فعالیت های اولیه ایرانیان در بسط فرهنگ اسلامی
فارسی 8308 نمایش | حوادث یمن و فداکاری ایرانیان مسلمان آن سرزمین خود شاهد بزرگی است که این ملت با آغوش باز این دین مقدس را قبول کرد و در راه نشر آن از هیچ گونه فداکاری خودداری نکرده است. کسانی که می نویسند اسلام با شمشیر بر این ملت تحمیل شده یا تعصب نژادی و احساسات قومی آنها را وادار به این حرف می کند یا از سیر اسلام در میان نژاد ایرانی اطلاع ندارند.
همه مورخین می نویسند که دین اسلام با سرعتی شگفت انگیز در ایران پیشرفت، و این ملت بدون جنگ و جدال از آن استقبال کرد، و در مدت بیست سال تمام فلات ایران را از ساحل فرات تا رود جیحون و از کناره های سند تا کرانه دریاچه خوارزم را فرا گرفت. اگر در چند مورد با اعراب مسلمان جنگ شد آن جنگ مربوط به دسته ای از طبقات ممتاز و موبدان بود که در نظر داشتند با جلوگیری از نفوذ اسلام منافع خود را حفظ کنند. پس از اینکه تمام کشور پهناور ایران به تصرف مسلمین درآمد، طولی نکشید که اکثریت مردم این کشور به استثنای کوههای مازندران و دیلمان دین اسلام را پذیرفتند و فعالیت و کوشش این مردم برای تبلیغ اسلام و تحکیم مبانی و قواعد شرع مقدس شروع گردید. در سه قرن اول اسلام که ایران تحت نفوذ بنی امیه و بنی عباس اداره می شد، ملت ایران در تشریح احکام دینی، ادبی، قضائی، سیاسی، و اجتماعی اسلام سعی بلیغ کرد و امهات مسائل را مطرح ساخت و آنها را روشن و مبوب نمود. روی هم رفته، علم حدیث، تفسیر، کلام، فلسفه و تصوف در قرن نخستین اسلامی پی ریزی شد و ملت ایران در این مورد در درجه اول قرار داد. مکتب های نیشابور، هرات، بلخ، مرو، بخارا، سمرقند، ری و اصفهان و سایر شهرهای بزرگ مرکز فعالیت و جنب و جوش بود. صدها نفر از رجال بزرگ اسلام در این شهرها تربیت شدند و در شرق و غرب عالم تمدن درخشان اسلام را محکم و استوار ساختند.
نقش سرزمین خراسان در بسط علوم الحدیث
یکی از موضوعات مهمی که در ایران مخصوصا خراسان مورد توجه قرار گرفت موضوع علم حدیث بود. در این مورد باید انصاف دارد که ایرانیان در تدوین حدیث سهم مؤثری دارند؛ بلکه باید آنان را مؤسس مکتب علم الحدیث نامید. گروهی از اهل حدیث مسافرتهای زیادی می کردند تا اخبار و روایات را از مشایخ حدیث با گوش خود بشنوند و آنها را در «مسانید» و «صحاح» خود تدوین کنند. مکتب حدیثی خراسان در جهان آن روز به اندازه ای اهمیت یافت که از مصر و آفریقا و حجاز و عراق و شام برای استفاده از مشایخ خراسان سالها در نیشابور، مرو، هرات، بلخ و بخارا اقامت می کردند.
ایرانیان در صحنه های مختلف علم، فرهنگ و سیاست
کسانی که با کتب حدیث و صحاح و مسانید و حالات مشایخ روایت آشنایی دارند می دانند که همه اصحاب سته اهل سنت و مؤلفین کتب اربعه شیعه ایرانی هستند. شش نفر از آنها، شیخ طوسی، مسلم نیشابوری، ابو عبدالرحمن نسائی، محمد بن اسماعیل بخاری، ابوداود سجستانی، ترمذی و بیهقی، خراسانی هستند و دو نفر شیخ صدوق از قم و ابن ماجه از قزوین می باشند و غیر از اینها از مشاهیر نیز صدها نفر دیگر ایرانی می باشند.
فلاسفه اسلامی، متکلمان، مورخین، لغت نویسان، شعرای بزرگی که به زبان عربی شعر سروده اند، مفسرین عالیقدر، رجال سیاسی و پادشاهان بزرگ و جهانگشایان مسلمان همه از ایران بودند. اساسا مگر برمکیان، نوبختیان، قشریان، صاعدیان، خاندان سمعانی، خواجه نظام الملک طوسی، شیخ طوسی، خواجه نصیرالدین طوسی، و همچنین ملوک طاهریان، سامانیان، آل بویه، غزنویان، سربداران و دهها خاندان دیگر که در تبلیغ اسلام و نشر تمدن آن کوشش کرده اند همه از این آب و خاک نبودند؟
از ائمه اربعه تسنن نیز دو نفر ایرانی بوده اند که هر دو از خراسان برخاسته اند. نخست ابوحنیفه که گروهی وی را اهل کابل و دسته ای وی را از اهل «نسا» (درگز) می دانند. دوم احمد بن حنبل که در مرو خراسان متولد شد و در بغداد نشو و نما یافت. به طور کلی ایرانیان در چند قرن نخست فرهنگ و ادب اسلامی را روی اصول و قواعد پایه گذاری کردند و راه را برای آیندگان باز نمودند. این موضوع چون بسیار روشن است از تفصیل خودداری می شود. با طلوع قرن چهارم هجری، طبرستان و گیلان نیز به تصرف مسلمین درآمد، و در این قرن مردم ایران استقلال سیاسی به هم رسانیدند، و سامانیان رشته علاقه خود را با خلافت بغداد قطع کرده به طور استقلال در خراسان و نواحی شرقی ایران سلطنت مستقل داشتند، و از نظر فهم و درک مبانی دینی نیز احتیاج به مرکز خلافت نبود.
منـابـع
مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صفحه 343-341
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها