شرط شهادت در دادگاه
فارسی 3208 نمایش | «یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا؛ ای پیامبر! ما تو را شاهد و مژده رسان و بیم دهنده فرستاده ایم.» (احزاب/ 45) ای پیامبر، ما تو را فرستاده ایم گواه بر مردم و گواه بر امت. شاهد و شهید معنی حضور را می دهد. در زبان عربی به گواه از آن جهت شاهد می گویند که کسی حق دارد در مورد واقعه ای گواهی بدهد که در آن واقعه حاضر باشد، یعنی انسان در مورد واقعه ای که در آن حضور دارد و احساس می کند و بالعیان آن را می بیند حق دارد شهادت بدهد.
این مسأله ای است در باب قضاء (قضاوت)، می گویند شهادت به علم جایز نیست، شهادت به عین و به حس جایز است، یعنی اگر شما چیزی را یقین دارید و شک ندارید ولی ندیده اید، مثلا یقین دارید العیاذ بالله زید همسایه شما شراب می خورد، از صد احتمال یک احتمال هم نمی دهید که شراب نخورد، یعنی هیچ احتمال اینکه بتوانید توجیه هم بکنید نمی دهید، یقین دارید شراب می خورد، اما به چشم خودتان ندیده اید، یقین دارید که فلان مرد و زن زنا کرده اند ولی به چشم خود ندیده اید، حق ندارید که این را شهادت بدهید بگویید فلانی زنا کرده یا فلانی شراب خورده است، و اگر شهادت بدهید و قاضی از شما بپرسد که این را که تو شهادت می دهی دیده ای یا ندیده ای، و شما بگویید من ندیده ام ولی یقین دارم، اگر شما عادلترین عادلهای عالم هم باشید، اعدل عدول هم باشید، سلمان فارسی هم باشید قاضی حق ندارد بر این گونه شهادت ترتیب اثر بدهد.
حدیثی هست، امام صادق (ع) فرمودند (با دستشان اشاره کردند): «علی مثل ضوء الشمس؛ مثل اینکه نور خورشید را می بینی، فقط اگر این طور باشد شهادت بده، غیر از این نه».
به همین جهت برای آنچه که ما در فارسی می گوییم گواه در زبان عربی کلمه شاهد به کار می برند، یعنی حاضر، یعنی آن کسی که حاضر واقعه بوده نه آن کسی که عالم به واقعه است، چون غایب از واقعه هم گاهی عالم به واقعه می شود، ولی کافی نیست. علم به واقعه ولی عن غیاب کافی نیست، حضور آن واقعه و شهود آن لازم است. از نظر قرآن مجید یکی از ویژگیهای مؤمن واقعی این است که وقتی از آنها خواسته می شود که در مورد مسأله حقی شهادت بدهند از آن سر باز نمی زنند: «والذین هم بشهاداتهم قائمون؛ کسانی که قیام به شهادت می کنند» (معارج/ 33).
درباره معنی تحمل شهادت می گوییم یک وقت شخصی می خواهد شاهد بگیرد یک کسی می آید مال کسی را می چاپد و شما در آنجا حاضر هستید. به شما می گوید: بیا نگاه کن، تو را به خدا بیا شاهد باش که در آن موقع شهادت بدهی. اینجا جان معافی انسان اقتضا می کند که چشمهایش را ببندد و برود و بگوید به من چه! اگر مظلومی مورد تجاوز ظالمی قرار گرفته است و برای اثبات در محکمه نیاز دارد که شاهدی شهادت بدهد و یک کسی می توانسته شاهد باشد، خصوصا اگر از او تقاضا کرده اند بیا ببین که در موقعش شهادت بدهی، حق ندارد که چشمهایش را ببندد و از آن طرف برود. از آن بالاتر این است که شهادت را تحمل کرده باشد، یعنی حادثه را کاملا دیده باشد، موقعی که به محکمه و پیش قاضی می روند از ادای شهادت امتناع و شهادت را کتمان کند. بدتر از آن این است که بیاید عوضی شهادت بدهد.
قرآن به مسئله شهادت اهمیت می دهد: آنها که قیام به شهادت می کنند. گفته اند این قیام اعم است از قیامی که به صورت تحمل شهادت باشد یا ادای شهادت. «اولئک فی جنات مکرمون؛ چنین مردمی در بهشت های الهی محترمانه هستند و مورد اکرامند» (معارج/ 35). اکرام چه کسی؟ اکرام خدای متعال.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 9- صفحه 138-139
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 5- صفحه 197-195
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها