انواع مجازات های دنیوی و اخروی

فارسی 4151 نمایش |

مجازات های قراردادی
این نوع مجازات همان کیفرها و مقررات جزایی است که در جوامع بشری به وسیله مقننین الهی یا غیر الهی وضع گردیده است. فایده اینگونه مجازات ها دو چیز است:
1- جلوگیری از تکرار جرم به وسیله خود مجرم یا دیگران از طریق رعبی که کیفر دادن ایجاد می کند، و به همین جهت می توان این نوع از مجازات را "تنبیه" نامید.
2- فایده دیگر، تشفی و تسلی خاطر ستمدیده است و این در مواردی است که از نوع جنایت و تجاوز به دیگران باشد.
حس انتقام جویی و تشفی طلبی در بشر بسیار قوی است و در دوره های ابتدایی و جامعه های بدوی ظاهرا قوی تر بوده است. اگر جانی را از طریق قانون، مجازات نمی کردند، تباهی و فساد بسیاری در جامعه پدید می آمد. قوانین جزایی برای تربیت مجرمین و برای برقراری نظم در جامعه ها ضروری و لازم است، هیچ چیز دیگری نمی تواند جانشین آن گردد. اینگونه مجازات ها در جهان آخرت معقول نیست، زیرا در آنجا نه جلوگیری از تکرار جرم مطرح است نه تشفی، نه آخرت جای عمل است تا عقوبت کردن انسان به این منظور باشد که دوباره مرتکب کردار زشت نشود.
قوانین جزایی برای تربیت مجرمین و برای برقراری نظم در جامعه ها ضروری و لازم است، هیچ چیز دیگری نمی تواند جانشین آن گردد. این که برخی می گویند به جای مجازات باید مجرم را تربیت کرد و به جای زندان باید دار التأدیب ایجاد کرد، یک مغالطه است، تربیت و ایجاد دار التأدیب، بی شبهه لازم و ضروری است. مسلما تربیت صحیح از میزان جرایم می کاهد، همچنان که نابسامانی اجتماعی یکی از علل وقوع جرایم است و برقراری نظامات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی صحیح نیز به نوبه خود از جرایم می کاهد، ولی هیچ یک از اینها جای دیگری را نمی گیرد، نه تربیت و نه نظامات عادلانه جانشین کیفر و مجازات می گردد، و نه کیفر و مجازات جانشین تربیت صحیح و نظام اجتماعی سالم می شود. هر اندازه تربیت، درست و نظام اجتماعی، عادلانه و سالم باشد باز افرادی طاغی و سرکش پیدا می شوند که تنها راه جلوگیری از آنها مجازات ها و کیفرهاست که احیانا باید سخت و شدید باشد. از طریق تقویت ایمان و ایجاد تربیت صحیح و اصلاح جامعه و از بین بردن علل وقوع جرم می توان از تعداد جرم ها و جنایت ها تا حدود زیادی کاست و باید هم از این راه ها استفاده کرد، ولی نمی توان انکار کرد که مجازات هم در جای خود لازم است و هیچ یک از امور دیگر اثر آن را ندارد.
وضع مجازات ها و کیفرهای قراردادی برای اجتماعات بشری لازم و مفید است ولی لازم است وضع کنندگان مقررات جزایی، تناسب جرم و مجازات را رعایت کنند. همچنان که نابسامانی اجتماعی یکی از علل وقوع جرایم است، برقراری نظامات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی صحیح نیز به نوبه خود از جرایم می کاهد، ولی هیچ یک از اینها جای دیگری را نمی گیرد. همچنین از طریق تقویت ایمان و ایجاد تربیت صحیح و اصلاح جامعه و از بین بردن علل وقوع جرم می توان از تعداد جرم ها و جنایت ها تا حدود زیادی کاست و باید هم از این راه ها استفاده کرد، ولی نمی توان انکار کرد که مجازات هم در جای خود لازم است و هیچیک از امور دیگر اثر آن را ندارد.

مجازات یا مکافات دنیوی
دومین نوع از انواع مجازات، کیفرهایی است که رابطه علی و معلولی با جرم دارند، یعنی معلول جرم و نتیجه طبیعی آن است. این کیفرها را "مکافات عمل" یا "اثر وضعی گناه" می نامند. بسیاری از گناهان، اثرات وضعی ناگواری در همین جهان برای ارتکاب کننده به وجود می آورد مثلا شرابخواری علاوه بر اینکه زیان های اجتماعی به بار می آورد صدمه هایی بر روان و جسم شرابخوار وارد می سازد. شرابخواری موجب اختلال اعصاب و تصلب شرائین و ناراحتی های کبدی می گردد. فحشا ممکن است سوزاک و سفلیس تولید کند. اینها اثر ذاتی گناه است و کیفر قانونی نیست تا گفته شود که باید تناسب جرم و مجازات در آن رعایت گردد. اگر کسی سمی کشنده را بنوشد و به اندرز نصیحتگو اعتنا نکند خواهد مرد. مردن، نتیجه طبیعی و اثر وضعی نوشیدن سم است. چنین آدم خیره سری قطعا می میرد، ولی غلط است که کسی بگوید این بیچاره فقط پنج دقیقه مرتکب جرم شده چرا به کیفر مرگ مبتلا شد و هستی خود را از دست داد؟ اگر به کسی بگویند خود را از قله کوه پرت نکن وگرنه نابود می گردی، حق ندارد اعتراض کند و بگوید چه تناسبی هست میان خیره سری من و این جزای شاق. اینجا حساب علت و معلول است. سقوط از کوه یا نوشیدن زهر، علت است و نابودی معلول آن است. اثر آن علت ها این است و جز این نتواند بود.
مسئله تناسب جرم و کیفر، مربوط به کیفرهای قراردادی است که رابطه آنها با جرم، رابطه قراردادی است نه واقعی و ذاتی، اما مکافات های طبیعی، نتیجه و لازمه عملند و هر چیزی در نظام علت و معلول جهان، موقعیت خاصی دارد و هرگز ممکن نیست که علت واقعی، معلول واقعی را به دنبال خود نیاورد.

مجازات های اخروی
مجازات های جهان دیگر، رابطه تکوینی قوی تری با گناهان دارند. رابطه عمل و جزا در آخرت نه مانند نوع اول، قراردادی است و نه مانند نوع دوم از نوع رابطه علی و معلولی است، بلکه از آن هم یک درجه بالاتر است. در اینجا رابطه "عینیت" و "اتحاد" حکم فرماست، یعنی آنچه که در آخرت به عنوان پاداش یا کیفر به نیکوکاران و بدکاران داده می شود تجسم خود عمل آنهاست. قرآن کریم می فرماید: «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان بینها و بینه امدا بعیدا؛ روزی که هر کس آنچه از کار نیک یا زشت انجام داده است حاضر می بیند، آرزو می کند که کاش بین او و بین کار زشتش مسافت درازی فاصله می بود» (آل عمران/ 30) در جای دیگر می فرماید: «و وجدوا ما عملوا حاضرا و لا یظلم ربک احدا؛ آنچه را که انجام داده اند حاضر می یابند و پروردگار تو به احدی ستم نمی کند» (کهف/ 49)
مضمون آیات بسیاری از قرآن کریم است که می فرماید روز قیامت خدا به شما خبر می دهد که شما چه می گردید، یعنی شما اکنون خبر ندارید که چه کار می کنید، روز رستاخیز از کار خویش با خبر می شوید و کردار خود را خواهید شناخت. سعدی در این زمینه می فرماید:
خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم *** دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم
بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم *** پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم
پیری و جوانی چو شب و روز بر آمد *** ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
ما را عجب ار پشت و پناهی بود آن روز *** کامروز کسی را نه پناهیم و نه پشتیم
گر خواجه شفاعت نکند روز قیامت *** شاید که ز مشاطه نرنجیم، که زشتیم
در جای دیگر می سراید:
هر دم از عمر می رود نفسی *** چون نگه می کنم نمانده کسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی *** مگر این پنج روز دریابی
خجل آن کس که رفت و کار نساخت *** کوس رحلت زدند و بار نساخت
عمر برف است و آفتاب تموز *** اندکی مانده خواجه غره هنوز
هر که آمد عمارتی نو ساخت *** رفت و منزل به دیگری پرداخت
برگ عیشی به گور خویش فرست *** کس نیارد ز پس تو پیش فرست
هر که مزروع خود بخورد و خوید *** وقت خرمنش خوشه باید چید
ای تهیدست رفته در بازار *** ترسمت به نیاری دستار

منـابـع

مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 263-269 و 283

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد