والدین پیامبر اکرم (ص)
فارسی 4764 نمایش |عبدالله پدر پیامبر (ص):
یعقوبی می گوید اسم عبدالله در ابتدا عبدالدار یا عبدقضی بوده و هنگامیکه قرار شد در راه خدا فدا شود، عبدالمطلب گفت: او عبدالله است و این حادثه 20 سال پس از حفر زمزم اتفاق افتاد. و در این وقت عبدالله بیست ساله بود؛ پدر وی عبدالمطلب و مادرش فاطمه دختر عمرو ابن عائد ابن عمران ابن مخزوم ابن یقظه ابن مره بود و از این جا به بعد نسب وی با عبدالله یکی می شود.
در اینجا ممکن است این سئوال مطرح شود که آیا اصولا عبدالمطلب حق داشته است که تصمیم بر ذبح فرزند خود بگیرد یا خیر؟ در پاسخ به این سئوال به دو نحو می توان پاسخ گفت: 1- ایمان عبدالمطلب کم کم کامل شده و او در جوانی آنچنان که در پیری (پس از دیدن آثار نبوت در نوه خود)، مومن و موحد شده است، نبوده، چنانکه نام یکی از فرزندان خود را عبدالمناف و نام دیگر را عبدالعزی گذاشته بود و می دانیم که مناف و عزی از بت های مشهور عرب اند فلذا با این پاسخ به این نتیجه می رسیم که وقتی عبدالمطلب نذر کرد که اگر خداوند به او 10 پسر دهد یکی را در راه خدا قربانی کند، در آن زمان ایمان و معرفت او به آئین حنفی ناقص بوده و بعدها تکامل یافته.
2- دومین پاسخ اینکه ایمان عبدالمطلب از ابتدا کامل بود و علت اینکه وی قصد کرد یکی از فرزندانش را ذبح کند به علت تشبه به جد خود حضرت ابراهیم (ع) بود، به عبارت دیگر عبدالمطلب این امر را بهترین راه برای تقرب به سوی خدا می دانست لذا چنین نذری کرد.
باز می گردیم به بیان خصوصیات عبدالله (ع): علامه مجلسی در یکی از نوشته های خود چنین می فرماید: «وقتی که عبدالله به سن جوانی رسید، نور، نبوت از پیشانی او ساطع بود، جمیع بزرگان و اشراف آرزو داشتند که عبدالله داماد ایشان شود و نور او را بدست آورند زیرا که عبدالله در زیبایی یگانه ی زمان خود بود. در روز بر هر کسی که گذر می کرد بوی مشک و عنبر از او استشمام می شد و اگر در شب بر کسی گذر می کرد جهان از نور رویش روشن می گردید و اهل مکه او را مصباح الحرم لقب داده بودند».
محمد ابوزهره در وصف عبد الله می نویسد: «عبدالله به سبب زیبارویی و جذبه خاص خود زنان را شیفته خویش می ساخت اما با همه اینها مردی با عفت بود که جز حلال نمی خواست»، سپس در بیان ماجرائی به عفت عبدالله اشاره می کند که مضمون آن چنین است: روزی زنی، بر سر راه عبدالله درآمده و از وی برای خود خواستگاری می کند و گویا قصد داشته به هر طریق ممکن خود را به آغوش وی رساند، عبدالله (ع) در پاسخ به این خواسته ی زن با بر زبان آوردن اشعاری بدین مضمون او را از خود دور می کند: «اما حرام، مرگ از آن راحت تر است، و حلال مقبول است اما در اینجا حلالی نیست که آن را بیان کنم. چگونه با این کاری که تو می خواهی، مرد می تواند آبرو و دین خویش را نگاه دارد؟!»
معرفی آمنه (س) مادر نبی اکرم (ص):
آمنه (س) نیز از نسب عالی و خاندن پاکی برخوردار بود، وی دختر وهب ابن عبدمناف ابن زهره ابن کلاب بود و از کلاب به بالا نسب وی با نسب عبدالله (ع) یکی می شود. آمنه (س) از طرف مادر نیز به نیای مشترکی با عبدالله (ع) می رسد، زیرا مادر وی «بره» دختر عبدالعزیز ابن عثمان ابن عبدالدار ابن قصی (که از اجداد پیامبر اکرم (ص) است) می باشد.
در بیان ویژگی های آمنه باید گفت آنچنان که از اخبار بر می آید آمنه زنی بردبار، صبور و دارای مقامی بلند بوده است.او زنی نجیب، موحد و پارسا بود و مقام او نزد خداوند سبب شد تا بعنوان مادر سرور کائنات انتخاب شود.
ازدواج عبدالله و آمنه (ع):
بنا به آنچه سیره نویسان نقل می کنند، ازدواج عبدالله و آمنه در حدود بیست سال پس از حفر زمزم (که یک سال پس از دادن فدیه در مقابل ذبح عبدالله می شود)، واقع شده و در آن هنگام آمنه (س) چهارده ساله و عبدالله حدودا بیست یا بیست و یک ساله بوده است.
در سیره ابن اسحاق چنین آمده: «عبدالمطلب فرزندش عبدالله را با خود برد تا به خانه وهب ابن عبد مناف ابن زهره که در آن ایام از بزرگان بنی زهره به شمار می رفت رسید و دختر وهب، (آمنه) را برای پسرش عبدالله خواستگاری کرده و آنها را تزویج نمود.»
پس از ازدواج عبدالله با آمنه (ع) بنا به نقلی که از حضرت علی (ع) آمده است، آمنه در عالم رویا مشاهده کرد که به وی گفته شد: «جنینی که به همراه داری از بزرگان است و پس از تولدش نام وی را محمد بگذار». ابوطالب در این خصوص چنین سروده است:
و شق له من اسمه کی یجله فذوالعرش محمود و هذا محمد
و خداوند تبارک و تعالی نام پیامبر را از نام خود برگرفت، تا بزرگش بدارد. پس خداوند صاحب عرش محمود است و این محمد.
در سیره ابن اسحاق پیرامون حامله شدن آمنه به رسول اکرم (ص) آمده است: به نقل از مردم رسیده است که آمنه در خصوص حامله شدنش به رسول اکرم (ص) می گفت: «مشاهده نمودم که نوری از من درخشید که بوسیله آن کاخ های بصری در سرزمین شام مشاهده گردید» و به وی گفته شد: تو به سرور این امت حامله شده ای و هنگامی که پا به عرصه هستی گذاشت بگو: او را از شر هر حسودی در پناه خدا قرار می دهم و او را محمد نامگذاری کن.
در نقل دیگری آمده است که آمنه پیرامون حمل پیامبر (ص) چنین گفت: هنگامی که به محمد نبی (ص) حامله شدم نوری از من درخشید که کاخ های بصری در سرزمین شام را روشن کرد، به خدا قسم که هیچ حملی را خفیف تر و راحت تر از آن ندیدم و هنگامی که او را به دنیا آورم، دستهایش را بر زمین گذاشت و سرش را به سوی آسمان گرفت. در پایان این بخش یک سوال را مطرح می کنیم که در اثر مطالعه برخی ازکتب اهل سنت ایجاد می شود و آن اینکه: آیا عبدالله همسر دیگری غیر از آمنه داشته است؟
ابن اسحاق در السیر و المغازی آورده است که: «گفته شده عبدالله یک روز در حالیکه در میان خاک و گل کار کرده و آلوده بود، بر همسر دیگری که علاوه بر آمنه داشت وارد شد و او را به سوی خویش خواند، اما وی به خاطر آثار گل و خاکی که به عبدالله دید در رفتن به سوی او درنگ ورزید. پس عبدالله از نزد او بیرون رفت و گل و خاک را شست و وضو گرفت. آنگاه به سمت خانه آمنه حرکت کرد و در راه بر این زن نیز گذشت، این بار آن زن او را به کنار خود فرا خواند، اما وی نپذیرفت و به سراغ آمنه رفت با او همبستر شد و وی در آن گاه به محمد (ص) باردار شد عبدالله پس از آن، بار دیگری از کنار آن زن گذشت و به وی گفت: آیا خواسته ای داری؟ او گفت: نه، تو در حالی که میان دیدگانت نور سفیدی بود از کنارم گذشتی و اینک آن نور از چهره ات رفته».
تحلیل: آنطور که به نظر می رسد این خبر مردود است و عبدالله (ع) تنها با آمنه ازدواج کرده است و دلایل بر این سخن متعدد است که ما به بیان چند دلیل اکتفا می کنیم:
1- این روایت روایتی است که تنها ابن اسحاق آن را آورده و هیچ کس دیگری (حتی اهل تسنن در صحاح سته خود) آنرا نیاورده اند. در حالیکه اگر عبدالله (ع) همسری دیگر غیر از آمنه داشت با توجه به شهرت و اهمیت والای او حتما در تاریخ ثبت و نقل می شد آنچنان که ازدواج های عبدالمطلب در تایخ ثبت شده است.
2- در مورد این ازدواج هیچ چیزی حتی زمان آن و سرانجام آن ذکر نشده فلذا روایتی غریب و غیرقابل قبول محسوب می شود.
3- در روایت مذکور آمده است که پس از آنکه عبدالله خود را شستشو داد آن زن خواست با او همبستر شود و در بیان علت آن در آخر روایت آورده است که چون در پیشانی و بین دو چشم عبدالله نوری می دیده خواستار این همبستری شده، حال این سخن با این بیان که او به خاطر گل آلود بودن عبدالله از امتثال امرش سرباز زده سازگار نیست، چرا که اگر اصل نزد آن زن این بود که آن نور در رحم او قرار گیرد پس گل آلود بودن عبدالله (ع) مانع از این امر نمی شد بخصوص که عبدالله خواستار آن بود که او با وی همبستر گردد و زن اجازه و قدرت سرباز زدن از امر شوهر را ندارد. و چطور می شود که او آن موقع آن نور را ندیده و پس از شستن گل و خاک از سر و صورت عبدالله آن نور را مشاهده کرده است؟! مگر آن نور نور مادی و محسوس بوده که با گل و خاک پوشیده شود؟!
اگر هم اصل نزد آن زن حسن ظاهر بوده و به علت گل آلود بودن وی از اطاعت امرش سر باز زده است، پس چرا در بیان علت اینکه «سپس خواستار همبستری با عبدالله شد» در روایت آمده است که «علت این امر دیدن نور در بین دو چشم عبدالله بود». پس روایت مذکور ضعیف است و دلیل بر بطلان آن فراوان و از آنجا که تنها دلیل موجود برای وجود همسری دیگر برای عبدالله همین روایت است پس با مردود شدن آن این نظریه نیز مردود است.
منـابـع
شیخ عباس قمی- منتهیالآمال
محمد ابوزهره- خاتم پیامبران جلد 1
محمد یوسفی غروی- تاریخ تحقیقی اسلام- جلد 1
سیره ابن هشام
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها