عالم تجرد و وصول به آن از نظر حافظ و شمس الدین مغربی
فارسی 12821 نمایش | حافظ شیرازی (رضوان الله علیه) در مقام تعلیم و اندرز در خصوص نحوه وصول به عالم تجرد می فرماید:
به سر جام جم آنگه نظر توانی کرد *** که خاک میکده کحل بصر توانی کرد
مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر *** بدین ترانه غم از دل بدر توانی کرد
گدایی در میخانه طرفه اکسیریست *** گر این عمل بکنی خاک زر توانی کرد
به عزم مرحله عشق، پیش نه قدمی *** که سودها کنی ار این سفر توانی کرد
بیا که چاره ذوق حضور و نظم امور *** به فیض بخشی اهل نظر توانی کرد
گل مراد تو آنگه نقاب بگشاید *** که خدمتش چو نسیم سحر توانی کرد
تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون *** کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی *** غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
گرت ز نور ریاضت خبر شود حافظ *** چو شمع، خنده زنان ترک سر توانی کرد
ولی تو تا لب معشوق و جام می خواهی *** طمع مدار که کار دگر توانی کرد
و چه خوب و عالی مغربی (علیه الرحمه) حال تجرد را بعد از نیل و ادراک آن بیان می کند:
دلی نداشتم آن هم که بود یار ببرد *** کدام دل که نه آن یار غمگسار ببرد
به نیم غمزه روان من هزار ربود *** به یک کرشمه دل همچو من هزار ببرد
هزار نقش برانگیخت آن نگار ظریف *** که تا به نقش دل از دستم آن نگار ببرد
به یادگار دلی داشتم ز حضرت دوست *** ندانم از چه سبب دوست یادگار ببرد
دلم که آینه روی اوست داشت غبار *** صفای چهره او از دلم غبار ببرد
چو در میانه در آمد خرد کناره گرفت *** چو در کنار در آمد دل از کنار ببرد
اگر چه در دل مسکین من قرار گرفت *** ولیکن از دل مسکین من قرار ببرد
بهوش بودم و با اختیار در همه کار *** ز من به عشوه گری هوش و اختیار ببرد
کنون نه جان و نه دل دارم و نه عقل و نه هوش *** چو عقل و هوش و دل و جان هر چهار ببرد
چو آمد او به میان، رفت مغربی ز میان *** چو او به کار در آمد مرا ز کار ببرد
چون پرده برداشته شود، این حقایق عالم تجرد چون خورشید روشن شود.
«فکشفنا عنک غطآءک فبصرک الیوم حدید»؛ «ما پرده را از روی چهره و سیمای تو برداشتیم، پس بنابراین، چشم تو امروز تیز بین است.» (ق/22)
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی جلد 6- صفحه 200-202
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها