طلوع نور ولایت و روشن شدن قیامت
فارسی 3284 نمایش |خداوند درباره حالات انسان ها در روز قیامت می فرماید: «خَـ'شِعَةً أَبْصَـ'رُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلةٌ؛ چشمانشان خاشع و سراپایشان را ذلت فرا می گیرد» (قلم/ 43) در آن روز آدمی با حیرت از خود می پرسد که: واعَجبا! ما کجا بودیم؟ ما را کجا آوردند؟ ما در جایی که بودیم تصور می کردیم هر چیز از هر چیز مخفی است؛ حالا آوردند ما را در جایی که می بینیم تمام موجودات بر تمام موجودات مشهودند. کاملاً مطلب به عکس است. سنخ عالم عوض شده، «وَ إِلَیْهِ تُقْلَبُونَ» تحقق یافته، «وَ أَشْرَقَتِ الاْرْضُ بِنُورِ رَبهَا» معلوم گردیده است.
این اشراق مانند اشراق خورشید نیست که ظاهر زمین را روشن کند. این اشراق، اشراق دگری است. اگر این خورشید تمام روی زمین و فرضاً زیر زمین و نیمکره دیگر را روشن کند به ما چه مربوط است؟ در دیدگان ما چه اثری می گذارد؟ ما به اندازه سعه و گنجایش ظرفیت نور چشم خود تا مسافت معین و محدودی را از تابش او می بینیم؛ ولی آن خورشید که "بنور ربها" زمین دل و نفس و قیامت را روشن می کند خورشید دگری است. آن خورشید ولایت است که "بنور ربها" طلوع می کند، زمین تا آخرین نقطة تحتانی آن تا تُخوم آن روشن میشود؛ اذهان روشن می گردد؛ نفوس و عقول درخشان می شوند؛ سر و حقیقت نفس ناطقه منور می شود. عینًا مانند یک گوی بلورین که در دست شماست؛ درونش را هم می بینید، ظاهر و باطنش را می بینید، دیگر ظاهری و باطنی ندارد. حوریه های آنجا هم «کَأَمْثَــ'لِ اللُؤْلُوءِ الْمَکْنُونِ؛ مانند لُؤلُؤ درخشان روشن و تابناکند» (واقعه/ 23) اینست کیفیت طلوع نور ولایت در عوالم غیب و ظهور قیامت انفُسیه!
«وَ فُتِحَتِ السمَآءُ فَکَانَتْ أَبْوَ'بًا؛ و آسمان باز میشود و به صورت درهایی پدیدار می گردد» (نبأ/ 19) الآن درهای آسمان بسته است و ما از غیب خبری نداریم. در آن هنگام درها باز است و رفت و آمد آزاد؛ تابلوی عبور ممنوع و ورود ممنوع را برداشته اند! چون در آسمان بروید از همه چیز مطلع میشوید.
«یَوْمَ تُبَدلُ الاْرْضُ غَیْرَ الاْرْضِ وَ السمَـاوَات وَ بَرَزُوا لِلهِ الْوَ'حِدِ الْقَهارِ؛ روزی است که زمین تبدیل به غیر زمین می شود، و آسمان ها نیز تبدیل به غیر آسمان ها می گردند و همه طبقات مردم برای خداوند واحد قهار ظهور پیدا می نمایند» (ابراهیم/ 48)
زمین خاکی مادی که بر اساس ثقالت و کثافت آفریده شده است تبدیل می شود به زمین نورانی، زمین و آسمان بلورین می شوند. تعبیر بلورین از من است؛ برای تشبیه است؛ ولی عنوان بلور نیست؛ همه گوش اند و همه چشم اند و همه فهم اند و ادراک، و همه طاعتند و انقیاد. اکنون هرچه به انسان بگویند: خدا حاضر است؛ مگر قبول میکند؟ مگر باور دارد؟ به شخصی که در زندان تاریک محبوس شده و مدت ها گذشته نوری ندیده است، اگر بگویند: خورشید طلوع کرده و چنان زمین را روشن کرده است که یک نقطه تاریک و مبهم در آن نیست، باورش برای او مشکل است. ولی چون درِ زندان را شکستند و زندانی را از زندان خارج کردند و از شدت نور خود را مدهوش این اشراق دید، دیگر اگر برای او سوگند هم یاد کنند که خورشیدی نیست، نوری نیست؛ قبول نمی کند و میگوید: در مقابل رؤیت و وجدان و شهود، اخبار از ظلمت غلط است.
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی جلد 5- صفحه 202-204
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها