انشعابات معتزله (جعفریه، اسکافیه)
فارسی 3850 نمایش |در بخش اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم به اهم عقاید فرقه های: واصلیه، عمرویه، هذلیه، نظامیه، اسواریه، معمریه، خابطیه، حدثیه نشریه، جاحظیه، مرداریه، ثمانیه و هشامیه پرداخته شد. در ادامه و در بخش ششم به اهم آرای فرق: جعفریه، اسکافیه اشاره می شود.
جعفریه
اصحاب و پیروان دو جعفر، ابوالفضل جعفر بن حرب همدانى (متوفى به 236ه'.) و ابومحمد جعفر بن مبشر ثقفى (متوفى به 234ه.). جعفر بن حرب، از بزرگان معتزله بغداد و از مردم همدان است که بنا به گفته ى ابن ندیم در زمان خود به مقام ریاست معتزله رسید. او فردى زاهد و پرهیزکار بود. بر خلاف پدرش که از نزدیکان خلفا بود، وى از تقرب به دستگاه هاى جور خلفاى عباسى پرهیز داشته است. در زمینه کراهت او در نزدیکى به خلفا، ابن ندیم داستانى نقل کرده است. گویند؛ واثق خلیفه عباسى، مجلسى جهت مناظره تشکیل داد و در آن مجلس، ظاهرا با ترغیب و توصیه ى احمد بن ابى داود، جعفر نیز شرکت کرد. چون وقت نماز رسید همه به جهت نماز برخاستند و واثق جلو ایستاد. اما جعفر به کنارى رفت و به تنهائى نماز گذارد. این عمل جعفر به قدرى جسورانه بود که برخى از یارانش همچون یحیى بن کامل از بیم جان یحیى شروع به گریستن کردند. پس از نماز جعفر کفش به پا کرد و به مجلس آمد در حالى که واثق خشمگین سر را به زیر افکنده بود. پس از خروج از مجلس، احمد بن ابى داود به جعفر گفت، این حیوان درنده آن کار تو را تحمل نمى کند. دیگر در این مجالس حاضر مشو. جعفر گفت، من خواستار حضور در مجلس او نیستم. اگر تو مرا وادار به آمدن نکنى. و پس از آن جعفر در این گونه مجالس حاضر نشد (الفهرست، ص 311.) بنا به گفته ابن ندیم، جعفر بن حرب در سال 236ه'. و به سن پنجاه و نه سالگى از دنیا رفت و کتب متشابه القرآن، الاستقصاء الاصول، کتاب الرد على اصحاب الطبائع را از خود بر جاى گذاشت (همان، ص 311. ).
جعفر بن مبشر، از معتزله بغداد، فقیه، متکلم و صاحب حدیث و خطیبى بلیغ، فردى زاهد و پرهیزکار، بوده است. وى برادرى فقیه به نام حنش بن مبشر داشته که از بزرگان حشویه و مخالف جعفر بوده است. مسعودى گوید، مدتها با یکدیگر مخالفت و مناظره داشتند پس از آن سوگند یاد کردند با یکدیگر سخن نگویند. ابن ندیم در الفهرست نام بیش از بیست کتاب او را ذکر کرده است، (الفهرست، ص 303).
عقاید جعفریه
اراده خدا
معتزله درباره اراده خداوند آراء و عقاید متنوع دارند. پیش از این نظر برخى از آنان را در این زمینه گفته ایم. جعفربن حرب معتقد است که خداوند با اراده ى خویش کفر را مخالف ایمان و زشتى را رویا روى زیبائى قرار داده است (مقالات الاسلامین، ص 98.). به اعتقاد جعفر، خداوند بر عدل و ظلم هر دو تواناست. همچنین است بر راستى و بر دورغ، اما هرگز نتوان گفت که خداوند ستمکار و دروغگوست (همان، ص 104. ).
علم به معدوم
جعفر بن حرب همانند ابوهذیل علاف، خداوند را عالم به معدوم و یا آنچه که در آینده موجود خواهد شد دانسته است.
جزء مرکب
به اعتقاد جعفر بن حرب آنچه که مردار در مورد جزء مرکب مى گفت درست است. مردار در این زمینه بر این عقیده است که جزء مرکب غیر از خود مرکب است.
استطاعت
به اعتقاد جعفربن حرب ممنوع از فعل، قادر است ولى نمى تواند کارى انجام دهد مانند کسى که چشم برهم نهاده و نمى بیند اما نابینا نیست.
افعال مباشر و متولد
جعفریه معتقدند که وقوع فعل مباشر با قدرت معدومه محال است. اما وقوع فعل متولد مانند گریز سنگ پس از پرتاب یا افتادن آن با قدرت معدومه ممکن است.
لطف
در مورد لطف گفته اند که لطف خدا بى پایان است، که اگر به کافران بخشاید از روى میل ایمان آورند و البته این ایمان شایستگى پاداشى معاد ایمان کسى را که بدون لطف ایمان آورده است، ندارد. به گفته اشعرى جعفربن حرب بعدها از این سخن بازگشت و به دیگر معتزله پیوست.
گناه کبیره
نظر جعفربن مبشر درباره گناه کبیره این است که هرگناهى که به عمد صورت گیرد، بزرگ است و مرتکب آن شایسته و در خور مجازات مى باشد.
کلام الله
در مورد کلام خدا، قرآن، جعفربن بر این باورند که کلام خداوند عرض و مخلوق است. اما بودن آن را در دو مکان در زمان واحد محال مى دانند و معتقدند که کلام از جائى که آفریده شده لوح محفوظ منتقل نشده و در آنجا محفوظ است و در مکان دیگرى هستى نمى یابد. آنچه که ما از قرآن مى شنویم و مى خوانیم مبین و معرف قرآن لوح محفوظ مى باشد.
امامت
در موضوع امامت، نظر جعفرین نزدیک به سایر معتزله بغداد است که عموما متمایل به شیعه بوده اند و امامت را از مصالح دین دانسته اند. اما گفته اند برای شناخت خدا بدان حاجتى نیست. نیاز به امام و وجوب وجود او به حکم عقل قابل اثبات است. وجود امام در جامعه جهت پرداختن به امورى چون اجراى حدود، قضاوت، ولایت امر یتیمان، محافظت ارکان دین، بر پا داشتن جنگ و کارزار با دشمن و حراست از مرزهاى اسلام، حفظ جماعت و جمعیت مسلمین و... ضرورى است. آنان در موضوع امامت مفضول رأى زیدیه را پذیرفته اند، به موجب این رأى امامت مفضول با وجود و حضور افضل جایز است.
اسکافیه
اصحاب ابوجعفر محمد بن عبدالله اسکافى سمرقندى (متوفى به 240 ه.) را اسکافیه گویند. او از شاگردان جعفربن حرب بوده است. ابن ندیم او را چنین توصیف کرده است: نژاد او از سمرقند بود و منزلتى شگفت انگیز در علم و ذکاوت و دانش و صیانت نفس و بلندى همت و پاک سرشتى داشت. در زندگى به پایه اى رسید که هیچیک از همگنانش به آن پایه نرسید. معتصم او را سخت بزرگ مى داشت و هرگاه سخن مى گفت خاموش مى شد. و همیشه به او مى گفت، اى محمد این مذهب را بر همه بردگان من عرضه دار و هر کس از آن روى گردان باشد، مرا آگاه کن تا با او چنین و چنان کنم.» اسکافى در آغاز خیاط بود. پدر و مادرش او را از طلب علم کلام باز مى داشته اند و او را مجبور مى کردند تا به کار و کسب بپردازد. از قضا، وى با جعفربن حرب مواجه شد و جعفر در ازاى بیست درهم مقررى ماهانه براى والدینش، او را به همراه خود برد.
او نیز چون دیگر معتزله بغداد متمایل به شیعه بوده، و کتابى هم در فضائل امام على (ع) نگاشته است. ابن ندیم در الفهرست، تعدادى ازکتب وى را ذکر کرده است. اسکافى فرزندى به نام جعفر داشته که وى ریاست دیوان معتصم را بر عهده داشته است.
صفات
در موضوع صفات خداوند، نظر اسکافى این است که خدا پیوسته شنوا و بیناست. او نمى گوید که خداوند مى شنود و مى بیند، چرا که، شنونده و بیننده به گوش و چشم نیازمند است.
نظر اسکافى دربارۀ صفت کریم
اسکافى براى صفت «کریم» دو صورت قائل است. هرگاه مراد بخشندگى باشد، صفت فعل است و اگر مراد علو ذات باشد صفت ذات است، توضیح اینکه برخى از معتزله، صفات را به دو دسته صفات ذات و صفات فعل تقسیم کرده اند. تقریبا همه آنان صفاتى چون علم و قدرت و حیات را عین ذات حق تعالى دانسته اند. اما در مورد صفات فعل، که در واقع خداوند فاعل این صفات است، اختلاف کرده اند.
کلام
در مورد «متکلم» بودن خداوند هم معتزله اختلاف دارند. گروهى خدا را متکلم مى دانند و گروهى اثبات تکلم را براى خدا ممتنع مى شمارند و استدلالشان این است که، اگر خداوند را متکلم بدانیم، چنان است که او را منفعل پنداریم. اسکافى همین نظر را تأیید کرده است. او مدعى است که خداوند را متکلم نمى توان گفت لکن مکلم مى توان گفت چرا که کلام خدا عرض است، و اگر او را متکلم بدانیم این توهم پیش خواهد آمد که کلام قائم به اوست همان سان که متحرک مقتضى قیام حرکت به آن می باشد. اسکافى قرآن را حادث و مخلوق دانسته و معتقد است که در یک زمان و در جاهاى بسیار یافت شود.
قدرت خدا بر ستمگرى
در مورد قدرت خدا بر ستمگرى معتزله اختلاف نظر دارند. ابوهذیل علاف گفته است ستم گرى نشانه نقص است و نقص بر خدا روا نیست، بنابراین محال است خداوند ستم گرى نماید. مردار گفته است، نسبت دادن ستم گرى به خداوند ناپسند است. اصولا مطرح کردن چنین موضوعى زشت است. جعفر بن حرب، اعتقاد داشت که خدا بر عدل و ظلم، هر دو تواناست. همچنین به راستى و دروغ تواناست. اما هرگز نتوان گفت که خداوند ستمکار و دروغگوست. فوطى، اصلا طرح این سوال را که آیا قدرت خدا بر ستمگرى تعلق مى گیرد، سوالى باطل دانسته و گفته است چنین سوالى بیانگر تردید است. و اما متکلم مورد بحث ما، یعنى اسکافى، در این موضوع، نظرش این است که خدا بر ستمگرى تواناست. با این همه، اشیاء و اجسام و نعمى که بر خلق ارزانى داشته، گواهى مى دهند که او ستمکار نیست. و روا نیست که با این همه نشانه بگوئیم از خداوند ستمگرى سر مى زند. بنابراین اسکافى میان قدرت بر ستمگرى و به فعلیت رساندن، فرق گذارده است. قدرت خداوند بر این موضوع را تأیید کرده، لیکن اقدام او را به این امر ممتنع و محال دانسته است.
آیات محکم و متشابه
در مورد آیات محکم و متشابه قرآن، معتزله اختلاف نظر دارند. واصل بن عطا و عمرو بن عبید، محکمات را آیاتى مى دانند که در آن خدا از عذاب فاسقان خبر دهد. به عبارت دیگر آنان آیات وعید را محکم و بقیه آیات را متشابه مى دانند. ابوبکر اصم گفته است، آیات محکم آیاتى است که براهین آشکارى را خداوند بازگوید، سایر آیات متشابه اند. اسکافى گفته است، آیات محکم آیاتى منزل مى باشند که شایسته نیست آنها را تأویل کنیم و معانى گوناگون به آنها نسبت دهیم. ولى آیات متشابه را مى توان تفسیر کرد. آیات متشابه آیاتى هستند که از ظاهر آنها، معانى گوناگون قابل اخذ و اقتباس است.
امامت
در موضوع امامت، اسکافى نظر جعفر بن حرب و جعفر بن مبشر را تایید کرده است.
(ادامه دارد ...)
در بخش اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم به اهم عقاید فرقه های: واصلیه، عمرویه، هذلیه، نظامیه، اسواریه، معمریه، خابطیه، حدثیه نشریه، جاحظیه، مرداریه، ثمانیه هشامیه، جعفریه و اسکافیه پرداخته شد. در ادامه و در بخش هفتم به اهم آرای فرق: خیاطیه، کعبیه، جبائیه و بهشمیه اشاره خواهد شد.
منـابـع
مجلات هفت آسمان
حسین صابری- تاریخ فرق اسلامی- جلد 1- سمت- 1384
عبدالکریم شهرستانی- الملل و النحل- تصحیح و تحشیه سید محمد رضا نائینی- اقبال 1350
www. adyan. org
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها