دروغ کلید گناهان است یعنی چه؟
فارسی 5218 نمایش | خداوند در سوره نحل آیات 104-105 قرآن کریم می فرماید: «إن الذین لا یؤمنون بئایت الله لا یهدیهم الله و لهم عذاب ألیم* إنما یفترى الکذب الذین لا یؤمنون بئایت الله و أولئک هم الکذبون؛ کسانى که ایمان به آیات الهى ندارند خداوند آنها را هدایت نمى کند و براى آنها عذاب دردناکى است* تنها کسانى دروغ مى گویند که ایمان به آیات خدا ندارند، و دروغگویان واقعى آنها هستند». این آیه از آیات تکان دهنده اى است که در زمینه زشتى دروغ سخن مى گوید و دروغگویان را در سر حد کافران و منکران آیات الهى قرار مى دهد، گرچه مورد آیه، دروغ و افترا بر خدا و پیامبر (ص) است، ولى به هر حال زشتى دروغ اجمالا در این آیه مجسم شده است.
راستگوئى و اداء امانت دو نشانه بارز ایمان و شخصیت انسان است، حتى دلالت این دو بر ایمان از نماز هم برتر و بیشتر است. امام صادق (ع) مى فرماید: «لا تنظروا الى طول رکوع الرجل و سجوده، فان ذلک شىء قد اعتاده و لو ترکه استوحش لذلک، و لکن انظروا الى صدق حدیثه و اداء امانته؛ نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید، چرا که ممکن است عادت آنها شده باشد، به طورى که اگر آنرا ترک کنند ناراحت شوند، ولى نگاه به راستگوئى و امانت آنها کنید». ذکر این دو با هم (راستگوئى و امانت) به خاطر این است که ریشه مشترکى دارند، زیرا راستگوئى چیزى جز امانت در سخن نیست، و امانت همان راستى در عمل است.
دروغ سرچشمه همه گناهان است. در روایات اسلامى دروغ به عنوان کلید گناهان شمرده شده است، امام على (ع) مى فرماید: «الصدق یهدى الى البر، و البر یهدى الى الجنة؛ راستگوئى دعوت به نیکوکارى مى کند، و نیکوکارى دعوت به بهشت». در حدیثى از امام باقر (ع) مى خوانیم: «ان الله عز و جل جعل للشر اقفالا، و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شر من الشراب؛ خداوند متعال براى شر و بدى، قفلهائى قرار داده و کلید آن قفلها شراب است (چرا که مانع اصلى زشتیها و بدیها عقل است و مشروبات الکلى عقل را از کار مى اندازد) سپس اضافه فرمود: دروغ از شراب هم بدتر است». امام عسکرى (ع) مى فرماید: «جعلت الخبائث کلها فى بیت و جعل مفتاحها الکذب؛ تمام پلیدیها در اطاقى قرار داده شده، و کلید آن دروغ است».
رابطه دروغ و گناهان دیگر از این نظر است که انسان گناهکار هرگز نمى تواند، راستگو باشد، چرا که راستگوئى موجب رسوائى او است و براى پوشاندن آثار گناه معمولا باید متوسل به دروغ شود. و به عبارت دیگر، دروغ انسان را در مقابل گناه آزاد مى کند، و راستگوئى محدود. اتفاقا این حقیقت در حدیثى که از پیامبر نقل شده کاملا تجسم یافته، حدیث چنین است: شخصى به حضور پیامبر (ص) رسید، عرض کرد نماز مى خوانم و عمل منافى عفت انجام مى دهم، دروغ هم مى گویم! کدام را اول ترک گویم؟! پیامبر (ص) فرمود: دروغ، او در محضر پیامبر (ص) تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید: هنگامى که خارج شد، وسوسه هاى شیطانى براى عمل منافى عفت در دل او پیدا شد، اما بلافاصله در این فکر فرو رفت، که اگر فردا پیامبر (ص) از او در این باره سؤال کند چه بگوید، بگوید چنین عملى را مرتکب نشده است، اینکه دروغ است و اگر راست بگوید حد بر او جارى مى شود، و همین گونه در رابطه با سایر کارهاى خلاف این طرز فکر و سپس خوددارى و اجتناب براى او پیدا شد و به این ترتیب ترک دروغ سرچشمه ترک همه گناهان او گردید.
دروغ سرچشمه نفاق است چرا که راستگوئى یعنى هماهنگى زبان و دل، و بنابراین دروغ ناهماهنگى این دو است، و نفاق نیز چیزى جز تفاوت ظاهر و باطن نیست. در آیه 78 سوره توبه مى خوانیم: «فاعقبهم نفاقا فى قلوبهم الى یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه و بما کانوا یکذبون؛ اعمال آنها نفاقى در دلهایشان تا روز قیامت ایجاد کرد، به خاطر اینکه عهد خدا را شکستند و به خاطر اینکه دروغ مى گفتند». دروغ نابود کننده سرمایه اطمینان است، مى دانیم مهمترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومى است و مهمترین چیزى که این سرمایه را به نابودى مى کشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوق العاده راستگوئى و ترک دروغ در تعلیمات اسلامى همین موضوع است. در احادیث اسلامى مى خوانیم که پیشوایان دین از دوستى با چند طایفه از جمله دروغگویان شدیدا نهى کردند، چرا که آنها قابل اطمینان نیستند. امام على (ع) در حکمت 38 نهج البلاغه مى فرماید: «ایاک و مصادقة الکذاب فانه کالسراب، یقرب علیک البعید، و یبعد علیک القریب؛ از دوستى با دروغگو بپرهیز که او همچون سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را دور مى سازد». البته سخن درباره زشتیهاى دروغ و فلسفه آن و همچنین علل پیدایش دروغگوئى از نظر روانى و طرق مبارزه آن بسیار زیاد است که باید آنرا در کتب اخلاق جستجو کرد.
خداوند در آیه 7 سوره صف آورده: «و من اظلم ممن افتری علی الله الکذب و هو یدعی الی الا سلام و الله لایهدی القوم الظالمین؛ و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ ببندد در حالی که به اسلام دعوت می شود؟ و خدا مردم ستمگر را هدایت نمی کند». این تعبیر و تعبیرهای مشابه در قرآن زیاد آمده است: «و من اظلم ممن افتری علی الله» و یا «فمن اظلم ممن کذب علی الله و کذب بالصدق ...؛ ستمگرتر از کسی که به خدا افترا ببندد کیست؟ و راست را چون سوی او آمد تکذیب کرد؟...» (زمر/ 32).
می دانیم که دروغ گناه کبیره و ظلم است، یعنی در مورد هر چیزی و به هر کسی انسان دروغ بگوید، چون او را از حقیقت منحرف کرده، بنابراین به او ظلم کرده است. دروغ به طور کلی در قرآن ظلم تلقی می شود. ولی دروغ تا دروغ تفاوت دارد. هر دروغی گناه کبیره است، هیچ دروغی نداریم گناه صغیره باشد، ولی در میان دروغها، دروغ بستن به خدا و رسول، شنیع ترین دروغهاست و لهذا می بینید که روزه ماه رمضان با دروغهای عادی باطل نمی شود (البته چنین دروغی گناه کبیره است ولی روزه را باطل نمی کند) ولی اگر انسان به خدا و رسول دروغ ببندد، روزه اش باطل است.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 5- صفحه 176-174
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 23-21
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 11- صفحه 416-412
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها