تفاوت روحانیت شیعه و روحانیت سنی
فارسی 3513 نمایش |سئوال مطرح است که: چرا با اینکه در جهان تسنن سخن از اصلاح و مبارزه علیه استعمار و استثمار بیشتر به میان آمده، علمای اهل تسنن کمتر توانسته اند نهضتی را رهبری کنند، و بر عکس روحانیت شیعه با اینکه انقلاب های عظیمی به پا کرده است کمتر حاضر شده است درباره دردها بیندیشد، نظر بدهد، طرح اصلاحی ارائه نماید، فلسفه سیاسی اسلام را مطرح نماید؟
این جهت به نظام خاص روحانیت شیعه و روحانیت سنی مربوط است. نظام روحانیت سنی به گونه ای است که او را کم و بیش به صورت بازیچه ای در دست حکام که خود، آنها را "اولی الامر" معرفی کرده است در آورده است. شخصیتی مانند شیخ محمد عبده اگر بخواهد منصب افتاء را احراز نماید باید خدیو عباس ابلاغ آن را صادر نماید، و یا مقام افتاء و ریاست جامع الازهر شخصیت بزرگ و مصلحی مانند شیخ محمود شلتوت، باید با نوشته شخصیتی نظامی و سیاسی مانند جمال عبدالناصر حجیت و سندیت بیابد.
روحانیت سنی یک روحانیت وابسته است. روحانیت وابسته قادر نیست علیه آن قدرتی که وابسته به آن است قد علم کند و توده مردم را به دنبال خود بکشاند. اما روحانیت شیعه در ذات خود یک نهاد مستقل است، از نظر روحی به خدا متکی بوده و از نظر اجتماعی به قدرت مردم. و لهذا در طول تاریخ به صورت یک قدرت رقیب در مقابل زورمندان تاریخ ظاهر شده است.
علت آنکه سیدجمال در کشورهای سنی مستقیما به سراغ توده مردم می رفت و در ایران به سراغ علماء، در کشورهای سنی مخاطبش توده مردمند و در ایران علماء، در آنجا انقلاب را از توده می خواهد آغاز کند و در ایران از علماء. این است که روحانیت شیعه از دستگاه حاکمه مستقل بوده و استعداد انقلابی شدن داشته است بر خلاف روحانیت سنی. روحانیت شیعه عملا بر تز مارکس خط بطلان کشیده که می گوید: مثلث دین و دولت و سرمایه همواره در طول تاریخ با یکدیگر همدست و همکار بوده و طبقه ای را در مقابل توده تشکیل می داده اند و سه عامل از خود بیگانگی خلق به شمار می روند.
در مقاله "مشکل اساسی در سازمان روحانیت" از استاد مطهری یک بررسی مختصر درباره روحانیت شیعه و روحانیت سنی به عمل آمده است و به نقاط قوت و نقاط ضعف هر کدام اشاره شده است.
منـابـع
مرتضی مطهری- نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر- صفحه 57-56
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها