مفجع (حدیث اشباه)
فارسی 4475 نمایش |حدیث اشباه
این حدیث را حموی در معجم الادباء از تاریخ ابن بشران نقل کرده و هر دو فرقه بر نقل آن اتفاق دارند فقط اختلافی در الفاظ آن وجود دارد، و اینک متون آن را عینا بررسی می کنیم:
1- پیشوای حنبلیان، احمد، از عبدالرزاق به اسناد خود آن را متذکر شده و به این الفاظ، حدیث را نقل کرده: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی فهمه و الی ابراهیم فی خلقه و الی موسی فی مناجاته و الی عیسی فی سنته و الی محمد فی تمامه و کماله فلینظر الی هذا الرجل المقبل. فتطاول الناس فاذا هم بعلی بن ابیطالب کانما ینقلع من صبب و ینحط من جبل؛ هر کس بخواهد آدم را در علمش، و نوح را در فهمش، و ابراهیم را در اخلاقش و موسی را در مناجاتش، عیسی را در سنتش، و محمد را در تمامیت و کمالش ببیند، باید به این مردی که می آید بنگرد. مردم همه گردن کشیدند ناگاه چنان با علی بن ابیطالب مواجه شدند، که گویا او از زمین کنده شده و از کوه سر برآورده است.»
2- ابوبکر احمد بن حسین بیهقی متوفی 458 ه در «فضائل الصحابة» به این لفظ آورده: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی تقواه و الی ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی هیبته و الی عیسی فی عبادته فلینظر الی علی بن ابیطالب.»
3- حافظ احمد بن محمد عاصمی در کتابش «زین الفتی فی شرح سورة هل اتی» به اسناد خود از طریق حافظ عبیدالله بن موسی العبسی از ابی الحمراء روایت کرده گوید: رسول خدا (ص) فرمود: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی فهمه و الی ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی بطشه فلینظر الی علی بن ابیطالب.» و به اسناد دیگر از طریق حافظ عیسی نیز آمده و در آن افزوده شده است: «والی یحیی بن زکریا فی زهده.» و به اسناد سومی به الفاظ کوتاهتر از آنچه یاد شده آورده سپس گوید: «اما آدم (ع) شباهتش با مرتضی به ده چیز است: اول به سرشت و طینت، دوم به درنگ و مدت توقف، سوم به مصاحب و همسر، چهارم به ازدواج و خلعت، پنجم به علم و حکمت، ششم به هوش و فطانت، هفتم به آمریت و خلافت، هشتم به دشمنان و مخالفت، نهم به وفا و وصیت، دهم به اولاد و عترت.»
آنگاه در توضیح و شرح هر کدام بسط کلام داده سپس گوید: «اما مشابهت بین مرتضی و نوح به هشت چیز است: اولش به فهم، دوم به دعوت، سوم به اجابت، چهارم به کشتی، پنجم به برکت، ششم به سلامت، هفتم به شکر، هشتم به هلاک کردن.»
آنگاه وجه شباهت را در اینها همه بیان کرده تا آنجا که گوید: «و شباهت بین مرتضی و ابراهیم خلیل، به هشت چیز است: اولش به وفا، دوم، به حفظ و خودداری، سوم: به مناظره با پدر و قوم خود، چهارم به نابود کردن بت به دستش، پنجم به بشارت خداوند او را به دو فرزندی که ریشه انساب پیامبران (ع) هستند، ششم به اختلاف احوال ذریه اش بین نیکوکار و ستمگر، هفتم به گرفتاری او از ناحیه خدا به جان و مال و فرزند، هشتم به نامگذاری او از طرف خداوند به خلیل به این معنی که هیچ چیز را بر خدا ترجیح نداده است.»
آنگاه در وجه شباهت به تفصیل سخن گفته تا آنجا که گوید: «اما شباهت بین مرتضی و یوسف صدیق به هشت چیز است: اولش به علم و حکمت در کودکی، دوم به حسد برادرانش، سوم به عهد شکنی نسبت به او، چهارم به جمع بین علم و سلطنت برای او در بزرگی، پنجم به آشنائی بر تأویل احادیث، ششم به کرم و گذشت از برادران، هفتم به عفو از آنان در وقت قدرت بر آنها، هشتم به مهاجرت و تغییر خانه.»
سپس بعد از بیان وجه شبه در این موارد گوید: «اما شباهت مرتضی با موسی کلیم (ع) به هشت چیز است. اولش: به صلابت و شدت، دوم به احتجاج و دعوت کردن، سوم به عصا و نیرو، چهارم: به شرح صدر و وسعت نظر، پنجم به برادری و قرابت، ششم: به دوستی و مودت، هفتم: به آزار دیدن و محنت کشیدن، هشتم: به میراث ملک و امارت.»
وجه شبه ها را بیان کرده سپس گوید: «و شباهت بین مرتضی و داود به هشت چیز برقرار شده: اولش به علم و حکمت، دوم به نیرومندی در برابر همقطارانش در سنین کودکی، سوم به مبارزه برای کشتار جالوت، چهارم به قدرت او بر طالوت تا اینکه خدا ملک و قدرت را به او داد، پنجم به نرم کردن آهن برای او، ششم به تسبیح جمادات با او، هفتم به فرزند صالح هشتم به خطاب قاطع.»
پس از توضیح شباهت بین آن دو در این صفات گوید: «و شباهت بین مرتضی و سلیمان به هشت چیز است: اولش: به امتحان و ابتلاء در خودش، دوم به انداختن پیکر بر تختش، سوم به تلقین خدا او را در کودکی به آنچه شایسته آن است از خلافت، چهارم به رد خورشید به خاطرش بعد از غروب، پنجم به تسخیر هوا و باد برای او، ششم به تسخیر جن برای او، هفتم به آگاهی اش از سخن گفتن پرندگان و جمادات و گفتگو با آنها، هشتم به آمرزش و برداشتن حساب از او.»
آنگاه به بیان وجه تشبیه ها پرداخته سپس گوید: و شباهت بین مرتضی (ع) و ایوب به هشت چیز واقع شد: «یکی به بلایا در بدنش، دوم به بلایا در فرزندش، سوم به بلایا در مالش، چهارم به صبر بر شدائد، پنجم به اینکه همه بر او خروج کردند، ششم به شماتت دشمنان، هفتم به دعا به درگاه خدای بزرگ در میان بلایا بی سستی و فتور، هشتم به وفا به نذر، و اجتناب از تخلف از وظیفه نذر.» پس از بیان وجه مشابهت بین آن دو در این امور گوید: «و شباهت بین مرتضی و یحیی بن زکریا به هشت چیز اتفاق افتاد: اولش به حفظ و عصمت از گناه، دوم به کتاب و حکمت، سوم به تسلیم و تحیت، چهارم به نیکی به پدر و مادر، پنجم به قتل و شهادت به خاطر یک زن مفسد، ششم به شدت خشم و انتقام گرفتن خدا بر قتلش، هفتم به خوف و مراقبت از خدا، هشتم به نداشتن همنام (سمی) برای او و بررسی در نامگذاری او.»
سپس بعد از بسط سخن پیرامون جهت شباهت درباره موارد نامبرده گوید: «و شباهت واقع شده است بین مرتضی (ع) و عیسی، در هشت چیز: اولش به اعتراف و اذعان به خدای بزرگ و متعال، دوم به علم به کتاب از کودکی در وقتی که هنوز به پایه مردان نرسیده بود، سوم به علم نامه نگاری و سخنرانی، چهارم به هلاک دو فرقه از اهل ضلال در مورد او، پنجم به زهد در دنیا، ششم به کرم و بخشش، هفتم به اخبار از کائنات آینده، هشتم به کفایت و کاردانی.»
آنگاه وجه شبه در این موارد را بیان کرده است. و این کتاب یکی از گرانبهاترین کتب عامه است که در آن نشانه های دانش و نمودارهای برازندگی به چشم می خورد و اهل سنت با داشتن این گونه کتب ارزشمند، سرگرم کتاب های بیمایه و آلوده شده اند.
4- اخطب الخطباء خوارزمی مالکی، متوفی 568 ه به اسناد خود در کتاب «المناقب» 49 از طریق بیهقی از ابی الحمراء حدیث را به این الفاظ نقل کرده: «من اراد ان ینظر الی ادم فی علمه، و الی نوح فی فهمه، و الی یحیی بن زکریا فی زهده، و الی موسی بن عمران فی بطشه، فلینظر الی علی بن ابی طالب.» و در صفحه 39 به اسناد خود از طریق ابن مردویه از حارث اعور پرچمدار علی بن ابیطالب نقل کرده که گفت: به ما خبر دادند که پیامبر (ص) در بین گروهی از یارانش نشسته بود در این حال فرمود: «اریکم آدم فی علمه و نوحا فی فهمه و ابراهیم فی حکمته فلم یکن باسرع من ان طلع علی (ع)؛ نشان دهم به شما آدم را در علمش، و نوح را در فهمش، و ابراهیم را در حکمتش، پس ناگاه دیدم علی (ع) بر ما وارد شد.»
ابوبکر گفت: «یا رسول الله! مردی را به سه کس از پیامبران قیاس کردی؟ آفرین، آفرین، بر این مرد، کیست او یا رسول الله!» پیامبر (ص) فرمود: «آیا تو او را نمی شناسی ای ابابکر!؟» گفت: «خدای و رسولش آگاهترند» فرمود: «او ابوالحسن علی بن ابیطالب است.» ابوبکر گفت: «آفرین، آفرین ای اباالحسن و این مثلک یا ابا الحسن؛ چه کسی می تواند مانند تو باشد ای اباالحسن!» و در صفحه 245 به اسناد خود بدین لفظ روایت کرده است: «من اراد ان ینظر الی موسی فی شدته و الی عیسی فی زهده فلینظر الی هذه المقبل فاقبل علی و ذکره».
5- ابوسالم کمال الدین محمد بن طلحه شافعی متوفی 652 ه حدیث را در «مطالب السؤل» به نقل از کتاب «فضائل الصحابه» بیهقی حدیث را به این لفظ نقل کرده: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه، و الی نوح فی تقواه و الی ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی هیبته و الی عیسی فی عبادته فلینظر الی علی بن ابیطالب». سپس گوید: «بدین ترتیب پیامبر (ص) برای علی، علمی شبیه علم آدم، و تقوائی شبیه تقوای نوح، و حلمی شبیه حلم ابراهیم، و هیبتی شبیه هیبت موسی، و عبادتی شبیه عبادت عیسی، ثابت کرده است.» و این تصریحی است بر علم و تقوا، و حلم و هیبت و عبادت علی. و این که این صفات، در او به اوج اعلای خود رسیده که او را به این گروه از پیامبران مرسل که دارای این گونه صفات و مناقبند، تشبیه فرموده است.
6- عزالدین ابن ابی الحدید متوفی 655 ه «شرح نهج البلاغه» 2/ 236 گوید: محدثان روایت کرده اند از پیامبر (ص) که فرمود: «من اراد ان ینظر الی نوح فی عزته و موسی فی علمه و عیسی فی ورعه فلینظر الی علی بن ابیطالب».
7- حافظ ابوعبدالله الکنجی شافعی متوفی 658 ه در «کفایة الطالب» صفحه 45 به اسنادش از ابن عباس روایت کرده که گفت: در حالی که پیامبر (ص) بین گروهی از اصحاب خود نشسته بود، ناگاه علی (ع) وارد شد همین که چشم پیامبر (ص) به او افتاد، فرمود: «من اراد منکم ان ینظر الی آدم فی علمه، و الی نوح فی حکمته و الی ابراهیم فی حلمه، فلینظر الی علی بن ابی طالب». سپس گوید: من می گویم: تشبیه پیامبر علی را به آدم در علمش، به خاطر این است که خداوند خصوصیات هر چیز را به آدم تعلیم کرده، چنانکه خدای عز و جل گوید: «و علم آدم الأسماء کلها؛ و [خدا] همه [معانی] نامها را به آدم آموخت.» (بقره/ 31) پس چیزی و حادثه ای نیست مگر اینکه علمش نزد علی است و فهم معنایش برای اوست. و او را به نوح در حکمتش تشبیه فرمود و در روایتی «فی حکمه» (در حکم خدا) آمده است و شاید «فی حکمه» صحیح تر باشد، زیرا علی مصداق شدیدا علی الکافرین، رؤفا بالمؤمنین بود، چنانکه خداوند متعال او را در قرآن با این جمله توصیف کرده، «و الذین معه أشداء علی الکفار رحماء بینهم؛ و کسانی که با اویند، بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر مهربانند.» (فتح/ 29) و خدای عز و جل از شدت نوح نسبت به کفار خبر داده، آنجا که فرماید: «رب لا تذر علی الأرض من الکافرین دیارا؛ پروردگارا، هیچ کس از کافران را بر روی زمین مگذار.» (نوح/ 26) و تشبیه کرده او را به ابراهیم خلیل الرحمن در حلمش، چنانکه خدای عز و جل در وصف او گوید: «إن إبراهیم لأواه حلیم؛ راستی، ابراهیم، دلسوزی بردبار بود.» (توبه/ 114) بدین ترتیب علی (ع) متخلق به خوی پیامبران و متصف به صفات برگزیدگان خدا بوده است.
8- حافظ ابوالعباس محب الدین طبری متوفی 694 ه حدیث را در «ریاض النظرة» 2/ 218 به این الفاظ آورده: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی فهمه و الی ابراهیم فی حلمه و الی یحیی بن زکریا فی زهده و الی موسی بن عمران فی بطشه فلینظر الی علی بن ابیطالب». گوید: قزوینی حاکمی آن را روایت کرده. و از ابن عباس به این لفظ نقل گردیده: «من اراد ان ینظر الی ابراهیم فی حلمه و الی نوح فی حکمه و الی یوسف فی جماله فلینظر الی علی بن ابی طالب» سپس گوید این روایت را ملافی در سیره اش نقل کرده است.
9- شیخ الاسلام حموئی متوفی 722 ه در «فرائدالسمطین» حدیث را به چند سند از طریق حاکم نیشابوری، و ابی بکر بیهقی به تعبیری که از محب الدین طبری ملاحظه شد یا نزدیک به آن، نقل کرده است.
10- قاضی عضدالایجی شافعی متوفی 756 ه آن را در المواقف 3/ 276 به این لفظ نقل کرده: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه، و الی نوح فی تقواه و الی ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی هیبته و الی عیسی فی عبادته فلینظر الی علی بن ابیطالب».
11- تفتازانی شافعی متوفی 792 ه در «شرح المقاصد» 2/ 299 تعبیر قاضی ایجی نامبرده را آورده.
12- ابن الصباغ مالکی متوفی 855 ه در «الفصول المهمه» صفحه 21 نقل از «فضائل الصحابه» بیهقی به همان لفظ نقل کرده.
13- محمود آلوسی متوفی 1270 ه حدیث را در شرح عینیه عبدالباقی عمری در صفحه 27 به لفظ بیهقی آورده.
14- صفوری در «نزهة المجالس» 2/ 240 گوید: پیامبر (ص) فرمود: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی فهمه و الی ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی زهده و الی محمد فی بهائه فلینظر الی علی بن ابیطالب رضی الله عنه». این حدیث را ابن جوزی یاد کرده و در حدیث دیگری که رازی آن را تفسیرش آورده، آمده است: «من اراد ان یری آدم فی علمه و نوحا فی طاعته و ابراهیم فی خلقه و موسی فی قربه و عیسی فی صفوته فلینظر الی علی بن ابی طالب.»
15- السید احمد القادین خانی در «هدایة المرتاب» 146 حدیث را به لفظ بیهقی آورده است.
منـابـع
عبدالحسین امینی نجفی- الغدیر- جلد 3 صفحه 486، جلد 6 صفحه 229
حمویی جوینی- فرائد السمطین- جلد 1 صفحه 170 ح 131 باب 35
ابن ابی الحدید- شرح نهج البلاغة- جلد 7 صفحه 220 خطبة 108- جلد 9 صفحه 168 خطبة 154
محمد بن یوسف گنجی شافعی- کفایة الطالب- صفحه 122 باب 23
عمر بن محمد موصلی- وسیلة المتعبّدین- جلد 5 صفحه 168
محبالدین الطبری- الریاض النضرة- جلد 3 صفحه 172
سیدعبدالحسین شرف الدین عاملی- الفصول المهمّة- صفحه 120
جمال خلیل شروانی- نزهة المجالس- جلد 2 صفحه 207
سعدالدين التفتازانی- شرح المقاصد- جلد 5 صفحه 296
فخر رازی- التفسیر الکبیر- جلد 8 صفحه 81
ميرسيدشريف جرجاني- المواقف- صفحه 410
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها