گفتگوهای دوزخیان (پیشوای ظالم)
فارسی 2858 نمایش |ستمکار کیست؟
عکس العمل مردم در برابر دعوت انبیا، از دو حال خارج نیست یا دعوت را مى پذیرند و یا آن را انکار مى کنند. انکارکنندگان نیز خود چند گونه اند بدترین آنها کسانى هستند که علاوه بر انکار پیامبران، به خدا دروغ مى بندند و چیزى را که خدا نگفته به او نسبت مى دهند. نمونه روشن این گروه همان مشرکان عصر پیامبر اسلام بودند که به اصل وجود خدا اعتقاد داشتند ولى گمان مى کردند که براى تقرب به او باید بتها را پرستش کنند و این را یک امر الهى و دینى مى دانستند. در واقع آنها به خدا افترا مى زدند. آنها علاوه بر بت پرستى دچار انواع انحرافات بودند و بعضى از چیزهاى حلال را حرام مى دانستند و بدعتها گذاشته بودند و مى گفتند خدا به ما چنین دستور داده است. در آیات پیش دیدیم که قرآن با این تفکر مبارزه کرد و از آنها مطالبه دلیل نمود و اظهار داشتند که شما هیچ گونه حجتى بر این نسبتهایى که به خدا مى دهید ندارید.
خداوند در قرآن می پرسد: چه کسى ستمکارتر از کسى است که به خدا دروغ بندد و آیات او را تکذیب کند؟ ستمى بالاتر از این نیست که کسى بدعتى بگذارد و آن را به خدا نسبت بدهد و یا آیات خدا را دروغ انگارد. درباره این افراد و سرنوشتى که در پیش دارند، اضافه مى کند که آنان را بهره اى که از «کتاب» دارند خواهد رسید. منظور از کتاب در اینجا لوح محفوظ است و آن کتابى است که مقدرات انسانها از خوب و بد در آن نوشته شده است.
منظور این است که آنان طبق همان مقدرات، عمر خود را به سر خواهند برد و بالاخره فرشتگان مرگ که از آنها به عنوان «فرستادگان ما» یاد شده به سراغ آنها خواهند رفت و روح آنها را قبض خواهند کرد و در این هنگام که لحظه آخر زندگى آنهاست و سکرات مرگ را مشاهده مى کنند، فرشتگان از آنها خواهند پرسید: آن چیزهایى که شما در برابر خدا پرستش مى کردید، اینک کجا هستند؟ و آنها مأیوسانه پاسخ خواهند داد که آنها گم شده اند و نمى دانیم کجا هستند و بدینگونه اعتراف خواهند کرد که کافر بوده اند و جز خدا بتها را مى پرستیده اند. (اعراف/ 37) اینکه آنها در پاسخ مى گویند آن معبودها و بتها از ما گم شده اند، به این معناست که به یارى ما نمى آیند و نمى توانند به ما کمک کنند و این خود اعترافى است به اینکه زمانى آنها را پرستش کرده اند و به آنها ایمان داشته اند و بدینگونه به کافر بودن خود گواهى مى دهند. نظیر این تعبیر را داریم که می فرماید: «قد خسروا أنفسهم و ضل عنهم ما کانوا یفترون؛ همانا به خود ضرر زدند و آنچه به دروغ مى گفتند، از آنها گم شد.» (اعراف/ 53)
به دنبال گفتگویى که میان فرشتگان و کافران در هنگام مرگ آنها اتفاق مى افتد خداوند در قرآن گفتگوى دیگرى را نقل مى کند که میان خدا و کافران از یک سو و میان خود کافران از سوى دیگر در قیامت اتفاق خواهد افتاد. در قیامت خداوند به این کافران خواهد گفت: شما نیز در میان گروههایى از جن و انس که پیش از شما مرده اند وارد آتش شوید. به دنبال این خطاب، کافران گروه گروه وارد آتش جهنم مى شوند و هر گروهى که وارد مى شود گروه دیگر را که همانند خود اوست لعنت مى کند، یعنى آنها همدیگر را نفرین و لعن مى کنند و گناه خود را به گردن یکدیگر مى اندازند و چون همگى به هم رسیدند و در آتش قرار گرفتند، آن گروه که در اثر پیروى از پیشینیان و رهبران خود کافر شده بودند، شکایت آنها را مى کنند و مى گویند: «پروردگارا اینها بودند که ما را گمراه کردند بنابراین عذاب آنها را دو چندان کن و آنها را بیشتر از ما عذاب بده.»
در پاسخ آنها خطاب مى رسد که همه شما را، چه پیروان و چه رهبران، دو برابر عذاب مى دهیم ولى شما این موضوع را نمى دانید یعنى شما از حال آنها خبر ندارید و آنها نیز از حال شما آگاه نیستند: «قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلکم من الجن و الانس فى النار کلما دخلت أمة لعنت أختها حتى إذا ادارکوا فیها جمیعا قالت أخرئهم لأولئهم ربنا هؤلاء أضلونا فاتهم عذابا ضعفا من النار قال لکل ضعف و لکن لا تعلمون؛ مى فرمايد در ميان امتهايى از جن و انس كه پيش از شما بوده اند داخل آتش شويد هر بار كه امتى [در آتش] درآيد همكيشان خود را لعنت كند تا وقتى كه همگى در آن به هم پيوندند [آنگاه] پيروانشان درباره پيشوايانشان مى گويند پروردگارا اينان ما را گمراه كردند پس دو برابر عذاب آتش به آنان بده [خدا] مى فرمايد براى هر كدام [عذاب] دو چندان است ولى شما نمى دانيد.» (اعراف/ 38)
خداوند این دو گروه را دو برابر عذاب خواهد کرد و این در حالى است که در آیات دیگر قرآنى آمده که خدا حسنه را ده برابر پاداش مى دهد ولى بدى را مثل خودش کیفر مى دهد. (انعام/ 160) علت اینکه این دو گروه، عذاب مضاعفى دارند این است که رهبران و گمراه کنندگان، یک عذاب براى کفر خود و یک عذاب براى گمراه کردن دیگران خواهند داشت و پیروان نیز که در دنیا از آنها پیروى مى کردند یک عذاب براى کفر خود و یک عذاب براى تقلید از رهبران، خواهند داشت.
براى همین است که در همان جهنم رهبران خطاب به پیروان خواهند گفت که شما را بر ما برترى نیست که خدا عذاب ما را بیشتر از شما کند. یعنى شما نیز مستحق عذاب مضاعف هستید. پس به خاطر کارى که کرده اید عذاب را بچشید: «و قالت أولئهم لأخرئهم فما کان لکم علینا من فضل فذوقوا العذاب بما کنتم تکسبون؛ و پيشوايانشان به پيروانشان مى گويند شما را بر ما امتيازى نيست پس به سزاى آنچه به دست مى آورديد عذاب را بچشيد.»
بنابراین همانگونه که گمراه کردن مردم، گناه بزرگى است، تقلید و پیروى از ائمه جور و رهبران فاسد نیز گناهى بزرگ است و اینان نمى توانند گناه خود را به گردن رهبران بیندازند هر چند که خداوند به اندازه گناه اینها رهبران را کیفر خواهد داد و وزر و وبال گمراهى پیروان را بر آنها بار خواهد کرد ولى از گناه اینان کاسته نمى شود و علاوه بر کیفر خود گناه و کفر، کیفر دیگرى هم به خاطر پذیرش سخنان رهبران و پیروى از آنان خواهند داشت.
بر ما فضیلتى ندارید!
باید دانست که این خطاب الهى خطابى است از در قهر، تا هر دو طایفه با شنیدن آن ذلیل تر و معذب تر شوند، بعد از آن که ثابت و محقق می شود که هر کس گرفتار عمل خود است «لا تزر وازرة وزر أخرى؛ هیچ کس بار دیگرى را بر دوش نمى گیرد.» (انعام/ 164) «هل یجزون إلا ما کانوا یعملون؛ یا جز آنچه را که عمل مى کردند کیفر مى بینند؟» (سبأ/ 32) آنگاه به حکایت قرآن طائفه ی قبلی (پیشوایان گمراه) پس از شنیدن جوابى که خداوند به نفرین طبقه بعدى داد «قالت أولاهم لأخراهم» گفتند: «فما کان لکم علینا من فضل؛ شما را بر ما امتيازى نيست.» ( اعراف/ 39) ما گرفتار عمل خود هستیم و شما هم به جزاى عمل خود گرفتارید. کار شما بهتر از ما و عذابتان خفیف تر از عذاب ما نیست. پس بر ما فضیلتى ندارید. یعنى شما با ما در کفر و انحراف تفاوت نداشتید، و ممکن است مقصود تفاوت در عقل و خرد باشد، یعنى شما هم مثل ما عقل داشتید و بدى کار را می دانستید پس چرا پیرو ما شدید و چرا عذاب شما از ما کمتر باشد با اینکه شما هیچ برترى ندارید. در تفسیر حسینى در ذیل این آیات این شعرها را به نام جلالى نوشته است:
عشق روى تو مرا در دو جهان رسوا کرد *** پیش هر بى سر و پا سر مرا افشا کرد
من آزاده به کنجى خوش و خرم بودم *** رخ زیباى تو یکباره مرا شیدا کرد
پیر شد هر که به هجر تو دمى گشت دچار *** وصل تو پیر دو صد ساله دگر برنا کرد
صدور حکم افزایش عقوبت بر هر دو گروه
پس از آنکه پیروان درباره پیشوایان خود سعایت نموده و از ساحت پروردگار درخواست افزایش عقوبت و انتقام از آنان نمودند درخواست آنان پذیرفته و مورد قبول قرار می گیرد ولى به ضرر آنها نیز پایان مى یابد آنگاه پیشوایان به طور اعتراض به پیروان خود گویند در استحقاق عقوبت همه یکسان هستیم و در عقوبت شما نیز تخفیفى نخواهد بود این صحنه خصومت و سعایت که هر دو خصم به پیشگاه پروردگار دعوى را طرح می نمایند متضمن اقرار هر یک از پیشوایان ضلالت و پیروان آنها است که به استحقاق عقوبت و کفر خود اقرار می نمایند و نیز درباره خصم به شهادت و سعایت قیام خواهند نمود و منظور هر یک درخواست حکمیت از ساحت پروردگار و انتقام از خصم است.
در نتیجه حکم افزایش عقوبت و انتقام علیه هر دو صادر خواهد شد: «فذوقوا العذاب بما کنتم تکسبون؛ پس بچشید عذاب خدا را به کیفر آنچه به دست مى آوردید.» (اعراف/ 39) جمله تفریع و بیان حکم و حکمیت پروردگار است و حکم صادر همانا ایجاد و تکوین است و فرشتگان بی درنگ آن را به موقع اجراء خواهند گذارد. ذائقه عبارت از نیروى چشائى یعنى درک لذت و درد است که با هر چه تماس بگیرد احساس لذت و یا خطر می نماید و در همه اعضاء جوارح احساس درد و خطر سوختن نهاده شده است. جمله ی "بما کنتم تکسبون" بیان دلیل صدور حکم و حکمیت است حرف با سببیه و جمله ناقصه مبنى بر تأکید است و کسب عبارت از آنچه که بشر فاقد آن است سعى کند و عمل نیک و یا ناسزائى را به جا آورد و واجد نتیجه آن عمل و یا زیان آن شود و در تکرار آن عمل نیروى ملکه و نیز به صورت صفت در روان انسانى درمی آید.
مثلا اندیشه کفر و ناسپاسى نسبت به ساحت پروردگار در آغاز خطور بیش نیست که بر روان سایه می افکند و با اندک توجه به حکم خرد نور خداپرستى آن را فرا می گیرد ولى در صورت ادامه اندیشه کفر و ناسپاسى نعمتها و عدم توجه به خطر آن تیرگى کفر افزایش خواهد یافت زیرا عمل اختیارى رشد و ظهور اندیشه در نظام خارج است چنانچه به اندیشه کفر و ناسپاسى سرگرم شود و به تهدید خرد گوش فرا ندهد و به دعوت قرآن که طنین آن اقطار جهان را فرا گرفته لحظه اى توجه ننماید و در لحظات زندگى نیز در این باره تجدید نظر نکند. بدیهى است کفران نعمت و عناد با ساحت کبریائى قلب و جوارح او را فرا خواهد گرفت و سیرت آن قطع رابطه عبودیت از آفریدگار و محرومیت از رحمت و فضل او است با اینکه در غضب و قهر کبریائى غوطه ور است خود نمى فهمد و درک نمی کند و چنانچه در این حالت بی خبرى دوره آزمایش و زندگى او پایان یابد، ناگهان مرگ او فرا رسد، و در آستانه نظام دیگرى قرار بگیرد سیرت کفر و عناد و رذائل خلقى او به صورت ذاتى و تغییر ناپذیر خواهد در آمد.
گفتگوى پیرو و پیشوا
درباره گفتگوهاى پیروان و رهبران کافران و گنهکاران، آیات متعددى در قرآن کریم آمده و از همه آنها معلوم مى شود که پیروان، تلاش مى کنند که گناه خود را به گردن رهبران بیندازند، ولى خداوند عذر و بهانه آنها را نمى پذیرد. اینک به چند آیه در این زمینه توجه فرمایید: «إذ تبرأ الذین اتبعوا من الذین اتبعوا و رأوا العذاب و تقطعت بهم الأسباب. و قال الذین اتبعوا لو أن لنا کرة فنتبرأ منهم کما تبرؤا منا؛ آنگاه که پیشوایان از کسانى که از آنان پیروى کرده اند بیزارى کنند و عذاب را ببینند و رشته هاى پیوند گسسته گردد و آنان که پیروى کرده اند گویند: کاش ما را بازگشتى بود تا از آنان بیزارى مى جستیم، همانگونه که آنها از ما بیزارى جستند.» (بقره/ 166)
«و قالوا ربنا إنا أطعنا سادتنا و کبراءنا فأضلونا السبیلا* ربنا آتهم ضعفین من العذاب و العنهم لعنا کبیرا؛ و گفتند: پروردگارا! ما از پیشوایان و بزرگان خود پیروى کردیم پس آنها ما را از راه، گمراه کردند. پروردگارا! به آنها دو برابر عذاب بده و به آنها لعنتى بزرگ فرست.» (احزاب/ 67- 68)
«و أقبل بعضهم على بعض یتساءلون* قالوا إنکم کنتم تأتوننا عن الیمین* قالوا بل لم تکونوا مؤمنین* و ما کان لنا علیکم من سلطان بل کنتم قوما طاغین* فحق علینا قول ربنا إنا لذائقون* فأغویناکم إنا کنا غاوین* فإنهم یومئذ فی العذاب مشترکون؛ و بعضى از آنها با بعضى دیگر روبرو شدند در حالى که از همدیگر پرسش مى کردند. گفتند: شما بودید که از سمت راست سراغ ما مى آمدید. گفتند: بلکه شما خود مؤمن نبودید و ما را بر شما تسلطى نبود بلکه شما گروهى طغیانگر بودید. پس سخن پروردگار ما بر همه ما فرا رسید که ما عذاب را خواهیم چشید. پس شما را گمراه کردیم که خود گمراه بودیم. آنان همگى در آن روز در عذاب با هم هستند.» (صافات/ 27- 33)
توجه کنیم که این گفتگوها میان پیروان و رهبران از مردم است. علاوه بر اینها گنهکاران گفتگوهایى هم با شیطان خواهند داشت و شیطان از آنها بیزارى خواهد کرد و به آنها خواهد گفت که مرا مذمت نکنید بلکه خود را مذمت کنید که فریب مرا خوردید و کافر شدید. (ابراهیم/ 22) این گفتگوها همه ناشى از شدت عذاب و پشیمانى سخت کافران و مجرمان در روز قیامت است ولى آنجا جایى است که پشیمانى هیچ سودى نخواهد داد و انسان باید از هم اکنون که اختیار خود را دارد در فکر اصلاح باشد.
در کافى به سند خود از محمد بن مسلم از امام ابى جعفر (ع) روایت کرده که در ذیل آیه ی «و ما أضلنا إلا المجرمون؛ و ما را جز مجرمان گمراه نکردند.» (شعراء/ 99) فرمود: چون مجرمین مردم را دعوت به راه خود مى کنند. و این همان مطلبى است که خداوند از مجرمین نقل کرده که موقعى که همه در دوزخ جمع مى شوند مى گویند: «قالت أخراهم لأولاهم ربنا هؤلاء أضلونا فآتهم عذابا ضعفا من النار» و نیز درباره آنان مى فرماید: «هر امتى که داخل دوزخ شود امت دیگر را لعنت مى کند تا آنکه با یکدیگر روبرو شوند، آن وقت هر کسى از دیگرى تبرى جسته و هر کس دیگرى را لعنت مى کند به این معنا که با یکدیگر احتجاج مى کنند، این به آن مى گوید تو مرا به اینجا کشانیدى، او جواب مى گوید، و همچنین هر کسى مى خواهد کاسه را سر دیگرى بشکند، و دیگرى را به اعتراف وادار سازد بلکه بدین وسیله خود را از عذاب عظیمى که او را احاطه کرده برهاند، غافل از اینکه امروز روز قبول عذر و روز نجات نیست.» علامه ی طباطبایی: «اینکه امام (ع) فرمود: "هر امتى که داخل دوزخ شود" معناى آیه را نقل فرموده است.»
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 8 صفحه 142 و 169
ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- ترجمه مجمع البیان- جلد 9 صفحه 102
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 6 صفحه 164
عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد 5 صفحه 317
سيد محمدحسين حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 6 صفحه 321
شیخ حر عاملی- تفسیر عاملی- جلد 4 صفحه 152
میرزاحسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد 8 صفحه 343
حسین بن احمد الحسینی- تفسیر اثنا عشری- جلد 4 صفحه 64
محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 3 صفحه 272
يعقوب جعفرى- تفسیر کوثر- جلد 4 صفحه 65
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها