ضرورت آرزو و ترک نااُمیدی در انسان
فارسی 4800 نمایش |مسئله ای که در انسان غیر متناهی است، مسئله آرزو است. می گویند آرزوی انسان هم غیر متناهی است. ما آلان یک سلسله آرزوها داریم و هر کس یک سلسله آرزوها دارد. آیا آرزوهای کسی به این حالت است که اگر چیزی را که آرزو می کند به او بدهیم، یک مرتبه فاقد آرزو می شود و دیگر هیچ آرزویی ندارد؟ مثل اینکه معمولا افراد می گویند: من یک آرزو دارم، اگر خدا همان را بدهد دیگر از خدا چیزی نمی خواهم. ممکن است یک کسی چون قرارداد کرده، از خدا چیزی نخواهد اما دلش می خواهد. امکان ندارد که انسان دل خودش را به آنچه دارد قانع کند، همیشه هر چه داشته باشد، باز یک چیز دیگری غیر از آنچه که دارد می خواهد. این کسی که الان یک مقدار آرزویش محدود است، شرایط فعلی ایجاب می کند که آرزویش محدود باشد، چون یک امر نامحدود به نظرش معقول نمی رسد و عملی نیست، فکرش را هم نمی کند ولی دو قدم که جلوتر رفت و این را داشت، فورا به فکر یک مطلوب و آرزوی جدید می افتد. این حالت در انسان هست. آرزو از مختصات انسان است.
حیوان به این شکل آرزو ندارد، چون آن پرش قوه عقلی و قوه خیالی و آن دور بینی را ندارد. این مسئله هم بالاخره برای انسان هست که آیا ظرفیت آرزویی انسان محدود است یا نامحدود؟ ظرفیت آرزویی انسان نامحدود است و مثل اینکه مطلب از همین قرار هم هست: ظرفیت آرزویی نامحدود است. انسان به هر چه که برسد، باز یک چیز دیگری را پشت سر آن می خواهد. اینکه سعدی می گوید:
هفت اقلیم ار بگیرد پادشاه *** همچنان در بند اقلیمی دگر
که مسئله حرص را گفته، البته این یک مجراست که مجرای غلط آرزوی انسان است و الا هر کسی به هر اقلیمی رو بیاورد لازم نیست اقلیم سیادت و سلطنت و حکومت بخواهد باشد، همین طور است. فرض کنید انسان به اقلیم ثروت هم که رو بیاورد، همین طور در بند جمع کردن ثروت دیگری است. انسان به هر اقلیمی رو بیاورد و بگیرد، باز دنبال یک اقلیم دیگری است. قدما می گویند این از آن جهت است که مطلوب انسان کمال مطلق است. آرزو آرزوی دیگر را به دنبال دارد، این آرزو آرزوی دیگر و... ظرفیت بی نهایت انسان در این است که آرزوهای بی نهایت می تواند داشته باشد.
یکی از سؤالات اساسی و مهم که همواره ذهن انسان را به خود مشغول می سازد این است که آینده چه می شود و چه حوادث و وقایعی در انتظار اوست، آیا خورشید از شرق طلوع خواهد کرد و یا از غرب؟ انسان همواره به گذشته، حال و آینده خود می اندیشد، به اعمالی که در گذشته انجام داده و نباید انجام می داد یا آنچه که انجام نداده و بایستی که انجام می داد. همواره مشغولیات افکار گذشته بر روح و روان او اثر می گذارد و او همواره برای خود آرزوهایی در سر می پروراند. به عقیده جوزف کندی: «انسان وقتی پیر می شود که آرزوهای خود را از دست داده باشد و دیگر چیزی نداشته باشد که چونان آرزو بدان بیندیشد.»
اما بسیاری از آرزوهای او دست نیافتنی؛ بسیاری غیر معقول و حتی بعضی محال و نشدنی است. این آرزو است که انسان را به پیشرفت وا می دارد و با رسیدن به آرزویی، آرزوی دیگر در دل می پروراند اما اگر این آرزوها محال و دست نیافتنی باشد اثرات ناگوار بر روح و روان او خواهد گذاشت. با خود یأس و نا امیدی و سقوط انسان را خواهد آورد. در این تحقیق سعی بر این شده است که با آرزو آشنا شویم بدانیم که از چه سرچشمه می گیرد چه ضرورتی دارد؟ آیا بدون آرزو و امید امکان زندگی هست؟ امیدواری و یا نا امیدی هر کدام چه تاثیری بر روان انسان می گذارند؟ آرزوهای مفید چه تفاوتی با آرزوهای واهی و پوچ دارند؟ و چه راهی برای وصول به آرزوها می باشد؟
سید رضی (ره) در مورد ضرورت آرزو و ترک نا امیدی می فرماید: «همواره عزم مرا از خانه مذلت دور دارد و از شهری کوچم دهد و به شهر دیگر افکند. اگر پای رسیدن به آرزو در میان نباشد، ورود مرگ را خواستارم». همان گونه که انسان برای حیات به پوشاک و خوراک نیازمند است به امید و آرزو نیز محتاج می باشد. اگر امید و آرزو از زندگی او حذف شود چراغ حیاتش رو به خاموشی می گراید. در واقع آرزو و امید به عنوان یک محرک نیرو بخش عمل می کند. در دنیای مادی ما که انسان ها هر روز با مشکلات روحی و موانع بیشتری برخوردار می باشند تنها عامل جلو برنده امید و آرزو می باشد. کسانی این راه پر خطر را به سلامتی طی می نمایند که نا امید نشوند. اهمیت این محرک در مورد انسان هایی که دچار افسردگی و اختلال روانی گشته اند به خوبی نمایان است. در صورت نبود آرزو زندگی قابلیت استمرار نخواهد داشت یا حداقل با سستی و تنبلی و رخوت همراه خواهد بود. زیرا در دنیایی به سر می بریم که با انواع زشتی ها و رنج ها دست به گریبانیم پس به نیرویی عظیم برای مقابله محتاجیم.
امام علی (ع) می فرمایند: «ثم ان الدنیا دارفناء وعناء وغیر وعبر؛ اینک بدانید که دنیا سرای فنا و رنج و دگرگونی و پند است» (نهج البلاغه/ خطبه 114). اولیای الهی نیز همواره برای آینده ای که پیروانشان به تکامل بالاتری برسند فعالیت می کردند. آن بزرگواران برای امت خویش آرزویی جز نیکی نداشتند. در متون دینی روایات و آیات روشنگر قرآن کریم نیز انسان ها از نا امیدی بر حذر داشته شده اند. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «الامل رحمة لامتی ولو لا الامل ما رضعت والدة ولدها ولا غرس غارس شجرا؛ امید مایه رحمت امت من است اگر نبود آرزو، هیچ مادری فرزندش را شیر و هیچ باغبانی درختی را پرورش نمی داد.
آنچه از روایات اسلامی به دست می آید این است که امید، رجا و خوف از خدا باید در نهایت کمال اما به صورت متعادل باشد. بر اثر عدم تعادل انسان از یکی از این پرتگاه ها به زمین می خورد یا بر اثر غلبه خوف بر رجا انسان نا امید می گردد. یا بر اثر غلبه رجا بر خوف او بر تکرار معاصی جرأت پیدا خواهد کرد و گناه مایه نا امیدی از رحمت حق می باشد. نکته مهم این است که آرزومندی با عقل مندی منافاتی ندارد انسان هم می تواند آرزو کند و هم بر اساس عقل عمل نماید یعنی آرزوی عاقلانه و مفید داشته باشد اما هیچ گاه نمی توان ضرورت آرزو را انکار کرد. آرزو حتی اگر خام باشد باعث ایجاد نشاط و شادابی در زندگی می شود و دلسردی و یأس می رود پس آرزوی خام نیز بی فایده نمی باشد. به طور کلی خداوند مهربان انسان را آزاد نهاده تا هر نوع آرزویی نماید و به کمک آن عمرش را به سوی تکامل سپری نماید.
منـابـع
مرتضی مطهری- معاد- صفحه 167-169
فرهنگ آفتاب (فرهنگ تفصیلی مفاهیم نهج البلاغه- جلد 7- صفحه 3586
محمد باقر مجلسی- بحارالانوارجلد 77- صفحه 173
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها