ظهور آثار فلسفی به زبان فارسی

فارسی 6653 نمایش |

بدون شک زبان عربی مهمترین زبان فلسفه اسلامی است و حتی ایرانیان که بیشترین تعداد فیلسوفان اسلامی را پدید آورده اند، غالبا به زبان عربی نوشته و برخی از مشهورترین آثار کلاسیک فلسفه اسلامی مانند شفا و مقاصدالفلاسفه را به زبان عربی تألیف کرده اند.

اهمیت زبان فارسی در درک فلسفه اسلامی

این درست است که متون فلسفی اسلامی به زبان فارسی مجموعه ای را تشکیل می دهند که بدون مطالعه آنها، درک فلسفه اسلامی اخیر، آن گونه که در ایران و شبه قاره هند و پاکستان گسترش یافت، غیر ممکن است. علاوه بر این، حتی در مورد شخصیتهای متقدمی که هم به عربی و هم به فارسی نوشته اند، کلیت پیام افرادی مانند ابن سینا و غزالی را بدون در نظر گرفتن نوشته های فارسی آنها نمی توان فهمید. حتی شخصیتهایی هم در قرون متقدم و هم متأخر تاریخ اسلامی وجود دارند که غالبا یا کاملا به زبان فارسی نوشته اند مانند ناصرخسرو و افضل الدین کاشانی که غالبا در بیشتر تاریخهای عمومی فلسفه اسلامی، دقیقا به دلیل زبانی که آرای خود را در آن بیان کرده اند، از توجه بدانها صرف نظر شده است. البته زبانهای ترکی و اردو، برای برخی از متون فلسفی ای که در طی دو یا سه قرن گذشته نگاشته شده اند نیز، دارای نوعی اهمیتند. اما استفاده از زبان فارسی به بیش از هزار سال برمی گردد و زبان فارسی به همراه زبان عربی باید به مثابه زبان عمده ای در نظر گرفته شود که در آن علوم عقلانی اسلامی، در خود ایران و نیز در شبه قاره و حتی تا اندازه ای در جهان ترک بیان می شدند.

دلیل نادیده گرفتن آثار فلسفی فارسی

چون تماس و نزدیکی غرب جدید به فلسفه اسلامی در درون سنت مدرسی ای گسترش یافت که در آن، شناخت فلسفه اسلامی محدود به متون عربی می شد، گرایشی در باختر در جهت نادیده گرفتن مجموعه نسبتا زیادی از نوشتجات فلسفه اسلامی که به فارسی نوشته شده اند، استمرار یافته است. فقط در طی چند سال گذشته به این مجموعه آثار توجه شده و به تدریج آثار فلسفی مهم به فارسی از کسانی چون ابن سینا، ناصرخسرو، سهروردی، باباافضل کاشانی، خواجه نصیرالدین طوسی و دیگران به چشم می خورد. با این حال، این حوزه هنوز حوزه ای بکر و دست نخورده است. مقدار زیادی از این آثار فلسفی فارسی (دست نخورده) باقی مانده (و امید است) تا (چاپ و انتشار آنها) جامه عمل بپوشد و حتی برای عناوین تمامی متون فلسفی فارسی، تحقیقات زیادی باید انجام گیرد و کوشش فراوانی برای انتشار آنها به عمل آید.

دلایل نگارش علوم عقلی به زبان فارسی
توضیح این حقیقت که مقدر بود زبان فارسی زبان عقلانی مهمی در اسلام شود، بر حسب عوامل صرفا تاریخی مشکل است. «بی تناسبی ای» که انسان در مورد زبان بخصوص در تاریخ اولیه اسلامی می بیند؛ یعنی هم اسلامی کردن و عربی سازی کامل سرزمینهای دارالاسلام غرب عربستان؛ و هم اسلامی کردن، ولی تنها عربی سازی خیلی جزئی شرق عراق، فضا را برای ظهور زبان فارسی جدید، به مثابه زبان اسلامی باز کرد.
همین که اسلام، تمدنی واحد و یکپارچه را با دو مرکز فرهنگی، یکی عربی و دیگری ایرانی به ظهور رساند، تقدیر این بود که زبان فارسی به عنوان زبان گفتمان عقلانی گسترش یابد؛ به ویژه اینکه خود ایرانیان در علوم عقلی خیلی فعال بودند و حتی به بسط و گسترش نثر عربی در علم و فلسفه کمک بسیار زیادی رسانیدند. هنگامی که ایران به تدریج از قرن چهارم هجری/ دهم میلادی به این طرف از خلافت مستقل شد، زبان فارسی هم در نظم و (هم در) نثر به طور سریع شروع به رشد کرد و از آنجا آثار فلسفی و علمی دوره اولیه به فارسی ظاهر شد که اساس و پایه ای را برای متون فلسفی فارسی نتیجه بخش و روشنتر قرون بعدی فراهم ساخت.

آثار نثر فارسی در قرن چهارم هجری قمری

اولین آثار منثور زبان فارسی که متعلق به قرن چهارم/ دهم هستند، یا به موضوعات دینی بخصوص تفاسیر قرآن و تصوف مربوط هستند و یا به آن شاخه های علوم عقلی که فقط تا اندازه ای به فلسفه اسلامی مربوط می شوند. آثار منثور اولیه در زبان فارسی مانند کتاب المعالجات البقراطیة از احمدبن محمد طبری، طبیب رکن الدوله دیلمی، و هدایة المتعلمین فی الطب از ابوبکر اجوینی بخاری، یکی از شاگردان محمدبن زکریا، با طب سر و کار داشته اما بخشهایی را شامل می شوند که متعلق به فلسفه طبیعی نیز هستند.
از منظری دیگر، برخی از آثار صوفیه این دوره، مانند نورالعلم از ابوالحسن خرقانی، به برخی موضوعات مابعدالطبیعی نیز که دقیقا در ارتباط با فلسفه هستند، مربوط می شوند.

ظهور آثار فلسفی فارسی در قرن پنجم
در پایان قرن چهارم/ دهم و آغاز قرن پنجم/ یازدهم، آثار فلسفی فارسی به معنای دقیق کلمه پدیدار شد. اسماعیلیان، که مرکز عقلانیشان حتی زمانی که کانون فعالیت سیاسی آنها کشور مصر شد، برخی از اولین آثار فلسفی را به زبان فارسی پدید آوردند.
تفسیر ابوسعد محمدبن سرخ نیشابوری بر منظومه (قصیده) فلسفی ابوالهیثم و ترجمه فارسی کشف المحجوب ابویعقوب اسحاق سجستانی، متعلق به این سالهای اولیه هستند. اندکی پس از این دوره، ناصرخسرو، مغفولترین فیلسوف و متأله، تمامی آثار فلسفی خویش را به فارسی نوشت. جامع الحکمتین، زادالمسافرین، وجه دین، سفرنامه، خوان الاخوان و گشایش و رهایش او به همراه راحةالعقل، شاهکار حمیدالدین کرمانی به عربی، اوج تکامل فلسفه اسماعیلی مکتب فاطمی را نشان می دهد.

اهمیت نثر فارسی دانش نامه علایی ابن سینا

همچنین طی همین دوره، اولین آثار فارسی مکتب مشائی (که با دانشنامه علایی ابن سینا که سرآغاز تحولی جدید بود، و اولین اثر منظم و روشمند فلسفه مشائی به فارسی نیز هست) ظاهر شدند. اگرچه این اثر، به دلیل برخی اصطلاحات فنیش که تا اندازه ای تصنعی باقی مانده بود، مستقیما در تأسیس زبان فارسی به عنوان وسیله ای برای بیان فلسفه مشائی موفق نشد، اما این اثر بیانگر جریانی است که دو قرن بعد با سهروردی و طوسی به اوج خود رسید.
دانشنامه علائی نه فقط به مثابه سندی در تاریخ زبان فارسی مهم است بلکه همچنین به منزله اثری که برخی از جنبه های تفکر ابن سینا را که به آسانی در آثار عربی مشائی او آشکار نیست، معرفی می کند. از اصلی ترین این جنبه ها، روش بحث از مسئله وجود است؛ زیرا در زبان عربی هیچ فعل ربطی بین موضوع و محمول وجود ندارد در حالی که در زبان فارسی چنین فعل ربطی موجود است. علاوه بر این، صرف امکان استفاده از واژه ای برای کلمه وجود در فارسی (هستی)، علاوه بر «وجود» و «موجود» عربی، به ابن سینا این امکان را داد که کاملا از تمایز مهم بین وجود به مثابه حالت و وجود به مثابه فعل آگاه باشد. فیلسوفان فارسی زبان بعدی نیز از این امکان استفاده کردند؛ به عنوان مثال ما می بینیم که ملاصدرا با اشاره به "هستی" حتی در بین اثر عربی، تمایز اساسی بین حالت وجود و فعل وجود را کاملا آشکار می کند. اساس این پیشرفت مهم در وجودشناسی در فلسفه اسلامی و ارتباط آن را با معناشناختی، باید تا اندازه زیادی در دانشنامه علایی دنبال کرد و تلاش ابن سینا در بحث از مسئله وجود را باید در دو زبانی که دارای ساختار دستوری کاملا متفاوتی از هم هستند، بحث و بررسی کرد.

اهمیت و تأثیر آثار فلسفی فارسی منسوب به ابن سینا
یک رشته از آثار فارسی طی حیات ابن سینا یا اندکی پس از آن ظاهر شد که به او نسبت داده می شود اما به احتمال زیاد ترجمه آثار عربی او هستند که به وسیله شاگردان بی واسطه و پیروان مکتب او صورت گرفته اند. این مجموعه شامل رسائلی است مانند ظفرنامه، حکمة الموت، رساله نفس، المبدأ و المعاد، اثبات النبوة، رساله در اقسام نفوس، رساله اکسیر، قراضه طبیعیات، رساله در حقیقت و کیفیت سلسله موجودات و تسلسل اسباب و مسببات، علم پیشین و برین، رساله عشق، رساله در منطق، ترجمه فارسی الاشارات و التنبیهات و ترجمه و تفسیر فارسی حی بن یقظان.
پیدایش ناگهانی تمامی این آثار که متعلق به مکتب ابن سینا به زبان فارسی است، قطعا در گسترش تأثیر استاد فلسفه مشائی مسلمان در ایران، بیرون از حلقه فیلسوفان سنتی که عربی نیز می دانستند برای یافتن مخاطبان وسیعتری مفید و سودمند افتاد؛ مخاطبانی که تقریبا تمامی طبقاتی را که علاقه مند به یادگیری و در عین حال با زبان فارسی آشنا بودند، دربر می گرفت.

منـابـع

سیدحسین نصر- سنت عقلانی اسلامی در ایران- صفحه 112-109

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها