معانی مختلف کتاب و حکمت در قرآن
فارسی 7065 نمایش |حکمت، که علم حقیقت (علم صحیح) است، همان قرآن کریم است و علم قرآنی. در آیاتی که در قرآن آمده است و در آنها کتاب و حکمت یا حکمت ذکر شده است، مفسران بزرگ آن را به معنای خود کتاب الهی و وصفی معنوی برای آن دانسته اند، از باب عطف تفسیری. و به طور کلی، در اهم معانی تفسیری و صحیحترین آنها، حکمت را قرآن، علم قرآنی، کتاب و سنت، نبوت، علم شرایع و سنن، علمی که از سوی صاحب نبوت برسد و به تعلیم او باشد، دانسته اند. همچنین آن را، یعنی حکمت را، به چیزی که بنای شریعت بر آن است، یعنی قرآن و سنت، تفسیر کرده اند.
شیخ ابوعلی طبرسی، در تفسیر آیه 151 سوره بقره «ویعلمکم الکتاب والحکمه؛ و به شما کتاب و حکمت می آموزد» می گوید: «الکتاب، القرآن. والحکمه هی القرآن ایضا؛ جمع بین الصفتین لا ختلاف فائدتهما؛ منظور از کتاب در این آیه، قرآن است. و حکمت نیز همان قرآن است. و دو تعبیر متفاوت (کتاب و حکمت)، برای رساندن معانی متفاوت است». یعنی قرآن را از جهتی کتاب گویند، و از جهتی دیگر حکمت. و در تفسیر آیه 269 سوره بقره «یوتی الحکمه من یشاء، و من یوتی الحکمه فقد أ وتی خیرا کثیرا؛ (خدا) به هر كس كه بخواهد حكمت میبخشد، و به هر كس حكمت داده شود، به يقين، خيرى فراوان داده شده است»، پس از نقل چند قول می گوید: از امام صادق (ع) روایت شده است که این حکمت یعنی قرآن و فقه. و در تفسیر آیه 110 سوره مائده «و إذ علمتک الکتاب والحکمه والتوراه والانجیل؛ و آنگاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم» می گوید: «الحکمه، العلم و الشریعه؛ حکمت در این آیه، علم وحی و شریعت الهی است». و در تفسیر آیه 125 سوره نحل «أدع إلی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه؛ با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن» می گوید: «أی بالقرآن؛ این حکمت، قرآن است». و در تفسیر آیه 20 سوره ص «وشدنا ملکه و آتیناه الحکمه؛ و پادشاهيش را استوار كرديم و او را حكمت عطا كرديم» می گوید: «وهی النبوة؛ حکمت یعنی نبوت». و در تفسیر آیه 5 سوره قمر «حکمه بالغه فما تغن النذر؛ حكمت بالغه (حق اين بود) ولى هشدارها سود نكرد» می گوید: «القرآن؛ حکمت بالغه قرآن است».
و در ذیل آیه معروف 2 سوره جمعه «هوالذی بعث فی الأمیین رسولا منهم، یتلوا علیهم آیاته، ویزکیهم، ویعلمهم الکتاب و الحکمه؛ اوست آن كس كه در ميان بى سوادان فرستاده اى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد» به بیانی جامع می گوید: «الکتاب، القرآن، والحکمه الشرائع. وقیل إن الحمکه تعم الکتاب والسنه و کل ما أراده الله تعالی؛ فإن الحکمه العلم الذی یعمل علیه فیما یجتبی أو یجتنب، من أمور الدین و الدنیا؛ مقصود از کتاب در آیه، قرآن است و مقصود از حکمت علوم شریعت (که از وحی می رسد و از مصدر نبوت یا از اوصیا اخذ می شود، نه از مکتبهای بشری و تفکرات انسانی)، گفته اند: حکمت شامل کتاب و سنت می شود و هرچه مورد اراده خداوند متعال باشد (که باز با وحی برمی گردد و باید از طریق وحی گرفته شود)، زیرا حکمت علمی است که در امور دنیا و دین، در آنچه باید بکنند یا نکنند، برطبق آن عمل می کنند». و پرواضح است که این حکمت (چه نظری و شناختی آن و چه عملی و اقدامی)، همان علم قرآن و معارف قرآنی و آداب و احکام و سیاسات شرعی است که از طریق وحی می رسد و از مشکات نبوت اقتباس می گرددد؛ زیرا که سخن قرآن در آیه، درباره پیامبر اکرم (ص) است و آنچه او به خلقها می آموزد.
مفسر بزرگ، در تفسیر آیه 269 سوره بقره -که ذکر آن گذشت- می گوید: از پیامبر اکرم روایت کرده اند که فرمود: «إن الله آتانی القرآن، و آتانی من الحکمه مثل القرآن. و ما من بیت لیس فیه شیء من الحکمه إلا کان خرابا؛ الا فتفقهوا و تعلموا، فلا تموتوا جهالا؛ خداوند به من قرآن داد، و همانند قرآن حکمت. هر خانه ای که در آن چیزی از این حکمت (قرآنی-محمدی) نباشد (از جهت هدایت) ویرانه است. (یعنی در آن هدایتی سزاوار به سوی راه قرب و نجات انسانی در شناخت و عمل نیست). ای مردم متوجه باشید! دین خدا را درست و کامل بفهمید، و دانش آن را بیاموزید، و نادان از جهان نروید».
این حکمتی که خداوند متعال، علاوه بر قرآن کریم، به پیامبر اکرم عطا کرده است، و همانند قرآن است (در اینکه از سنخ علم الهی و علم نوری و علم صحیح است)، همان حقایق معارف و حکم و آداب و اخلاق و احکام و سیاست و اجتماعیات و اقتصادیات و قضائیات و ارشاداتی است که در سنت نبوی آمده است، و طریق اخذ و فراگیری آن، پس از پیامبر اکرم اوصیای پیامبرند، که باب آن علم و حکمتند. و شرح و توضیح و تبیین آنهمه نیز با ایشان است که وارثان آن علم و حکمتند. و آنچه نعمت و وصف و فضیلت حضرت سید المرسلین محمد مصطفی خوانده شده است، بجز علم و حکمت قرآن کریم، همین علم و حکمت غنی و فیاض نبوی است که سرچشمه الهی دارد نه بشری، و نفس ربوبی پیامبر خاتم محل تقرر این حکمت است، حکمت یمانی، نه یونانی و اسکندرانی و... و همین دریای فیاض و خورشید وهاج است که بسیاری از متفکران اسلامی -در سراسر سده های اسلام- از مطرح ساختن آن و شرح و تبیین آن، استفاده شایان و خالص از آن غفلت کرده اند، و استعدادهای نیرومند خدا داد خود را در کار تحقیق و تبیین و رده بندی و تدوین معارف و مکتب دیگران بکار برده اند؛ این حکمت الهی محمدی، که جا داشت همه آن استعدادهای بزرگ -بدون خلط و التقاط وتأویل- صرف تبیین و تدوین آن می گشت، نه صرف تفکرات حاصله از فلسفه ها و عرفانهای هرمسی و گنوسی و یونانی و اسکندرانی و هندی و مصری و بودایی و خسروانی و امثال آنها...
منـابـع
محمدرضا حکیمی- کلام جاودانه- صفحه 79-84
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها