اهداف تعلیم و تربیت و بررسی هدف تعقل در قرآن

English فارسی 3511 نمایش |

متفکران علوم تربیتی مباحث متنوع و مشروحی را تحت عنوان «اهداف تربیتی» ذکر کرده اند. که عبارتند از:
نویسنده کتاب تاریخ فلسفه تربیتی، مواد اصلی اهداف تعلیم و تربیت را به قرار زیر در پانزده قسمت خلاصه کرده است:
1- تعقل 2- قدرشناسی از فرهنگ 3- پرورش خلاقیت 4- اهمیت درک و به کار بردن دانش 5- تماس با اندیشه های مهم 6- ارزش های معنوی و اخلاقی 7- مهارت های اصولی 8- کارآمدی شغلی 9- سازگاری بهتر با زندگی خانوادگی 10- شارمندی مؤثر 11- سلامت بدنی و روانی 12- تغییر شخصیت برای سودمند بودن و علاقه به آگاهی و دانش و درک حقیقت 13- به وجود آورد علاقه های پایدار 14- صلح جویی 15- تجدید مداوم و فهماندن این که بشر مقیاس جهان است.
درباره این مواد پانزده گانه، دو نکته مهم را متذکر می شویم:
یکم- اغلب این مواد، کلیاتی هستند که مطلوبیت آن ها شاید برای هیچ کس مورد تردید نباشد. آن چه که باید مورد دقت و توضیح قرار بگیرد، بیان ملاک ها، اصول و انگیزه های آن مواد است.
به عنوان مثال: تعقل و تقویت آن، یکی از مهم ترین مواد این اهداف به شمار می رود، ولی این مسائل روشن نشده است که یک جریان ذهنی که تعقل است ملاکش چیست؟ انگیزه تعقل را چگونه باید در نونهالان و میانسالان و بالاتر از میانسالان به وجود آورد؟ و سرانجام کدامین قوانین باید تعقل را هدایت نموده، آن را توجیه کنند؟ قدرشناسی از فرهنگ بسیار جالب است، به همان اندازه که سکونت در یک مسکن زیبا و دارای شرایط بهزیستی مادی و معنوی بسیار جالب است، ولی این مفهوم کلی به ما نمی گوید ملاک یک فرهنگ عالی چیست که بتواند با دیگر اهداف تربیت هماهنگ بوده مکمل همدیگر باشند!
دوم- در این مواد پانزدگانه، اگر چه یک ماده (ماده 12) درباره شخصیت و تغییر آن است، ولی هیچ تفسیر و توجیه علمی و فلسفی درباره این حقیقت (که می توان گفت موضوع اصلی علوم تربیتی را تشکیل می دهد) به میان نیامده است.
اینک، به بحث و توضیح از مواد پانزده گانه می پردازیم:
1- تعقل: مؤلف کتاب یاد شده می گوید: «تعقل نخستین نیاز است. کمتر کسی از منابع فکر خویش آگاه است. بنابراین، ما قسمت اعظم وقت خود را در خیال بافی به سر می بریم و برای عقیده هایی که از پیش داریم، دلیل می تراشیم. تعقل نیازمند روش عینی است و خود چنین روشی موجب می شود که انسان نظریه های آزمایشی تنظیم کند و صحت و سقم آن ها را با روش آزمایشگاهی معلوم دارد. تعقل یک فعالیت قصدی است و به گفته دیویی: «وضع نامعلوم را به معلوم تبدیل کند.»
این ماده که در تربیت اسلامی بسیار با اهمیت تلقی شده است، به سه ماده اساسی قابل تحلیل است:
الف- تعقل دارای مفهومی است که می توان آن را این گونه توصیف نمود، تعقلی که باید تقویت شود، عبارت است از: تفکر هدفدار با انطباق بر قوانین. یا به عبارت صحیح تر: با انطباق قوانینی که صحت آنها اثبات شده است، بر آن. این ماده در قرآن مجید با عباراتی گوناگون مورد تذکر قرار گرفته، و با کلمه «تفکر» در شانزده آیه آمده است، مانند:
«قل هل یستوی الأعمی و البصیر أفلا تتفکرون؛ به آنان بگو: آیا نابینا و بینا یکی است؟ آیا فکر نمی کنید؟» (انعام/ 50)
با کلمه «عقل» نیز در چهل و نه آیه آمده است، مانند: «و یجعل الرجس علی الذین لایعقلون؛ و پلیدی را برای کسانی قرار می دهد که تعقل نمی کنند.» (یونس/ 100)
هم چنین، با کلمه «تدبیر» در چهار آیه وارد شده است، مانند: «أفلم یدبروا القول أم جاءهم ما لم یأت آباءهم الأولین؛ آیا آنان در گفتار الهی (که عین حق است) نیندیشیده اند، یا برای آنان چیزی آمده است که برای پدران گذشته آنان نیامده بود؟» (مؤمنون/ 68)
در شانزده آیه نیز با کلمه «لب» که به معنای عقل ناب و تعقل عمیق می باشد، وارد شده است. البته این کلمه در شکل جمع «الباب» و با کلمه «اولو» که به معنای صاحبان (صاحبان عقول) است، در آیات مزبور آمده است، مانند: «إن فی خلق السماوات و الأرض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لأولی الألباب؛ بی تردید، در آفرینش آسمان ها و زمین و اختلاف (تعاقب) شب و روز آیاتی است برای خردمندان صاحبان عقول.» (آل عمران/ 90) چون خداوند متعال دستور اکید به تقویت عقل فرموده است، بنابراین می توان گفت در آیاتی که ماده «لب» آمده است، در حقیقت تحریک و تشویق شدید برای تعقل و تفکر می نماید.
با کلمه «شعور» نیز در بیست و شش آیه آمده است، مانند: «و ما یخدعون إلا انفسهم و ما یشعرون؛ کسانی که در صدد نیرنگ زدن به خدا و به کسانی که ایمان آورده اند، بر می آیند، و آنان نیرنگ نمی زنند، جز به خودشان و نمی فهمند.» (بقره/ 9)
و با کلمه «فقه» در پانزده آیه آمده است، نظیر: «انظر کیف نصرف الآیات لعلهم یفقهون؛ بنگر که چگونه آیات را برای کسانی که خوب می فهمند، مورد تصریف (گرداندن) قرار می دهیم.» (انعام/ 65)
ملاحظه می شود که یکصد و بیست و شش آیه در قرآن مجید در تحریک به تفکر، تعقل، تدبر، تحصیل عقل ناب، شعور و فهم عالی وارد شده است. اگر بخواهیم از دیگر کلماتی که با دلالت غیر مستقیم به ضرورت تقویت این پدیده ها تأکید می نمایند، استفاده کنیم و مورد اشاره قرار دهیم، مانند تذکر و... تعداد آیات مربوط، از سیصد مورد تجاوز خواهد کرد.
ب- موضوعات و قضایایی که ذهن نونهالان و میانسالان و حتی کهنسالان با اختلاف در کمیت و کیفیت آن ها بر حسب مقاطع عمر، باید درباره آن ها تعقل نماید.
ج- تصفیه و تثبیت قوانینی است که فعالیت عقلانی باید طبق آنها به جریان بیفتد.
اهمیت هر دو ماده به اندازه ای است که شاید نیازی به توضیح نداشته باشد. با این حال، برای توجه جدی به محتوای دو ماده توضیحی خلاصه را لازم می دانیم.
اگر بخواهیم ماهیت ماده دوم را در یک تشبیه ساده در نظر بگیریم، آن تشبیه عبارت است از این که نیروی فعالیت فکری و عقلانی و شعور و تدبیر و به کار انداختن لب (عقل ناب) و وصول به مقام فهم عالی؛ مانند آسیابی است که به خاطر خاصیت اصلی مغز، در فعالیت همیشگی است. از این رو، ارزش فعالیت نیروی مزبور، به موضوعات و قضایایی است که به آن نیرو تحویل داده می شود. چنان که آسیاب، هر ماده ای را که در آن ریخته شود، آرد می کند و تحویل می دهد، هم چنین نیروی تفکر و تعقل، ارزش خود را در موضوعات و قضایایی نشان می دهد که به آن تحویل داده شده است. هنگامی که مواد ضروری و مفید به نیروی تفکر و تعقل داده نشود، خیال پروری و غوطه خوردن ذهن انسانی در تخیلات و توهمات، خواه در دوران پیش از جوانی و خواه در دوران جوانی و میان سالی و کهن سالی، امری کاملا طبیعی است.
از این روست که می گوییم درد و رنج های متنوع انسان ها، به کمبود استعداد تفکر و تعقل مربوط نیست، بلکه مستند به عرضه نکردن مواد ضروری و مفید به آن استعداد است. برای تقویت عقل و تفکر و بهره برداری صحیح از این استعداد بزرگ، اصلاح وسایل و ابزار اطلاعات و آگاهی ها که امروز با انواع گوناگون، چشم و گوش و مغز انسان ها تسخیر کرده اند، ضرورت حیاتی دارد. این یک قانون کاملا بدیهی است که ذهن بشری، حتی یک دقیقه نیز از فعالیت و تموج باز نمی ایستد و این جریان همیشگی، انگیزه ها و مواد خود را معمولا از آن چه که در فضای جامعه در جریان است، می گیرد.
توضیح ماده سوم (ج- تصفیه و تثبیت قوانینی است که....) بدون فهم قوانین و اصول کلی درباره دو قلمرو درون ذاتی و برون ذاتی، تعقل و تفکر هدفدار امکان پذیر نیست. اینک، برای اثبات این مسئله می گوییم تعقل، آن فعالیت ذهنی است که پس از احراز و تشخیص هدف به کار می افتد و تردیدی در این نیست که هدف از هر مقوله ای هم که باشد، حتما دارای هویتی معین است. از این رو، مسلما حرکت برای وصول به این هویت معین باید به وسیله واقعیاتی مشخص باشد که با آن هدف، ارتباطی شبیه ارتباط علت و معلول دارند. هر واقعیت مشخصی با هویت خاص خود، نمی تواند بدون قانون باشد. بنابراین، ضرورت قانون برای تعقل، به اندازه ای بدیهی است که بی نیاز از اثبات می باشد. هر قضیه ای پیش از اثبات شدن، ماده ای برای تعقل است و پس از اثبات شدن، قانونی است که تعقل باید بر اساس آن حرکت کند.
آری، با نظر به ماهیت فعالیت تعقل، این مطلب را می توان به عنوان یک اصل کلی پذیرفت که: هر قضیه ای پیش از اثبات شدن، ماده ای برای تعقل است و پس از اثبات شدن، قانونی است که تعقل بر طبق آن باید حرکت کند. اگر بخواهیم این مسئله بدون هیچ ابهامی مطرح شود، باید بگوییم: هر قضیه ای که در صدد اثبات شدن است، یعنی: مغز آدمی در صدد فهمیدن آن قضیه است، ماده ای برای تعقل یا تفکر هدفدار است و تا زمانی که مرحله تحقیق را می گذراند، نمی تواند برای تعقل مورد بهره برداری قرار بگیرد و وقتی آن قضیه به صورت کلی اثبات شد، آن گاه به صورت یک قانون کلی در می آید که تعقل باید بر اساس آن حرکت کند و نمی تواند کمترین تخلفی از آن داشته باشد. برای این که یک ماده تعقل، به صورت قانون کلی در آید، متن جریان ذهنی که در این موقعیت وجود دارد، تفکر هدفدار است. همچنین، برای این که این تفکر به صورت قانون کلی در آید، انواعی از فعالیت های ذهنی ممکن است به کار بیفتد، مانند توجه به این که هر پدیده ای در جهان هستی قانونی دارد، نظیر: حدس و تجسیم و حتی تداعی معانی ها، نیروی ابتکار، شهود و غیر آن.
در واقع ذکر این نکته ضروری است که برای تقویت عقل و اثبات ضرورت تفکر هدفدار، حتما باید ذهن انسان ها را با قوانین کلی مربوط، به اندازه لازم و کافی آشنا ساخت.

منـابـع

محمدتقی جعفری- ارکان تعلیم و تربیت- صفحه 71-78

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها