نقد فرضیه «تجدید در هر هزار سال»

فارسی 3819 نمایش |

این فکر که هر صد سال یک مجدد باید ظهور کند زمینه را مساعد کرد برای قبول یک فکر دیگر که گفته شد هر هزار سال یک نفر ظهور خواهد کرد، و مستمسک واقع شده است برای فرقه های گمراه. یک شاعر می گوید:
به هر الفی الف قدی بر آید *** الف قدم که در الف آمد ستم
این هم داستانی دارد که هزار سال یک بار یک نفر باید پیدا بشود، یک شخص در سر هزار سال باید پیدا بشود. این هم در فلسفه ایرانی های قدیم و فلسفه هند باز ریشه ای دارد. در فلسفه ایرانی و هندی یک فکری بوده بر اساس طبیعیات قدیم که اولا آن طبیعیات غلط بوده و تازه از آن طبیعیات هم استنتاج این فکر غلط است. سهروردی آن را در فلسفه اسلامی وارد کرد. حاج ملاهادی سبزواری در منظومه نقل می کند به صورت "قیل".
قیل نفوس الفلک الدوار *** نقوشها واجبة التکرار
گفته اند که نفوس اجرام کیهانی، نقش هایش تکرار میشود.
اصطلاحا در فلسفه می گویند "دور و کور". گفتند در هر چند هزار سال یک بار همه چیز عالم تجدید و تکرار می شود، همه چیز نو می شود، منتها شبیهش، شبیه هر فردی یک فرد پیدا می شود، شبیه هر محیی و مصلحی یک محیطی و مصلحی پیدا می شود، شبیه همه حوادث از نو پیدا می شود. ولی آنها گفتند در هر بیست و پنج هزار و دویست سال یک بار حوادث عالم تکرار می شود، روی حساب اینکه گردش یک دور فلک ثوابت اینقدر است.
بعد این اندیشه افتاد به دست بعضی از خیالباف های اسلامی. آمدند با آیات قرآن کریم آنها را تطبیق بکنند. گفتند قرآن می گوید: «و ان یوما عند ربک کالف سنة مما تعدون؛ و یک روز نزد پروردگار تو مثل هزار سال در نظر شما است.» (حج/ 47). پس هر روز از روزهای الهی هزار سال است و چون هر سال سیصد و شصت روز است. پس هر سال الهی هم مساوی است با سیصد و شصت هزار سال. پس یک دوره عالم سیصد و شصت هزار سال است. عالم یک دوره سال خودش را در این مدت طی می کند بعد نو می شود. این هم یک اندیشه است. البته سخن مهملی است، اما از ضلالت، ضلالت بر می خیزد. اینها را می گویم چون اینها جزء سمومی است که در افکار ما رخنه کرده. باید اینها را طرد بکنیم. تا اینها را طرد نکنیم و از فکر خودمان بیرون نریزیم هیچوقت فکر ما زنده نمی شود.
بعد یک عده گمراه کن و مضل هم آمدند آیه دیگری را مطرح کردند که می فرماید: «یدبر الامر من السماء الی الارض ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنة مما تعدون؛ فرمان را از آسمان به زمین نازل می کند سپس به سوی او بالا می رود در روزی که مساوی است با هزار سال شما.» (سجده/ 5) این آیه را اینطور معنی کردند که در هر هزار سال یک بار کار مردم به وسیله انبیاء تجدید و تدبیر می شود. گفتند تدبیر کردن یعنی تجدید کردن به اینکه یک پیغمبری مثلا باید در روزی که مقدارش هم هزار سال است، پس هر هزار سال یک بار یک نفر خواهد آمد. بعد از این و در اثر این، چه گمراهی بزرگی در عالم تشیع پیدا شد! یک عده از مردم از دین جدا شدند به واسطه همین افکار مفت و مزخرف. خیر؛ ما همچو چیزی نداریم که صد سال یا هزار سال یک بار یک نفر باید ظهور کند.

عدم اطلاع از زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام
فقط درباره یک نفر هست که آن هم در این سطح نیست، در سطح دیگری است، جنبه جهانی دارد نه اینکه مخصوص به عالم شیعه باشد و آن، وجود مقدس حضرت مهدی (ع) است. ایشان مربوط به همه عالم اند. آنهایی که شنیده اید در منبرها می گویند بیاید یک مشت شیعه را نجات دهند، یک مشت شیعه دروغ است. یک مشت شیعه که قالتاق ترین مردم دنیا هستند امام زمان (ع) حامی اینها نیست. او مصلح کل عالم است. درباره او هم ما هیچ حق نداریم به این که وقت معین کنیم، حساب بکنیم از این حساب ابجدهایی که هر روز می کنند. یک دفعه می آیند این آیه را مطرح می کنند: «ان الارض لله یورثها من یشاء؛ همانا زمین از آن خداست که به هر یک از بندگانش که بخواهد به ارث می دهد.» (اعراف/ 128) و یک وقت این آیه را: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون؛ و ما پس از ذکر در زبور نوشتیم که زمین را بندگان صالح من به ارث می برند.» (انبیاء/ 105)
این دو آیه را حساب می کنند که مثلا در فلان سال حضرت ظهور می کند. از اینها بترسید و تکذیب بکنید که «کذب الوقاتون؛ کسانی که برای ظهور مهدی (ع) وقت تعیین می کنند دروغگویند.» (اصول کافی، ج 1، ص 368) هیچکس هم در دنیا، نه ما و شما و نه هیچ مصلح دیگری نمی تواند ادعا بکند که من می خواهم آن کار را انجام بدهم. او بالاتر از این است. به قول یک نفر مرد دانشمند: یکوقت است که ما می خواهیم حیاط خودمان را روشن بکنیم و یک وقت منتظریم دنیا روشن شود. روشن شدن دنیا در اختیار بنده و شما نیست، حساب دیگری دارد، خورشیدی باید طلوع بکند تا همه عالم روشن بشود. آنچه وظیفه ما و شما است اینست که خانه خودمان را روشن بکنیم، خیابان خودمان را روشن بکنیم، شهر خودمان را روشن بکنیم، کلبه خودمان را روشن بکنیم، اما آن مطلب بیرون است از این حساب ها.

منـابـع

مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 140-143

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد