مسئله رهبری و ولایت از نظر فطرت، سیره پیامبر و قرآن
فارسی 3175 نمایش |آیا اسلام درباره حکومت سکوت کرده؟
احکام و مقرراتی که در جامعه اسلامی از مقام ولایت و رهبری صادر می شود عموما قابل تغییر بوده و در بقا و زوال تابع مصلحت وقت می باشند، و از این جهت شریعت نامیده نمی شوند، ولی خود مسئله ولایت و حکومت این طور نیست.
فطری و ثابت بودن مسئله رهبری و ولایت
مسئله ولایت: مسئله ای است که هیچ اجتماعی در هیچ شرایطی نمی تواند از آن بی نیاز باشد و هر انسان با ذهن عادی خود نیازمندی جامعه را «هر چه کوچک هم باشد» به وجود ولایت و رهبر درک می نماید و از این روی حکم ولایت یک حکم ثابت و غیر قابل تغییر فطری است و موضوعی است که هر روش اجتماعی، استبدادی و قانونی، وحشی و مترقی، بزرگ و کوچک و حتی جامعه خانوادگی در بر پا بودن خود، به آن تکیه دارد.
اسلام نیز که پایه و اساس خود را روی فطرت گذاشته، نهاد خدادادی انسان را مرجع کلیات احکام خود قرار داده است. اولیات احکام فطرت را هرگز الغا نکرده، در اعتبار مسئله ولایت که مورد نیاز بودن آن را هر کودک خردسالی نیز می فهمد مسامحه روا نخواهد داشت. مسئله ولایت و اینکه جهات اجتماعی زندگی انسانی، اداره کننده و سرپرستی می خواهد، از بدیهیات فطرت است آیات قرآنی که بنای دین را بر روی فطرت می گذارد، در اثبات اینکه ولایت یک مسئله ثابت و غیر متغیر دینی و به اصطلاح از مواد شریعت است کافی است.
تاکید بر وجود رهبری در سیره پیامبر
گذشته از آن، رسول اکرم (ص) در حال حیات خود شخصا به سرپرستی جامعه اسلامی پرداخته و در همه شئون مختلف زندگی مسلمین والی و سرپرست هایی از قبیل ولادت و حکام برای شهرها، قضات از برای خصومت ها و دعاوی، مبلغین و معلمین برای نشر دین و تعلیم و تربیت مردم، جباة و مامورین برای جمع آوری اموال بیت المال، امرا برای جنگ ها، می گماشت، حتی گاهی که برای چند روز به همراه لشگر اسلام به عزم جهاد از شهر مدینه بیرون می رفت، برای ولایت و سرپرستی مردم، جانشینی به جای خود می نشانید که از راه تاریخ به ثبوت رسیده است.
مسئله رهبری و ولایت در قرآن
با بررسی این رویه چگونه می شود باور کرد که از بیان مسئله ولایت و اینکه دین اسلام که به نص قرآن شریف و اعتقاد خود آن حضرت جهانی و همیشگی است و هزار جهات اجتماعی و عمومی دارد که نیازمند سرپرستی است، سر باز زند؟! یا به واضحات زندگی مانند «اکل و شرب» عنایت داشته، امر کند و کارهای غیر معتنابعی که به صورت طبیعت انجام می گیرد مانند: «تخلی» تشریح نموده، صدها حکم برای وی بیان کند، ولی همین که به مسئله ولایت (که تنها روحی است که اجتماع از آن زنده است) رسیده، از بیان آن لب ببندد.
گذشته از آن، آیات زیادی در قرآن شریف این مسئله را تثبیت می کند، مانند: آیه «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم؛ پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان مقدم تر است.» (احزاب/ 6) و آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکوة و هم راکعون؛ ولی و سرپرست شما تنها خدا و رسول اوست و کسانی که ایمان آورده اند؛ همانها که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند (امیرالمومنین).» (مائده/ 55) و آیه «اطیعواالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم؛ خدا را اطاعت کنید و از پیامبر و کاردارانی که از شما هستند فرمان برید.» (سوره نساء/ 59) و آیه «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر؛ و مردان و زنان باایمان یار و دوستدار یکدیگرند که امر به معروف و نهی از منکر می کنند.» (توبه/ 71) و آیات دیگری که نظایر اینها می باشند. البته جماعتی ولایت را در این آیات به معنی «دوستی» یا «یاری» گرفته اند، ولی جز اینکه کلمه را از معنی حقیقی ماده اصلی آن سلخ نموده اند، کاری انجام نداده اند.
وظیفه عموم مسلمین در مسئله ولایت و رهبری امت
نتیجه بحث های گذشته این است که مسئله ولایت یکی از مواد شریعت است که مانند سایر مواد مشروع دینی برای همیشه در جامعه اسلامی باید زنده باشد. البته در این صورت، مسئول اقامه و بر پا نگهداشتن این مقام، عموم مسلمین خواهند بود، در حالی که پیوسته این مقام با یک یا چند فرد اشغال می شود.
اکنون باید دید آیا برای اشغال این مقام، در اسلام افرادی تعیین شده اند که جامعه مسلمین هرگونه که خواستند و صلاح دیدند چرخ اجتماعی دینی را بگردانند. در عین حال برای شعب خاصی از ولایت در شرع اسلام اشخاص معینی توصیف شده و از محل نزاع بیرون است، مانند ولایت پدر به اولاد صغار و ولایت عموم مسلمین نسبت به همدیگر در امر به معروف و نهی از منکر.
شیعه و مسئله انتخاب رهبری امت
برای این مقام برگزیده و پس از آن حضرت، یازده نفر از اولاد گرامی او، یکی پس از دیگری برای این مقام تعیین شده اند. شیعه برای اثبات عقیده خود در برابر اهل سنت که منکر این حقیقتند به حجت هایی از راه عقل و نیز به آیات زیاد و اخبار متواتری که از طریق فریفتن (شیعه و سنی) نقل شده، تمسک جسته است که تعرض به آنها از هدف بحث ما کنار می باشد.
منـابـع
محمدحسین طباطبایی- معنویت تشیع- صفحه 83-86
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها