استدلال به برخی آیات قرآن برای نفی اعجاز از پیامبر
فارسی 4099 نمایش |برخی از مستشرقین و مسیحیان و به تبع آنها برخی از نویسندگان اسلامی مدعی هستند که پیغمبر اسلام (ص) به شهادت قرآن مجید همواره از آوردن معجزه خودداری کرده است و این نشان می دهد که هیچگاه معجزه ای نداشته است. برای این منظور آیاتی را نقل کرده اند که از همه روشن تر آیه 90 تا 93 سوره اسراء است که می فرماید:
«و قالوا لن نؤمن لک حتی تفجر لنا من الارض ینبوعا* او تکون لک جنة من نخیل و عنب، فتفجر الانهار خلالها تفجیرا* اؤ تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا، اؤ تأتی بالله و الملائکة قبیلا* او یکون لک بیت من زخرف او ترقی فی السماء و لن نؤمن لرقیک حتی تنزل علینا کتابا نقرؤه، قل سبحان ربی هل کنت الا بشرا رسولا»
مکه سرزمین بی آب و علف و خشکی است، آب جاری در مکه آن زمان نبوده، این مقدار آب جاری هم که الان هست و در منا و عرفات از آن استفاده می کنند، مقدار بیشترش نهر طائف است. طائف در دوازده فرسخی جنوب مکه است که زبیده زن هارون الرشید خلیفه مقتدر که قهرا همه بیت المال مسلمین هم در اختیارش بوده، با پول فراوانی کوه را شکافت و از طائف نهری به مکه جاری کرد. ولی در زمان پیغمبر اسلام اصلا آبی در مکه نبوده است، جز همین آب زمزم. آن هم به این مقدار فعلی نبوده بعدها کنده اند تا آب آن بیشتر شده است.
کفار قریش مخالفین پیامبر گفتند ما به تو ایمان نمی آوریم مگر آنکه:
1- از زمین چشمه ای برای ما بشکافی
2- چون مکه باغ و بستانی ندارد، تو در اینجا یک باغستانی داشته باشی که درخت انگور زیادی داشته و نهرهایی در وسط آن جاری باشد.
3- یا اینکه همانطوری که گمان می کنی و ادعا می کنی در قیامت عالم دگرگون می شود و زمین و آسمان در یکدیگر فرو می ریزند. حالا هم تو کاری می کنی که آسمان بر سر ما فرو ریزد.
4- یا خدا و فرشتگان را از آسمان پایین می آوری و آنها جلوی ما تو را تأیید کنند.
5- یا مالک یک خانه پر از پول باشی.
6- و یا به آسمان بالا روی و از آنجا نامه ای بر ما بیاوری، یک نامه خطاب به ما (که نبوت تو را گواهی نماید)
اینها شرط هایی است که ما برای ایمان آوردن به تو داریم.
خداوند به پیامبرش می فرماید که بگو: «قل سبحان ربی هل کنت الا بشرا رسولا؛ بگو سبحان الله چه می خواهید از من، آیا من جز یک بشری که پیامبر است چیز دیگری هستم؟»
این مستشرقین و امثال اینها به جمله آخر استدلال کرده و می گویند: کفار شش نوع معجزه از پیغمبر مطالبه کردند. پیغمبر جواب داد: سبحان الله! یعنی چه؟ این چه تقاضایی است که از من می کنید؟ تقاضای معجزه یعنی چه؟ من اساسا قدرت بر آوردن تقاضایتان را ندارم.
این آیه ای است که هم در مورد استدلال مسیحیان قرار گرفته نسبت به اینکه پیغمبر اسلام معجزه نداشت و هم مورد استناد عده ای از روشنفکران برای این جهت که معجزه مربوط به دوره کودکی بشر است و پیغمبر اسلام چون تعلق به دوره بلوغ فکری داشته است از آوردن معجزه امتناع می کرده است. ولی باید گفت که هر دو مطلب درست نیست.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- صفحه 227-229
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها