استقامت و پایمردی یکی از عوامل ورود به بهشت
فارسی 3119 نمایش |گروهى که معتقدند که پروردگار رب و زمام تدبیر بشر را به عهده دارد و بالاخره به اصول توحید ایمان آورده و بر آن استقامت می نمایند و در قلب آنان ایمان رسوخ نموده و در آن شائبه تزلزل و شک نیست آیه به آنان بشارت و مژده داده که با اطمینان خاطر خواهند بود و هرگز بر آنان بیم و هراسى رخ نخواهد داد و نیز حزن و اندوه به آنان عارض نخواهد شد زیرا لازم ذاتى ایمان و تحکیم رابطه با پروردگار استقامت روح و اعتماد به آفریدگار خواهد بود. پایمردی و استقامت در راه خدا و اهداف شکوهمند اسلام هم در دنیا موجب سرفرازی است و هم در آخرت: «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون* أولئک أصحاب الجنة خالدین فیها جزاء بما کانوا یعملون؛ بى تردید کسانى که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى شوند. اینان اهل بهشتند که به پاداش اعمال شایسته اى که همواره انجام مى دادند، در آن جاودانه اند.» (احقاف/ 13- 14)
یکتا پرستى عبارت از پرستش ابدى و انحصارى خداى یگانه است، و تسلیم نشدن به معبودهاى پندارى که جز خدا به نام تسلط سیاسى یا نظام اقتصادى یا فشارهاى اجتماعى در معرض پرستش قرار مى گیرد، و توحید انسان در آن هنگام آشکار مى شود که در معرض تهدید سلطه و جاذبه ثروت و بریدن از مجتمع در صورت استقامت آن بر دین قرار گیرد، و کتاب مژده و بشارتى براى نیکوکاران است که به چالش با همه این دشواریها مى پردازند. شاید سیاق آیه دلیل بر ضرورت ایستادگى در برابر بدعتهاى تازه اى باشد که نیروهاى مستولى بر جامعه به وجود مى آورند، و رسالت را به دروغى کهن بودن متهم مى کنند تا بخشى از برنامه هاى آن را که مخالف با مصالح ایشان است عوض کنند. و این کار هرگز نخواهد شد، و ناگزیر باید احکام دین بدون تحریف و تأویل و زیادى و کاستى به مورد اجرا گذاشته شود.
در واقع تمام مراتب ایمان و همه اعمال صالح در این دو جمله جمع است چرا که "توحید" اساس همه اعتقادات صحیح است، و تمام اصول عقائد به ریشه توحید بازمى گردد، و "استقامت" و صبر و شکیبایى نیز ریشه همه اعمال صالح است، زیرا مى دانیم تمام اعمال نیک را مى توان در سه عنوان "صبر بر اطاعت"، "صبر بر معصیت" و "صبر بر مصیبت" خلاصه کرد. بنابراین "محسنین" کسانى هستند که از نظر اعتقادى در خط توحید، و از نظر عمل در خط استقامت و صبرند. بدیهى است اینگونه افراد نه ترسى از حوادث آینده دارند، و نه غمى از گذشته. استقامت در دین این است که هیچگونه لغزشى و کوتاهى در امر دین نداشته باشند و این امر بسیار مشکلى است که از پیغمبر اکرم رسیده که فرمود: «شیبتنى سورة هود لمکان قوله: فاستقم کما أمرت و من تاب معک؛ سوره ی هود مرا پیر کرد به خاطر این فرموده ی خداوند که؛ پس همان گونه که فرمان یافته اى ایستادگى کن و نیز آنان که همراهت به سوى خدا روى آورده اند.» (هود/ 14)، زیرا استقامت در دین این است که هیچگونه واجبى از او ترک نشود و هیچگونه حرامى مرتکب نشود نه در عقاید لغزش داشته باشد و نه در اخلاق و نه در افعال و این معنى منطبق نمى شود مگر در معصوم.
نظیر همین مطلب در آیه 30 سوره فصلت (با توضیح بیشترى) آمده است. آنجا که مى گوید: «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألا تخافوا و لا تحزنوا و أبشروا بالجنة التی کنتم توعدون؛ در حقيقت كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست سپس ايستادگى كردند فرشتگان بر آنان فرود مى آيند [و مى گويند] هان بيم مداريد و غمين مباشيد و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد.» این آیه دو چیز اضافه دارد یکى اینکه بشارت عدم خوف و حزن از سوى فرشتگان به آنها داده مى شود، در حالى که در آیه مورد بحث این مطلب مسکوت گذارده شده، دیگر اینکه علاوه بر نفى ترس و غم بشارت به بهشت موعود نیز در آیه سوره فصلت آمده در حالى که در محل کلام در آیه بعد به آن اشاره مى شود.
امام صادق (ع) در تفسیر آیه مزبور فرمود: آنان برای پیشوایان دین یکی پس از دیگری و در راه آنان پایمردی کردند: "استقاموا علی الأئمة واحد بعد واحد تتنزل علیهم الملئکة"
امیرالمؤمنین (ع) ذیل آیه یاد شده بیانی دارد که به منزله تفسیر آن است. می فرماید: گفتید پروردگار ما خداست. پس ایستادگی کنید، پای کتاب او و در راه امر او و بر راه شایسته بندگی او. سپس از راه خارج نشوید، آن گونه که تیر از شست و کمان می رود. در راه خدا بدعت گذار نباشید. از این راه تخلف نکنید؛ زیرا منحرف شوندگان این راه در روز قیامت دستشان از همه جا بریده است.
ابوبصیر گوید: به امام باقر (ع) عرض کردم: معنای قول خداوند "إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا" چیست؟ فرمود: هى و الله ما أنتم علیه؛ به خدا سوگند همین راه و مسیری است که شما دارید؛ از ولایت اهل بیت عصمت (علیهم السلام) پیروی می کنید و ایستادگی به خرج می دهید.
امام باقر (ع) در تفسیر "ولکم فیها ما تشتهی أنفسکم" حدیث بلندی از رسول خدا (ص) نقل می فرماید، تا آن جا که رسول خدا (ص) می فرماید: «ولیس من مؤمن فى الجنة إلا وله جنان کثیرة معروشات و غیرمعروشات، وأنهار من خمر وأنهار من ماء غیر آسن وأنهار من لبن وأنهار من عسل، فإذا دعی ولى الله بغذائه أتی بما تشتهى نفسه عند طلبه الغذاء من غیر أن یسمی شهوته؛ هر مؤمن در بهشت باغ های فراوان دارد؛ باغ های انگور که داربست های سقف گونه دارد و باغ هایی غیر انگور که درخت های آن بدون داربست روی ساق های خود ایستاده است، نهرهایی از خمر، نهرهایی از آبی که بونمی گیرد، نهرهایی از شیر و جویبارهایی از عسل. هنگامی که دوست خدا غذا خواست، آنچه خواهد پیش از آن که اسم ببرد آن غذا برایش حاضر می شود.»
به هر حال این دو آیه یک مطلب را تعقیب مى کند یکى فشرده تر و دیگرى مشروحتر. در تفسیر على بن ابراهیم مى خوانیم که در تفسیر جمله إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فرمود: استقاموا على ولایة على امیر المؤمنین (ع) "منظور استقامت بر ولایت امیر مؤمنان على (ع) است". این به خاطر آن است که ادامه خط امیر مؤمنان (ع) در جهت علم و عمل و عدالت و تقوى مخصوصا در عصرهاى تاریک و ظلمانى کار مشکلى است که بدون استقامت امکان پذیر نیست، بنابراین یکى از مصداقهاى روشن آیه مورد بحث محسوب مى شود، نه اینکه مفهوم آن منحصر به همین معنى باشد و استقامت در جهاد و اطاعت پروردگار و مبارزه با هواى نفس و شیطان را شامل نشود.
بشارت به موحدان نیکوکاری که پایمردی کرده اند
على رغم تهدید طاغیان، مؤمنان نباید بیمناک باشند، چرا که نتیجه به سود ایشان است، و فردا که حق پیروز شود، غصه و اندوهى براى آن که از خیراتى باز مانده اند نخواهند داشت. زیرا مزیت و کرامت دیگرى که در این آیه راجع به نیکوکاران و کسانى که در ایمان استقامت دارند تذکر مى دهد این است که چنین اشخاصى از یاران بهشتند یعنى بهشت نامزد آنان است و همیشه در بهشت متمکن و جاویدانند و بهشت و خلود در آن پاداش اعمال نیکوى آنها است که در دنیا اقرار به وحدانیت خدا نمودند و در ایمان راسخ و پا برجا ماندند و هیچ تزلزلى در یقین و ایمان آنان در حیات دنیا پدید نگردید: «أولئک أصحاب الجنة خالدین فیها؛ این به پاداش اعمالى است که انجام مى دادند.» جزاء بما کانوا یعملون". ظاهر آیه چنان که بعضى استفاده کرده اند مفهوم حصر را مى رساند، یعنى بهشتیان تنها کسانى هستند که در خط توحید و استقامت گام بر مى دارند، طبیعى است افراد دیگر که آلوده به گناهانى شده اند گر چه سرانجام به خاطر ایمانشان بهشتى مى شوند ولى در آغاز "اصحاب جنت" نیستند. این آیه بیان سیرت اهل ایمان است که در اثر استقامت در اداء وظایف دینى و قیام و پیروى از برنامه قرآن آنان را ساکنان جوار رحمت معرفى نموده و به طور خلود در آن سکونت خواهند نمود در اثر اینکه به اصول توحید ایمان آورده و به اعمال صالحه و اداء وظایف استقامت نموده اند و بدین طریق فضایل اخلاقى و قلب سلیم کسب نموده اند و خود را شایسته سکونت دائم جوار رحمت و فضل نموده اند. تعبیر به "اصحاب" (یاران) اشاره به همنشینى دائم آنها با نعمتهاى بهشتى است. و تعبیر جزاء بما کانوا یعملون از یک سو دلیل بر این است که "بهشت را به بها مى دهند، و به بهانه نمى دهند" و از سوى دیگر اشاره به اصل آزادى اراده و اختیار انسان است.
باید دانست که انسان به کمال ایمان و یقین فائز نمى گردد مگر در اثر متانت و استقامت و مجرد اقرار زبانى و تصدیق قلبى در کمال ایمان کافى نیست مؤمن کامل انسانى است که آنچه سد راه او است شکسته و از آن گذر نموده و به مرتبه (عین الیقین) یا (حق الیقین) رسیده و آن وقتى وى را میسر می گردد که با یک اراده متین و استقامت در عمل همراه باشد. آرى متانت و استقامت است که کوه هاى مشکلات که دم به دم در مقابل او رژه می دهند و سد راه وى گردیده اند از جا کنده و زیر پا هموار نموده و راه او را باز مى گرداند هر قدر نفس ضعیف باشد در اثر ثبات و مجاهده قوى مى گردد. خلاصه تحصیل ایمان کامل منوط به متانت و استقامت و ثبات است که شخص در مقام مجاهده و جهاد با نفس برآید و طریق شیاطین را ببندد تا آنکه راه تردد ملائکه در قلب وى بازگردد و به مقام نفس مطمئنه برسد آن وقت چنین کس را مؤمن کامل گویند و مصداق این آیه می گردد که دیگر براى وى خوف و حزنى نیست.
مفسران به پیروی از احادیث، پایمردی و استقامت درباره ی ولایت علی بن ابی طالب و ائمه طاهرین (ع) را از بارزترین محورهای نیازمند استقامت دانسته اند و تاریخ نیز ثابت کرده است که فداکاری و ایستادگی در راه ولایت معصومین (ع) تاکنون بیشترین مشکلات را به همراه داشته است. بدیهی است که طبق کلمه ی نورانی "أفضل الأعمال أحمزها" و به پاداش آن شاینده است فرشتگان، بر پویندگان راه ولایت و پایمردان این هدف شرافتمندانه، نازل شوند و هنگام مرگ پیشوایان دین به ویژه امیرالمؤمنین (ع) را ملاقات کنند و در بهشت عنبر سرشت برای ابد جاودانه باشند. «طوبی لهم و حسن ماب؛خوشا به حالشان و خوش سرانجامى دارند.» (رعد/ 29)
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 21 صفحه 322
سيدمحمد حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 15 صفحه 256
نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد 13 صفحه 129
سید عبدالحسن طیب- أطیب البیان- جلد 12 صفحه 143
محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 13 صفحه 139
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 266
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها