سخت گیر بود و بحث ها و مناظره هایی با دانشمندان و فلاسفه دارد». به گفته ابوالعباس مبرد (م: 285هـ/898م)، سخنان او بیش از هر سخنی به سنت نزدیک بود.
اختلاف اباضیه و اهل سنت در برخی فروع جزئی
باتوجه با آنچه گذشت می توان گفت که اختلاف اباضیه و اهل سنت نه در اصول که پیرامون برخی فروع جزئی بوده است. یکی از این موارد جزئی، به گفته استاد احمد امین، مسأله ازدواج است. او در این باره می نویسد: «اباضیه ازدواج با غیر خود را صحیح نمی دانند». اما این گفته صحت ندارد چون در هیچ یک از نوشته های اباضیه چنین سخنی نیامده است و بعید به نظر می رسد که اباضیه چنین عقیده ای داشته باشند. البته اباضیه به دلیل تمسک و پایبندی به اصول شرعی، شروطی را در ازدواج معتبر می دانند که ویژگی اسلامی دارند و تنها اباضیان می توانند به آنها پایبند باشند. واقعیت نشان داده است که میان اباضیه و دیگران ازدواج پذیرفته است. استاد احمد امین در جایی دیگر از کتاب «فجر الاسلام» سخنی می گوید که با سخن قبلی او تناقض دارد. او می نویسد: «اباضیه برخلاف ازارقه درباره مخالفان خود داوریهای افراط آمیز ندارند. حتی معتقدند که می شود با آنها عقد زناشویی بست. و از خوارج و دیگران ارث برد و یا برای آنها ارث به جا گذاشت. آنان به سازش و آشتی گرایش بیشتری دارند».
اتفاق نظر اباضیه و اهل سنت در مسأله امامت
در مسأله امامت نیز اباضیه و اهل سنت اتفاق نظر دارند که وجود امام لازم و واجب است و معتقدند که «راه تعیین او انتخاب اجتهادی است و برخلاف پندار رافضیان که می گویند پیامبر (ص) بر امامت علی (ع) تصریح کرده است آن حضرت هیچ شخص معینی را به امامت منسوب نکرده است». تنها اختلاف اباضیه و اهل سنت در این مسأله این است که اهل سنت قرشی بودن را در امامت شرط می دانند اما اباضیه چنین شرطی را معتبر نمی دانند بلکه آن را عامل اولویت و ترجیح می دانند. اباضیه و اهل سنت برخلاف امامیه به وجوب عصمت امام نیز قائل نیستند و ابوبکر و عمر و علی و عثمان را در یک ردیف می دانند و همه آنها را عادل. برخلاف شیعه که علی را بر دیگران ترجیح می دهند.
ادامه دارد ...
(در قسمت بعد به مقایسه عقاید اباضیه با معتزله و امامیه پرداخته خواهد شد.)
منـابـع
WWW. adyan. org
موسسه فرهنگی تبیان
ربانی گلپایگانی- فرق کلامی.
محمد جواد مشکور- فرهنگ فرق اسلامی
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها