زمینه های ظهور اندیشه ارجاء در قرن اول هجری
فارسی 5840 نمایش |فقهای سبعه در مدینه
در طول سده 1 ق، به موازات مکتب اهل بیت (ع)، تعالیم مکتبی از عالمان غیر شیعی بر محافل مدینه غالب بود که می توان آن را مکتب «فقهای سبعه» خواند. به جای زهد یا رجاء عراقی، در آموزش های این مکتب بر ورع به مفهوم ادای واجبات و پرهیز از محرمات تکیه می شد. از میان اینان، سعید بن مسیب بر تفکر و تدبر سفارش داشت، با این همه، محیط مدینه در مقابله با نظریات جدید سخت سنت گرا بود و در مقایسه با عراق، در آنجا کمتر زمینه ای برای رشد آموزش های کلامی وجود داشت. اگر چه اصل اندیشه سکوت درباره منازعات «سلف» و پرهیز از سب آنان در میان عالمان حجاز در عصر تابعین، مانند عطاء بن ابی رباح، فقیه مکه، نمونه دارد، اما طرح این مسأله در قالب نظریه ای کلامی، یعنی «ارجاء نخستین» و تدوین آن در یکی از نخستین آثار کلامی توسط حسن بن محمد حنفیه، نواده امام علی (ع) ، نمونه ای بی نظیر از عالمان مدینه است.
مرجئه نخستین
حسن که در منابع به عنوان نخستین سخن گوینده در تایید اندیشه ارجاء شناخته شده است، در واقع نخستین مدون این نظریه کلامی است که در قالب رساله ای بر جای مانده، به گونه ای که از رجال خاندان او دور از انتظار است، تفکر ولایت شیخین و توقف درباره برخی دیگر از صحابه را تبیین کرده است. او درباره آن گروه از صحابه که منزلت ایشان موضوع منازعات فرقه ای بوده، و از سوی برخی گروه ها بر آنان خرده گرفته شده است، متمایل به وقف شده، و داوری درباره آنان را به خداوند وانهاده است. این نظریه اساس گرایشی کلامی در سده 1 و اوایل سده 2 ق است که با عنوان «مرجئه نخستین» شناخته می شده، و در باب منازعات صحابه به وقف گراییده، به ویژه درباره امام علی (ع) و عثمان حتی از اتخاذ موضع درباره اصل ایمان و کفر آنان اجتناب داشته است.
اگر چه حسن آنگاه که اندیشه ارجاء را مطرح کرد، با مخالفت دو تن از تابعان کوفی، زاذان و ابوصالح میسره مواجه شد، اما این نظریه در کوفه نیز پیروانی یافت و با وجود مخالفت عالمانی چون ابراهیم نخعی از موفقیت نسبی برخوردار بود. عامر بن شراحیل شعبی عالم نامدار کوفه در اواخر سده 1 ق را اگر چه نمی توان شخصیتی مرجی و پیرو اندیشه حسن بن محمد به شمار آورد، اما باید یاد آور شد که وی اساس این تفکر را که در موضوعات نادانسته باید توقف کرد و امر را به خداوند واگذاشت، می پسندیده است.
مسئله ایمان و مرتکب کبیره
گفتنی است که اصطلاح «ارجاء» به جز مفهوم یاد شده، یعنی معتقد مرجئه نخستین، با قدری تأخر در کاربرد، به مفهومی متفاوت نیز به کار برده می شد که مقصود از آن، «ارجاء عمل از ایمان» یا به تعبیری دیگر، داخل ندانستن عمل در تعریف ایمان بود. برای یافتن تصویری روشن تر از فضایی که این اندیشه در آن شکل گرفته است، باید گفت که نظریه مؤمن شمردن مرتکب کبیره که اساس اعتقاد «مرجئه» به مفهوم جدیدتر آن بود، از نیمه دوم سده 1 ق، 3 گروه مختلف را پدید آورده بود: نخست محکمه که غالبا ارتکاب کبیره را موجب کفر می شمردند؛ دیگر گروهی از عامه که با پرهیز از تکفیر فاسق، ایمان را دارای درجات و قابل زیادت و نقصان می دانستند؛ و سوم مرجئه که ارتکاب کبیره را زایل کننده ایمان نمی شمردند و ایمان را حقیقتی می انگاشتند که با عمل افزونی و کاستی نمی پذیرد. البته مبهم بودن بسیاری از اشارات به مرجئه در متون کهن کلامی و تاریخی، و اجتماع هر دو اندیشه ارجاء در نظام کلامی برخی از گروههای مرجئه، تفکیک تاریخی این دو اندیشه را گاه با مشکل رو به رو می سازد.
گروههای اصلی و معتدل مرجئه
بدون آنکه نامی از بزرگان تابعان در میان باشد، در منابع قدیم بارها به گروه هایی افراطی از مرجئه اشاره شده است که باور داشتند با تحقق ایمان، هیچ معصیتی زبان بار نخواهد بود، و مؤمن با ارتکاب هیچ عصیانی مستوجب دوزخ نخواهد بود؛ اما شواهد تاریخی نشان می دهد که این تفکر را تنها باید گرایشی افراطی و دور شده از اصل اندیشه ارجاء تلقی کرد. گروههای اصلی و معتدل مرجئه، به ارجاء در حد ثابت شمردن اصل ایمان، به رغم ارتکاب معصیت و تبعات کلامی آن، باور داشتند و با نظریات افراطی درباره معاصی مخالف بودند. به عنوان نمونه باید طلق بن حبیب از تابعان برجسته بصره و شاگردان ابن عباس را نام برد که با وجود اعتقاد به اندیشه ارجاء، در زندگی فردی، گرایشی زاهدانه داشته، و در آموزش های خود بر خوف از غضب خداوند و پرهیز از معاصی اهتمام داشته است. از دیگر عالمان مرجئه در اواخر سده 1 ق در کوفه، ذر بن عبدالله همدانی است که از معلمان برجسته اخلاق به شمار می رفته، و در جریان قیام ابن اشعث بر ضد حجاج، شرکت داشته است.
ریشه های اندیشه ارجاء
ریشه های اندیشه ارجاء، به هر دو معنی در آموزش های قراء طبقه نخست کوفه چون ربیع بن خثیم، ابو وائل و ابو عبدالرحمان سلمی وجود داشت و گروهی از تابعان متنفذ نسل دوم کوفه، چون ابراهیم تیمی، نیز به تفکر ارجاء گرایش داشته اند. سعید بن جبیر از تابعان موجه کوفه در همین طبقه که مدتها در حلقه درس ابن عباس حاضر می شد، نیز به صراحت از اهل ارجاء شمرده شده است. یکی از وجوه مشترک میان رجال این طبقه، ستیز با جور بوده، و به ویژه مبارزات سعید بن جبیر با حجاج، نام او را به سان قهرمانی در تاریخ ثبت کرده است. باید یاد آور شد که اندیشه معتدل ارجاء، هرگز تشویقی بر فسق و جور نبوده است، بلکه عالمان گراینده به این اندیشه، همواره در بعد فردی، بر تخلق به اخلاق نیکو، و در بعد اجتماعی، بر مبارزه با نظام جور تأکید داشته اند.
گفتنی است که در اواخر سده 1 ق، حدیثی به روایت عکرمه (د 104 ق) ابن عباس از پیامبر (ص) رواج یافته بود، به این مضمون که دو صنف از امت، مرجئه و قدریه (در برخی متون اهل ارجاء و اهل قدر)، را در دین اسلام بهره ای نخواهد بود. منتهی شدن اسانید پرشمار این حدیث از طریق دو راوی نزار بن حیان و سلام بن ابی عمره، به عکرمه نشان می دهد که می توان با اطمینان نسبی انتشار آن را به شخص عکرمه نسبت داد و آن را نمودی از اوج گرفتن مجادلات ارجاء ستیزان با مرجئه تلقی کرد. از نمونه های ثبت شده این مجادلات، رفتن هیأتی از مرجئه متشکل از 3 عالم کوفی، از جمله عون بن عبدالله مسعودی به شام برای مناظره با عمر بن عبدالعزیز (99 ـ 101 ق) است. به هر تقدیر، تحت تأثیر عوامل گوناگون چون رواج حدیث عکرمه و احادیث مشابه دیگر در ذم مرجئه، و نیز پیدایی گروه های افراطی در میان اهل ارجاء، با پایان یافتن سده 1 ق، دیگر عالمان مرجی، نام مرجئه را بر خود نمی پسندیدند و به سادگی، با محدود کردن عنوان مرجئه بر گروههای افراطی، در مباحث خود در عین مرجی بودن، گروهی به نام مرجئه را به عنوان گروه مخالف، به نقد می گرفتند.
منـابـع
دایرة المعارف بزرگ اسلامی- مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی- 1367- جلد 8
جعفر سبحانى- فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامى- انتشارات توحید- قم
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها