سخنان استاد مغنیه لبنانی در مورد قیام امام حسین علیه السلام
فارسی 3455 نمایش |مسلمانان همواره برای قطع نفوذ نفوذیان و بیداری آن بخش عوام و بی اطلاع و اغفال گشته (در کشورهای اسلامی) و آگاهسازی ناآگاهان دیگر با همه امکانات بکوشند، و با روشهای معقول و موثر این انحطاط را بزدانید، و فرهنگ عاشورا را بشناسانند، که فرهنگ حرکتهای سازنده است نه رکودهای ویرانگر...
به گفته عالم و نویسنده شیعی پرکار مرحوم استاد شیخ محمدجواد مغنیه لبنانی:
حسین در نزد شیعیان و آگاهان از اهداف و آرمانهای او تنها اسمی برای یک شخص نیست، بلکه این نام (حسین) نماد ژرف هدایت است ،و رمز قهرمانی و انسانیت و آرمان؛ و سرلوحه دین و شریعت است، و سرفصل فداکاری در راه حق و جانبازی در راه عدالت؛ چنانکه نام «یزید» نماد فساد و تباهی و استبداد است و هتک مقدسات و نشر فجور و رذالت...
بنابراین زنده نگاهداشتن حماسه حسینی و جهاد او و آرمان او، به معنای زنده نگاهداشتن حق و نیکی و آزادی است، و تجدید خاطره جانبازیهای حسین (ع) و خاندان و یاران او در راه این اهداف مقدس... و این نام و این حماسه، همواره، فریادی است پرطنین در برابر هر حاکمی ستمگر و همکاران او وهر اسرافگری که با مصالح ملتی بازی می کند... هدف زاده معاویه از خرد کردن اهل بیت پیامبر (ع) این بود که نور خدا (شعاع هدایت الهی) را خاموش کند، تا از نو حکومت بر انسانها از آن شر و ستم گردد.. و با خود می پنداشت که در این هدف پیروز گشته است و با کشتن امام حسین (ع) به هدف خود دست یافته است؛ لیکن این خیالی بود واهی و زودگذر، زیرا به زودی سلطنت بنی امیه نابود گشت، و یاد خطرات شورانگیز کربلا و آرمانهای والای حسینی زنده شد، و همچنان تا روز رستاخیز زنده خواهد ماند.
و این حقیقت را، بانوی قهرمان، حضرت زینب کبری (س) با صراحت و شهامت در سخنانی که به یزید گفت، ابراز داشت:
«اظننت یا یزید! حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السماء، فاصبحنا نساق کما تساق الاساری، ان بنا علی الله هوانا و بک علیه کرامه؟!.... فمهلا، مهلا... فوالله ما فریت الا جلدک و ما حززت الا لحمک.... و لئن جرت علی الدواهی مخاطبتک انی لاستصغر قدرتک و استعظم تقریعک و استکثیر توبیخک؛ و لئن اتخذتنا مغنما، لتجدنا و شیکا مغرما، حین لا تجد الا ما قدمت یداک... فکدکیدک واسع سعیک و ناصب جهدک فوالله لا تمحوذکرنا و لا تمیت وحینا و لا یرحض عنک عارها و هل رایت الا فند؟ و ایامک الا عدد و جمعک الا بدد؟...
ای یزید! آیا خیال کرده ای اینکه روزگار را بر ما تنگ کردی و جهان را تیره ساختی و ما را مانند اسیران در شهرهای گرداندی به این معنی است که ما نزد خداوند منزلتی نداریم، و تو نزد خدا مکرمی؟!!... سر جای خود بنشین و باز هم بنشین که هرگز چنین نیست؛ به خدا سوگند تو فقط پوست خود را کندی، و کالبد خویش را دریدی (خودت را خوار و خرد و رسوا کردی).... اگر اکنون این حوادث تلخ مرا مجبور ساخته است که با چون تویی همسخن شوم این را بدان که من قدرت تو را بسیار ناچیز می دانم و تو را از آن پست تر می شمارم که نکوهشت کنم و قابل آن نمی دانم که زبان به سرزنشت گشایم.
اگر می پنداری که از شهادت و اسارت آل محمد سود برده ای، به زودی خواهی دید که زیان کرده ای، یعنی هنگامی که نتیجه کارت را ببینی... و اکنون را، هر ترفندی داری به کار گیر، و هر کوششی از تو ساخته است بکن، و هر نیرویی می توانی برانگیز... لیکن به خدا سوگند که هرگز نخواهی توانست خاندان وحی را نابود سازی و قرآن را از صحنه روزگار براندازی.... و این ننگ (کشتن فرزندان پیامبر «ص» و اسیر کردن خاندان او و شکست اهداف ضد دینی و ضد قرآنی تو) هیچگاه از تاریخ زندگی تو پاک نخواهد گشت... و اینک بنگر که آیا این تصمیم تو چیزی جز سفاهت بود؟ و روزگار قدرت تو جز همین چند روز است؟ و نیروهای تو جز رو به نابودی است؟»
پیشگویی بانوی بزرگوار درست بود زیرا یزید و جانشینان او یکی پس از دیگری از میان رفتند، و سلطنت امویها نیم قرن پس از شهادت امام حسین (ع) ساقط گشت و مسلمانان از آن به بعد هماره یزید را لعنت می کنند، و یاد امام حسین (ع) را در روز شهادتش و در روز ولادتش در هر سال گرامی می دارند.
بنگرید به کشور مصر که در روز میلاد امام حسین (ع) و روز میلاد خواهرش حضرت زینب (س) بانوی قهرمان کربلا در هر سال چه جشنهایی باشکوه می گیرند و با برپا کردن چادرها و طاق نصرتها و دایره زدن و طبل نواختن و سرود خواندن به سرور و شادمانی می پردازند. پس این تنها شیعیان نیستند که یاد امام حسین (ع) را زنده می دارند بلکه مسلمانان چه عرب و چه غیر عرب اینچنیند، و اگرچه روشها فرق می کند و مراسم هر کدام متفاوت است (یکی شادمانی است در روز ولادت و یک سوگواری در روز شهادت) لیکن جوهر همه یکی است.
من (مغنیه) در مجله «الغد» (فردا) شماره دوم فوریه 1959 مقاله ای دیدم درباره میلاد حضرت زینب (س) که از جمله در آن مقاله آمده بود (ترجمه با تلخیص) «شخصیت حضرت زینب در ضمن بزرگترین پیکار در راه عقیده به شکل بانویی قهرمان دلاور مومن و شجاع جلوه گر شد تا آنجا که یزید بن معاویه... به هنگامی که حضرت زینب را مانند اسیران نزد وی بردند و آن بانو او را مانند همه خائنان و قاتلان پاکان لعنت کرد جرئت نکرد سخنان بانوی بزرگ را رد کند. از اینجاست که ما مصریان بلکه همه عرب در هرجا حضرت زینب را به عنوان بانویی قهرمان می شناسیم؛ همچنانکه به قهرمان جاوید حسین بن علی پدر شهیدان نیز ایمان داریم. ما به این قهرمانان همه ایمان داریم و روز میلاد آنان را با شادمانی جشن می گیریم. و هیچ کس قدرت ندارد این محبت خالص و بیشائبه را که به ساحت پیشوای حرکت قهرمانی خارق العاده تاریخ ابراز می داریم از دل ما بیرون کند. این محبت ما را زنده می دارد و امید می دهد تابکوشیم و مبارزه کنیم زیرا این نماد (سمبل) راه را برای ما روشن می کند و و جود ما را از آرمانهای پاک و پایبندی به شرف و ازادگی سرشار می سازد.»
این نویسنده واقع بینانه سخن گفته و سخن حق را ابراز داشته است؛ زیرا شرایط گذشته و کنونی ما مسلمانان توجه به این مراسم را بر ما لازم می دارد چون همین مراسم است که قهرمانی و دلاوری و مبارزه در راه آزادی را که آرمانی والا و هماره است پیوسته به یاد ما می آورد و ما مسلمانان را وا می دارد تا در جستجوی حکمرانان و مسولانی نمونه باشیم که برای وطن اسلامی و امت مسلمان تلاش می کنند (و زیر بار حکومتهای خائن و دست نشانده نرویم واگر چنین حکومتهایی داریم آنها را ساقط کنیم.)
منـابـع
محمدرضا حکیمی- قیام جاودانه- صفحه 103- 107
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها