راویان حدیث غدیر خم از صحابه پیامبر اکرم (ف تا پایان)
فارسی 6198 نمایش |حرف؛ ف
96- فاطمه صدیقه (س) دختر پیغمبر بزرگ (ص)؛ ابن عقده در «حدیث الولایه» و منصور رازى در «کتاب الغدیر» واقعه غدیر خم را از آن مخدره معصومه روایت نموده اند و احتجاج آن مخدره به حدیث غدیر خم به طریق جزرى شافعى از استادش «حافظ مقدسى» ذکر شده است، و شهاب الدین همدانى در «مودة القربى» از آن مخدره روایت نموده که: رسول خدا (ص) فرمود: «هر کس من مولاى اویم پس على (ع) مولاى او است و هر کس من پیشواى او هستم پس على (ع) پیشواى او است.»
97- فاطمه بنت حمزة ابن عبدالمطلب؛ ابن عقده و منصور رازى در «کتاب الغدیر» حدیث غدیر را از او روایت نموده اند.
حرف؛ ق- ک
98- قیس بن ثابت بن شماس انصارى؛ نامبرده یکى از (رکبان) شهود أمیرالمؤمنین (ع) است به حدیث غدیر در داستان رکبان. حافظ ابن عقده در «حدیث الولایه» به اسنادش از ابى مریم زر بن حبیش حدیث غدیر را با ذکر سند از او روایت نموده و ابن اثیر در جلد 1 «اسدالغابه» ص 368 و ابن حجر در جلد 1 «الاصابه» ص 305 و شیخ محمد صدرالعالم در «معارج العلى» آن را از نامبرده (ابن عقده) و از ابوموسى نقل نموده اند.
99- قیس بن سعد بن عباده انصارى خزرجى؛ نامبرده یکى از شعراى غدیر است در قرن اول اسلامى، کما اینکه یکى از شهود على (ع) است به حدیث غدیر در داستان رکبان، و او بر معاویة بن ابى سفیان به حدیث غدیر نیز احتجاج کرده است.
100- ابومحمد کعب بن عجره انصارى مدنى؛ (در سال 51 درگذشته) ابن عقده حدیث غدیر را از او روایت نموده.
حرف؛ م
101- ابوسلیمان مالک بن حویرث لیثى؛ (در سال 74 درگذشته) پیشواى حنبلیان احمد بن حنبل در «المناقب» و حافظ ابن عقده در «حدیث الولایه» به اسنادشان از مالک بن حسین بن مالک بن حویرث از پدرش از جدش با ذکر سند روایت نموده اند که: رسول خدا (ص) روز غدیر خم فرمود: «هر کس من مولاى اویم على مولاى او است.» و این حدیث را حافظ هیثمى در جلد 9 «مجمع الزواید» ص 108 از طریق طبرانى به اسنادش از مالک روایت نموده و سپس گفته که رجال این روایت مورد اعتماد و وثوق هستند و در آنها خلافی است، و جلال الدین سیوطى در «تاریخ الخلفاء» صفحه 114 نقل از طبرانى و بدخشانى در «مفتاح النجا» و در «نزل الابرار» ص 20 به طریق طبرانى و شیخ محمد صدرالعالم نیز در «معارج العلى» از طبرانى و وصابى شافعى در «الاکتفاء» نقل از ابى نعیم در «فضایل الصحابه» آن را روایت نموده اند و خوارزمى در مقتلش نامبرده را از جمله راویان حدیث غدیر به شمار آورده است.
102- مقداد ابن عمرو کندى زهرى؛ (در سال 33 در سن هفتاد سالگى درگذشته) ابن عقده در «حدیث الولایه» و حافظ حموینى در «فراید السمطین» حدیث غدیر را از او با ذکر سند روایت نموده اند.
حرف؛ ن
103- ناجیة بن عمرو خزاعى؛ نامبرده از جمله کسانى است که در روز مناشده در کوفه براى على (ع) به حدیث غدیر گواهى داد. و حافظ ابن عقده در «حدیث الولایه» به طریق عمرو بن عبدالله بن یعلى بن مره از پدرش از جدش داستان مزبور را با ذکر سند از او روایت نموده و ابن اثیر در جلد 5 «اسدالغابه» ص 6 نقل از ابى نعیم و ابى موسى، و ابن حجر در جلد 3 «الاصابه» ص 542 از طریق ابن عقده داستان مزبور را با ذکر سند از او روایت نموده اند و خطیب خوارزمى او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه به شمار آورده.
104- ابو برزه فضلة بن عتبه اسلمى؛ (در سال 65 در خراسان درگذشته) ابن عقده در کتاب «حدیث الولایه» واقعه غدیر را به طریق خود با ذکر سند از او روایت نموده است.
105- نعمان بن عجلان انصارى؛ گواهى نامبرده درباره على (ع) به حدیث غدیر در روز مناشده به طریق اصبغ ابن نباته خواهد آمد و قاضى در «تاریخ آل محمد (ص)» ص 67 نامبرده را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه به شمار آورده است.
حرف؛ ه- تا آخر حروف
106- هاشم مرقال ابن عتبة ابن ابى وقاص زهرى مدنى؛ (در سال 37 در صفین کشته شده است) حافظ ابن عقده به اسنادش در «حدیث الولایه» از ابى مریم زر بن حبیش گواهى نامبرده را درباره على (ع) به حدیث غدیر در کوفه در روز (رکبان) با ذکر سند روایت نموده و ابن اثیر آن را در جلد 1 «اسدالغابه» ص 368 به طوری که آن را یافته از ابن عقده نقل نموده و ابن حجر در جلد 1 «الاصابه» ص 305 آن را روایت کرده و قسمتى از اول آن را انداخته: و نام هاشم بن عتبه مرقال را ذکر ننموده و چه بسیار از این قبیل (سقط و تحریف) در کتب و تآلیف ابن حجر مشاهده می شود!!
107- ابو وسمه وحشى بن حرب حبشى حمصى؛ ابن عقده در «حدیث الولایه» حدیث غدیر را به لفظ او با ذکر سند روایت نموده و خطیب خوارزمى در مقتلش او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه به شمار آورده.
108- وهب بن حمزه خطیب خوارزمى؛ در فصل چهارم از مقتل خود نامبرده را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه به شمار آورده است.
109- ابوحجیفه وهب بن عبدالله شوائى؛ (به نامبرده وهب الخیر نیز گفته می شود، در سال 74 درگذشته) حافظ ابن عقده در «حدیث الولایه» به طریق خود حدیث غدیر را از او با ذکر سند روایت نموده.
110- ابو مرازم (بضم میم) یعلى بن مرة بن وهب ثقفى؛ حافظ ابن عقده و حافظ ابوموسى و حافظ ابونعیم به طرق خودشان حدیث غدیر را از نامبرده با ذکر سند از او روایت نموده اند و ابن اثیر در جلد 2- «اسدالغابه» ص 233 و در جلد 4 ص 93 و در جلد 5 ص 6- و ابن حجر در جلد 3 «الاصابه» ص 452 از آنها نقل کرده اند. عین لفظ او و طریقى که منتهى به او می شود در داستان مناشده روز رحبه آمده است.
اینها یکصد و ده تن از بزرگان یاران (صحابه) پیغمبر (ص) اند که روایت آنها را درباره داستان غدیر خم یافته ایم و شاید آنچه به دست نیاورده ایم خیلى بیشتر از اینها باشد و طبیعت حال (نظر به خصوصیاتى که در اجتماع غدیر خم وجود داشته) ایجاب می کند که راویان حدیث مزبور چندین برابر نامبردگان باشند. زیرا آنان که در آن روز به این داستان گوش فرا داده و آن را درک نموده اند زیاده بالغ بر یکصد هزار تن بوده اند و بالطبع این گروه عظیم پس از بازگشت به اوطان خود همه از این واقعه سخن رانده اند، همانطور که هر مسافرى پس از عود به وطن آنچه از حوادث مهم و غیر عادى در طى مسافرت دیده به کسان و دوستان خود بیان می کند، آرى این گروه عظیم هم چنین بوده اند.
این داستان تاریخى و مهم را همگى بازگو کرده اند. منتهى آنانی که کینه هائى در دل داشته اند حقد درونى آنها مانع بوده از اینکه این داستان مهم را از آن گروه بسیار نقل و اشاعه دهند! بنابراین، این تعداد که نام آنها برده شد، از جمله اشخاصى هستند که این واقعه را از آن جماعت نقل نموده اند، و چه بسیار کسانى هم که پس از درک این مجمع بزرگ و شنیدن این امر مهم قبل از آنکه به وطن و مسکن خود برسند و یا پیش از آنکه موفق به بیان مشهودات و مسموعات خود شوند دست حوادث آنها را نابود ساخته یا در بیابان ها و پهنه صحراى حجاز مرگ گریبانشان را گرفته و یا سوانح و حوادث گوناگون آنها را از یادآورى و بیان این خاطره بزرگ باز داشته. و در روایت زید بن ارقم تلویحا به این معنى اشاره شده که قسمتى از حاضرین در آن روز و در آن مکان از جمله صحرانشینان بوده که سخنى از آنان در دسترس دیگران قرار نگرفته و منشأء نشر و اسناد این خبر واقع نشده اند و با همه این امور و عوائق و موانع در اثبات تواتر این حدیث آنچه که به آن دست یافته و ذکر نمودیم کافى است.
منـابـع
علامه عبدالحسین امینی- ترجمه الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب- جلد 1 بخش اول صفحه 110
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها