تفسیر آیه «تلک الجنة التی اورثتموها»

English فارسی 5521 نمایش |

در قرآن تعبیر وارث 313614538 شدن در چند جا هست، از جمله در سوره مبارکه «قد افلح المؤمنون» تعبیر "ارث" به کار برده شده، می گوید مؤمنین وارث فردوس اند، وارث بهشت هستند. در آیات 1 تا 9 آن سوره می خوانیم: «قد افلح المؤمنون * الذین هم فی صلاتهم خاشعون * و الذین هم عن اللغو معرضون * و الذین هم للزکاة فاعلون * و الذین هم لفروجهم حافظون* الا علی علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین * فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون * و الذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون * و الذین هم علی صلواتهم یحافظون؛ به راستی که مومنان رستگار شدند. آنان که در نمازشان خاشع اند. و آنان که از بیهوده رویگردانند. و آنان که زکات می پردازند. و کسانی که شرمگاه خود را حفظ می کنند. مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانی که مالک آنها شده اند که در این صورت بر آنان ملامتی نیست. پس کسانی که سوای این را بجویند، آنان حتما متجاوزند. و آنان که امانت ها و پیمان خود را رعایت می کنند. و آنان که بر نمازهایشان محافظت دارند». (مؤمنون/1تا9) بعد می فرماید: «اولئک هم الوارثون * الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون» (مؤمنون/10تا11) اینها هستند که وارث بهشت هستند.
اینجا می فرماید این بهشتی است که وارثش شما هستید. مفسرین در اینجا بحث کرده اند که یعنی چه شما وارث هستید؟ ارث را در کجا می گویند؟ ارث را در جایی می گویند که یک چیزی مال کس دیگر باشد، او برود و آنچه که مال او هست به دیگری منتقل بشود. بعضی گفته اند که این از آن نظر است که هر کسی خانه ای در بهشت دارد، یعنی برای هر کسی جا در بهشت معین شده، ولی آنهایی که به موجب اعمال بد خودشان محروم می مانند و جهنمی می شوند از خانه اصلی خودشان جدا می شوند، آنچه که به آنها داده نشده به اینها داده می شود و اینها وارث آنها می شوند. این خیلی به نظر بعید می آید، چون اصلا تمام بهشت را می گوید شما وارث این بهشت هستید. بعضی گفته اند که اصلا "اورث" مفهوم ارث ندارد، اعطاء است، یعنی این بهشتی است که به شما اعطا شده. این هم بعید به نظر می رسد که با کلمه "ارث" بیان شده باشد. علتش یک چیز دیگر است، چون ما این تعبیر را درباره خود خدا داریم: «انا نحن نرث الارض و من علیها؛ ماییم که زمین را با هر که در آن است به میراث می بریم» (مریم/40).
این نکته ای است، درست توجه کنید. مالک اصلی همه چیز در حاق واقع، در دنیا و آخرت خداست (در این حرفی نیست) یعنی هیچ وقت خدا چیزی را از ملک خودش خارج نکرده اگر به دیگری داده، و این تعبیر از امیرالمؤمنین است در حدیث توحید صدوق که خداوند تملیک کرده به اشخاص مثلا قوه را، قدرت را، استطاعت را، اما این تملیک معنایش این نیست که از ملک خودش خارج کرده "و هو املک" در عین حال خودش مالکتر است. ما می بینیم که در عین حال، قیامت با دنیا یک تفاوتی دارد. لااقل عالم دنیا عالم حجاب است، یعنی مالکیت خداوند برای ما ظهور ندارد، یعنی ما آنچه که احساس می کنیم اسباب و مسببات ظاهری را می بینیم نه آن حقیقت را، حقیقت را نمی بینیم. اگر کسی حقیقت را الان ببیند باز می بیند مالک همه چیز خداست. اما وقتی که ما وارد قیامت می شویم، می بینیم همه مالکیتها باطل و ضایع شد و همه برگشت به مالک اصلی «لمن الملک الیوم لله الواحد القهار؛ امروز فرمانروایی از آن کیست؟ از آن خداوند قهار است» (غافر/16).
آن عارف گفت: «الیوم کما...» الان هم همین طور است. بله، از دیده یک نفر آدم عارف الان هم همین طور است، ولی او از دیده کسانی می گوید که چشمشان آنجا باز می شود. آن وقت این مالکیتهای ظاهری همه می میرد، همه باطل می شود، مالکیت حقیقی خداوند ظاهر می شود، خداست که وارث همه چیز است. پس چون این تعبیر "ارث" در مورد خود خدا به کار برده شده است، معنایش ظهور حقیقت است. حال برای آن کسانی که از طریق الوهیت چیزهایی را در آنجا واجد می شوند می گوید: «و تلک الجنة التی اورثتموها» به همان معنا که خدا وارث اینهاست در قیامت، این بندگان وارث هستند، یعنی مالک حقیقی اینها می شوند به مالکیت پروردگار. پس در واقع این جور می خواهد بگوید: ما که مالک همه چیز هستیم، تو هم مالک اینها و بلکه همه چیز هستی.
یک چیزی نقل می کنند که نامه ای از خداوند به اهل بهشت می رسد: «من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لا یموت» ما قیوم واقعی هستیم و تو هم به قیومیت ما اینجا قیوم و مالک واقعی خواهی بود. پس اینجا که تعبیر "ارث" می کند، برای این است که می خواهد بگوید مالکیت شما شأنی از شئون مالکیت خداوند است، همان وراثت الهی که به خداوند می رسد (و) معنایش این است که همه حجابها از بین می رود و حقیقت آشکار می شود، به شما هم می رسد. «تلک الجنة التی اورثتموها بما کنتم تعملون؛ و این همان بهشتی است که به (پاداش) آنچه می کردید وارث آن شده اید» (زخرف/72).

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 5- صفحه 47-45

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها