وصف عرفانی عالم مثال در حکمة الاشراق
English فارسی 4191 نمایش |سهروردی در رسالات متعددش و مخصوصاً در آواز پر جبرئیل، اشاره به وجودهائی مثالی دارد که ذهن نورانی انسانی می تواند شاهد آن باشد. طبیعت عالم مثال چنان است که ضمیر انسان می تواند این موجودات مجرد و انتزاعی را مشاهده کند. موجودات خیالی واقعیاتی هستند که فراتر از مکان و زمانند، و اگر حقیقی تر از عالم مادی نباشند، به هر حال واقعی اند.
اشارات عرفانی در معرفی عالم مثال
سهروردی که در مقام یک سالک سخن می گوید، از جبرئیل می خواهد که از وطن اصلی خود بگوید. گفتگوی آنها به شرح زیر است:
پرسیدم که ...«(آن) بزرگان از کدام صوب تشریف داده اند؟». آن پیر که بر کناره صفه بود مرا جواب داد که «ما جماعتی مجردانیم، از جانب ناکجاآباد می رسیم». مرا فهم بدان نرسید، پرسیدم که «آن شهر از کدام اقلیم است؟» گفت «از آن اقلیم است که انگشت سبابه آنجا راه نبرد»، پس معلوم شد که پیر (از اسرار) مطلع است.
به هنگام توصیف عوالم مثال، سهروردی چند اصطلاح به کار می برد که اختصاصاً از خود اوست، مانند ناکجاآباد (سرزمین هیچ کجا اما آباد)، خراب آباد (سرزمین ویران اما آباد) و شهرستان جان، که همه آنها را وی با اقلیم هشتم منطبق می داند. هانری کربن از این محل با نام موندوس ایماگینالیس یاد می کند و آن را سطحی از حقیقت به شمار می آورد که وجود خارجی ندارد اما حقیقی است؛ در واقع حقیقی تر از عالم خارج است که به نظر حقیقی می آید. بنابراین، این دنیای واقعی دنیای خیالی است نه دنیای موهوم که هم غیرواقعی هم غیرموجود از آن استنباط می شود.
طبیعت عالم خیال
نخست، ببینیم طبیعت این اقلیم خیالی چیست که سهروردی آن را منشأ وجودی عالم برزخ یا گیتی می داند. وی علت وجودی عالم مثل را عقول عرضی می شمارد که به انواع صور ظاهر می شود. گرچه این وجودهای عقلانی جوهر، کیفیت، کمیت و بسیاری دیگر از صفات عرضی هستند، مستقل از ماده اند. لازم است بدانیم که به عقیده سهروردی این مثل معلقه با صور یا مثل افلاطونی که معتقد بود در عالم ثابت مثل واقع اند، تفاوت دارد. مثل معلقه که در بین عالم برزخ و عالم قاهره واقعند تنها بسیارند بلکه بی نیاز از مکان و زمانند و به همین سبب است که حواس ظاهر، جز در لحظاتی کوتاه و نادر، قادر به دیدن آنها نیستند.
عالم خیالی مکان شناسی یا نقشه روحانی اقلیمی است که فقط کسانی می توانند آن را ببینند که از فهم عام روی گردانیده و به تأویل تکیه می کنند، و این مسأله عمیقی است که سهروردی هم در تلویحات و هم در الواح عمادی بحث کرده است. دیدن مثل مستلزم فراتر رفتن از کلیه موانع برای گذشتن از نقطه ای است که سهروردی به بیانی نمادین آن را کوه قاف می نامد. آنگاه شخص به شهرهای اسرارآمیز عالم مثل معلقه که منزلگاه این وجودهای روحانی است، می رسد.
شهرهای عالم خیال
سهروردی در حکمة الاشراق به چند شهر این عالم خیالی اشاره می کند که همه آنها به اقلیم هشتم تعلق دارند. این شهرها عبارتند از جابلقا، جابرصا، و هورقلیا، شهرهائی که هیچ جا نیستند. به گفته سهروردی، در هورقلیا عجائبی وجود دارد. عبارت او چنین است: «و هذه احکام الاقلیم الثامن الذی فیه جابلق و جابرص و هورقلیا ذات العجائب».
به نظر سهروردی، هورقلیا نماینده مثل عالم افلاک است که چرخ آهنگ موزون آنها موسیقی شگفت انگیزی می آفریند که تنها یابندگان و جویندگان حقیقت آن را توانند شنید. در واقع، زیبائی عجائب هورقلیا که فقط صاحبان نفسهای مطهر می توانند آن را به چشم باطن ببینند، نماینده عالم مقدس صوفیانی است که سفرشان به نقطه اوج رسیده است. سهروردی منزلت این مردان کامل را با خداوند قیاس می کند زیرا شیخ صوفی و خدا هر دو می توانند مثل بیافرینند و این حالتی است که سهروردی آن را «کن» می خواند؛ اشاره او به آیه قرآنی است که می گوید حق تعالی عالم را گفت «شو» و آن شد: «یقول له کن فیکون؛ فقط به آن میگوید باش پس میباشد» (آل عمران/ 47).
اخوان التجرید را در آن مقام خاصی باشد، که قادرند مثل قائم به ذات ایجاد کنند ... و این مقامی است که به «کن» موسوم است.
سهروردی بحث خود را با ذکر این نکته خاتمه می دهد که ریشه های وجودی زیبائیها، اشکال و صور ظاهری این عالم در اقلیم هشتم است، و آن جهانی واقعی اما قابل دسترسی فقط برای گروهی معدود است. بنابراین، ناکجاآباد محلی است فراتر از عالم صور، زمان و مکان؛ سرزمینی است دست یافتنی فقط برای کسی که در طریقت رنج برده و چشم ضمیر او به دنیاهای ناپیدا باز شده است.
منـابـع
مهدی امین رضوی- سهروردی و مکتب اشراق- ترجمه مجدالدین کیوانی- نشر مرکز سال 1377
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها