ایمان مستقل به معاد، ملاک اصول دین بودن آن است
فارسی 3313 نمایش | چرا اسلام معاد را از اصول دین قرار داده اند ولی سایر ضروریات را از اصول دین قرار نداده چون خیلی اشخاص این سؤال را می کنند، می گویند شهادتین که انسان به آن مسلمان می شود دو چیز بیشتر نیست: "اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله".
دیگر چرا مسأله معاد را جزء اصول دین قرار داده اند؟ خوب، آدمی که به پیغمبر ایمان داشته باشد، به هر چه پیغمبر گفته (اگر برایش ثابت شود که پیغمبر گفته، مخصوصا اگر ثبوتش به حد ضرورت و بداهت برسد) ایمان پیدا می کند، پس ما باید بگوییم اصول دین دو چیز بیشتر نیست (حالا دو اصل دیگر (عدل و امامت) را که شیعه می گویند، آن به جای خود مسأله علیحده ای است): توحید، نبوت، معاد فرع و طفیلی نبوت است، چون ما به نبوت اعتقاد داریم و پیغمبر از معاد خبر داده، به معاد هم اعتقاد داریم، همین طوری که چون پیغمبر گفته اند نماز واجب است به نماز هم اعتقاد داریم، نماز هم از ضروریات است، روزه هم از ضروریات است، حج هم از ضروریات است.
این ایراد وارد نیست، چون علت اینکه مسلمین معاد را جزء اصول دین قرار داده اند این بوده که اسلام درباره معاد یک امر علاوه ای از ما خواسته، یعنی نخواسته ما فقط آن را به عنوان یکی از ضروریات اسلام، به طفیل قبول نبوت قبول کرده باشیم، خواسته که خود ما هم مستقلا به آن ایمان و اعتقاد داشته باشیم، ولو مثلا ما به نبوت اعتقاد نداشته باشیم، به معاد اعتقاد داشته باشیم. این که "ولو" می گویم نه اینکه از آن صرف نظر می کنم، می خواهم بگویم یک مسأله ای است که خواسته ما مستقلا به آن ایمان داشته باشیم و لهذا قرآن استدلال می کند بر قیامت، استدلال نمی کند بر روزه، می گوید روزه را پیغمبر گفته، ولی استدلال می کند بر قیامت، چه آن نوع استدلالی که پایه آن خود توحید است، و چه آن استدلالی که پایه آن نظام خلقت است.
قرآن علاقه نشان می دهد که افراد در باب معاد تحقیق داشته باشند و لهذا در باب معاد کلمه ایمان آمده و در غیر معاد نیامده است. در باب ملائکه هم ایمان آمده است. این علامت آن است که خواسته اند که ما در اینجا تحقیقی داشته باشیم به طوری که بتوانیم عن معرفه اعتقاد پیدا کنیم که یک حقایقی به نام ملائکه وجود دارد. همچنین قرآن مایل است که ما به آخرت ایمان داشته باشیم، یعنی در کنار ایمان به پیغمبر و ایمان به نبوت می خواهد ما اعتقاد و ایمان به آخرت داشته باشیم والا آن را در این ردیف ذکر نمی کرد. چرا آن را در این ردیف ذکر کرده؟ پس طالب تحقیق در اینجاست.
در اینکه مسائل معاد در درجه اول مسائل تعبدی است هیچ بحثی نیست. ما درباره این مسائل تعبدی می خواهیم ببینیم چقدر می توانیم تحقیق کنیم و این تحقیق هم مطلوب است. اگر اشخاصی بگویند شما حق تحقیق کردن ندارید، ما در مقابل آنها چنین می گوییم. اگر کسی گفت: "در باب قیامت کسی حق تحقیق کردن ندارد، قرآن یک چیزی گفته، ما هم باید بگوییم آمنا و سلمنا، هر کس گفت چرا؟ می گوییم سؤال بدعت است. همین طوری که عده ای در قدیم می گفتند 'السؤال بدعة' اینجا حق سؤال و جواب نداری" (ما می گوییم) نه، این طور نیست، از ما تحقیق خواسته اند.
منـابـع
مرتضی مطهری- معاد- صفحه 15-14 و 31
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها